جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: گفت‌وگو با تروفو

معرفی کتاب: گفت‌وگو با تروفو شامل مجموعه مصاحبه‌هایی است با فرانسوا تروفو کارگردان بزرگ موج نوی سینمای فرانسه. تروفو در طول مصاحبه‌هایش بارها بیزاری خود از سینمای اجتماعی را ابزار داشته است. این فیلم‌ها به نوعی به نوعی به هنر سینما خیانت می‌کنند. از نظر من یک فیلم اجتماعی صرفا یک بیانیه‌ی نظریه‌پردازانه است...نمی‌خواهم این اظهار نظر با سوتعبیر مواجه شود. من با فیلم‌های اجتماعی مخالفم. اما فیلم‌های واقع گرا را با تمام وجود دوست دارم. این همه سال ما به مخالفت با عناصر غیرواقعی سینمای کایِت نپرداختیم که ناگهان یک نئوکایت به وجود بیاید. اما این اتفاقی بود که پس از ۱۹۶۸ رخ داد. تروفو یک نفر فیلم فیلم‌سازان را مجبور کرد تا از خط مشی اصلی خود دور شوند و گردی از مسایل سیاسی را بر فیلم‌ها بپاشند؛ چیزی که سینما به هیچ عنوان به آن نیاز ندارد. پس از ۱۹۶۸ در اروپا به سیاست بیش از حد اهمیت داده شد. همه جا این جمله را می‌شنیدید که همه چیز سیاسی است، اما به نظر من این طرز فکر کاملا بی معنا است.

قسمتی از کتاب گفت و گو با تروفو:

در حالی که عروس سیاه‌پوش را می‌ساختم، پری رودخانه‌ی می‌سی‌سی‌پی را خواندم. در آن دوره، همه‌ی آثار ویلیام آیرش را می‌خواندم، زیرا می‌خواستم تا جای ممکن به حال و هوای رمان نزدیک شوم. دوست دارم پیش از آن‌که از یک اثر ادبی اقتباس سینمایی بسازم با نویسنده‌ی اثر به طور کامل آشنا شوم. بنابراین وقتی با یک مساله‌ی آیریشی مواجه می‌شدم این فرصت را داشتم که یک راه حل آیریشی پیدا کنم. این روند را در به پیانیست شلیک کن با جان گودیز و نیز در فارنهایت ۴۵۱ با ری برادبری داشتم. در پری رودخانه‌ی می‌سی‌سی‌پی، من بیش از هر چیز شیوه‌ی توزیع وقایع اصلی در کل داستان و ظاهر شدن، ناپدید شدن و دوباره ظاهر شدن دو شخصیت اصلی را می‌پسندیدم. از این رو سعی کردم در فیلم هم به این ساختار پای بند بمانم. تلاش کردم تا همه‌ی اجزا و عناصر رمان را حفظ کنم. آیریش از آن دست نویسندگانی است که به شدت تحت تاثیر سینما می‌نویسد. این موضوع زمانی بر من ثابت شد که فیلم پری رودخانه‌ی می‌سی‌سی‌پی را می‌ساختم. در ابتدا زمانی که روی کتاب کار می‌کردم، تو گویی یک فیلم‌نامه‌ی آماده در برابرم قرار داشت. آیریش در کتاب راجع به کارآگاه می‌نویسد: او صریح‌ترین و  عمیق‌ترین نگاهی را داشت که یک نفر می‌تواند با آن مواجه شود. من این راهنمای کوتاه را در اختیار میشل بوآیو قرار دادم و همان کافی بود تا او نقش را به طور کامل خلق کند. فیلم‌نامه‌ی نهایی من کم‌ترین شباهت را به یک اقتباس مرسوم داشت. در نهایت رویای کارگردان‌ها درباره‌ی فیلم‌برداری صحنه‌ها بر اساس توالی رویدادها را درک کردم.یک داستان وقایع نگارانه که رویدادهای بر اساس یک خط سیر رو به جلو در کنار هم قرار می‌گرفتند.

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.