جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: کتابخانهی مرموز
«کتابخانهی مرموز» عنوان کتابی است از هاروکی موراکامی نویسندهی مشهور ژاپنی. خیلی عجیب نیست کتابخانهای که موراکامی تصمیم به توصیفش میگیرد، مرموز باشد، پس دیدن کتابی از موراکامی دربارهی کتابخانهای مرموز و تو در تو عجیب نیست. تماشای پسربچهای هم که گیر میافتد و به فرار میاندیشد نیز عجیب نیست. عجیب این است که پسربچهای کنجکاو چطور میتواند خودش را از این هزارتوی مرموز رها کند و سلامت به مقصد برساند. موراکامی با نوشتن داستان کوتاهی به نام «کتابخانهی مرموز» در اوایل دههی هشتاد میلادی، به این نکته، جواب داد؛ اما اولینبار در سال ۲۰۰۸ بود که داستان برای خوانندههای ژاپنی با تصویرسازی ارائه شد و بعد از شش سال، یعنی آخرینماه ۲۰۱۴ میلادی، داستان با تصویرسازیهای متفاوت از نسخهی ژاپنی بهدست خوانندههای انگلیسی زبان رسید. موراکامی در این داستان کوتاه، که عنصر فضاسازی در آن نقش عمدهای ایفا میکند، سعی دارد آشناییزدایی متفاوتی با آشناترین مکانی کند که کتابخوانها همیشه با آن مواجهاند، یعنی کتابخانه. کتابخانهای که به اندازهی هر کتابش پر از راز و رمز و عجایب است.قسمتی از داستان «کتابخانهی مرموز»:
بالاخره این مارپیچ رفتنها به در فلزی بزرگی رساندمان. روی در، تابلوی «اتاق مطالعه» نصب شده بود. کل سکوت محوطه همسنگ سکوت نیمهشب قبرستان بود. پیرمرد دستهکلید جلینگجلینگ کنی از جیبش درآورد و تک کلید کهنهای انتخاب کرد. آن را در قفل انداخت، نگاه کوتاه پرمعنایی تحویلم داد و کلید را به سمت راست چرخاند. صدای رعدمانند بلندی توی فضا پیچید. در با صدای جیر بلند و مرموزی باز شد. - خب خب، رسیدیم. برو تو. پرسیدم: «برم اون تو؟» - آره، برو اون تو. معترض شدم که آنجا چشم، چشم را نمیبیند. واقعاً هم آنجا عین حفرهای بود در دل کهکشان، پر از سیاهی. پیرمرد رو کرد بهم و قد راست کرد. تازه میدیدم چقدر درشتهیکل است. چشمهایی که تا چند لحظه پیش زیر خرواری ابرو گم بود، حالا عین چشم گوسفندی در سپیدهی صبح برق میزد. - تو از اون مدل پسربچهها هستی که عادت داری سر هر چیز بیارزشی بحث کنی و دعوا راه بندازی؟ - نه، قربان... اصلاً همچین بچهای نیستم. ولی...
در حال بارگزاری دیدگاه ها...