جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: نمایش بازی ازدواج
«نمایش بازی ازدواج» عنوان نمایشنامهای است از ادوارد آلبی، نمایشنامهنویس بزرگ امریکایی. «نمایش بازی ازدواج» همچون دیگر آثار این نویسنده، نمونهای درخشان از تئاتر ابزورد است. گونهای که آلبی در آن چیرهدستی آشکاری داشت. آلبی که همواره منتقد سرسخت گیشهمداری در جریان تئاتر امریکا بود، معتقد بود که جریان تئاتر امریکا، جریان صحیحی نیست؛ چراکه اکثر تهیهکنندگان و تماشاخانهها، مضمونهای درخشان تئاتری را رها کرده و بیشتر روی گیشه تمرکز کردهاند. آثار آلبی و بهویژه «نمایش بازی ازدواج» از نظر زبانشناسی، از زبانی بیتعارف، صریح و بیپرده برخوردارند. البته نمیتوان شوخطبعی و طنز موجود در آنها را نادیده گرفت. هر کدام از آثار او، همچون روشناییای است که منتقدی بیرحم و اصولی، روی ضعفها و نقصانهای جامعهی امریکایی میتاباند. در امریکایی که به نوعی ایدئولوژی رؤیای امریکایی، تقریباً در همهی حوزههای فکری دستی بالا دارد، آلبی خلاف جریان آب شنا میکند. نگاه آلبی نگاهی فلسفی-انسانی است که دلبستگی خاصی به رؤیای امریکایی ندارد و این نامتقارنی با رؤیای امریکایی را در دل نمایشنامههایش بهخوبی بازتاب میدهد.قسمتی از «نمایش بازی ازدواج»:
(جیلیان روی صندلی نشسته و کتاب میخونه و گهگاهی میخنده. بعد از چند دقیقه جک از در وارد میشه) جیلیان (سر از کتاب بالا میگیره-نسبتا گرم): سلام. جک (مکث): سلام. جیلیان: زود برگشتی خونه. (جیلیان به کتاب برمیگرده-میخنده-جک کیفشو زمین میذاره –به جیلیان نگاهی میاندازه-نگاهش به کیف برمیگرده) جک: آره. دارم برای همیشه از پیشت میرم. جیلیان (به فکر میره-اخم): یعنی چی؟ جک: دارم برای همیشه میرم. (نمیفهمی؟) همین. دارم ترکت میکنم! جیلیان (به کتاب برمیگرده-بی تفاوت): باشه. جک: لازم نیست جلو خندهتو بگیری. راحت باش. جیلیان: به تو نمیخندم. مال قبله. قبل از اینکه از در بیایی تو. جک: بخند! مهم نیست. جیلیان (لحن خوش): امروز روز بدی داشتی؟ جک (مکث): منظورت چیه؟ جیلیان: میگم یعنی... یعنی چی منظورم چیه؟ جک: همین که میگی روز بدی داشتم؟ جیلیان: داشتی؟ ای بابا! متأسفم. جک: نداشتم! جیلیان: نداشتی؟ چی نداشتی؟ جک: من روز بدی نداشتم. جیلیان (به فکر میره): روز خوبی داشتی؟ جک (مکث.مردد): یعنی چی؟ چی میگی تو؟ جیلیان: خب وقتی میگی بد نبوده حتماً خوب بوده دیگه. جک (لحن سرد): معمولی. جیلیان: چی؟ جک: امروز برای من یه روز معمولی بود! من دارم برای همیشه از پیشت میرم. جیلیان: نکنه یه ترگل ورگل تازه تور کردی؟ جک: چکار کردم؟! جیلیان: تور کردی! یکی دیگه از همون خوش رنگ و روها. با کسی هستی؟ یا شاید با یکی از همون تیتیشیهات هنوز جیک و بوک داری؟ جک: چی میگی؟ جیک و بوک یعنی چی؟ یعنی یه جور رابطهی عاشقانه؟ جیلیان: خب...آره. جک (فکر میکنه): نه. جیلیان: آهان! نکنه دوباره درگیر یکی از همون رابطههای آنچنانی شدی؟ بیرون از خونهات، دوباره یه ترگل ورگل تازه و... هم سفت و سخت عاشقش شدی و هم همهجوره دیگه! آره؟ جک: زن عزیزم! اینهایی که میگی نیست! این دفعه دیگه شوخی نیست. (به حرفش فکر میکنه) این بار دیگه شوخی ندارم.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...