جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: فیلم‌نامه‌نویسی در ده روز

معرفی کتاب: فیلم‌نامه‌نویسی در ده روز «فیلم‌نامه‌نویسی در ده روز» با زیرعنوانِ چگونه در ده روز یک فیلم‌نامه بنویسیم؟ کتابی است نوشته‌ی درین دانلی و ترویس دانلی و چاپ نشر کتاب کوله‌پشتی. چرا من باید یک فیلم‌نامه را در ده روز بنویسیم؟ تنها به این دلیل که یک چیز می‌تواند سریع‌تر انجام شود، همیشه نمی‌تواند این الزام را ایجاد کند که باید سریع‌تر انجام شود؛ اما مسئله اینجاست که صرفِ‌ زمان زیادی روی یک فیلمنامه- به‌خصوص برای نسخه اولیه- یکی از بدترین اشتباهاتی است که یک نویسنده می‌تواند انجام دهد. وقتی زمان زیادی را صرف نوشتن نسخه اولیه فیلم‌نامه کنید، با مشکل توجه بیش از حد به جزئیات و غفلت از منظره کلی مواجه می‌شوید و زمانی که بالاخره نوشتن فیلم‌نامه به پایان برسد، احتمالاً با ماهیتی روبه‌رو هستید که فاقد بیانی پویا و بدیع است. بدتر اینکه، اگر پیش از آغاز نوشتن فیلمنامه، مدت زمان زیادی را صرف فکر کردن کنید، این احتمال وجود دارد که شور و شوق خود را درباره ایده‌ی فیلم‌نامه از دست دهید. هیچ‌کس به شما نمی‌گوید که اولین نسخه فیلم‌نامه‌تان، لزوماً باید آخرین نسخه و ویرایش نهایی باشد. همیشه این فرصت را دارید تا بازگردید و پیچ‌و‌تاب‌های جدیدی به داستانتان دهید. خودتان می‌دانید که فیلمِ خوب، چطور فیلمی است. می‌دانید چه چیزی باعثِ ایجاد یک داستان خوب می‌شود. زمان آن فرارسیده که زنجیرهای سفت و سخت را پاره و نوشتن را آغاز کنید. فیلم‌نامه‌تان را بدون بند و زنجیر در نظر بگیرید، درست همان‌طور که بیننده‌ها نیز فیلم را اینگونه تماشا خواهند کرد. صرف‌نظر از اینکه تا چه اندازه نویسنده‌ی موفقی هستید، به تعویق انداختنِ نوشتن، بزرگ‌ترین دشمن نویسندگان است و ضرب‌الاجل، قاتل این تعویق انداختن‌هاست. نویسندگان این کتاب معتقدند اگر گام‌هایی را که در این کتاب توصیف شده‌ است دنبال کنید، ده روز دیگر یک فیلم‌نامه‌ی تمام‌شده خواهید داشت. فیلم‌نامه‌ای که ممکن است یک فیلم موفق روی پرده‌ی سینما شود. درست است، وعده بزرگی است و طبیعتاً این سؤال را پیش می‌آورد که البته اغلب ما هم آن را می‌شنویم: آیا واقعاً می‌توانم یک فیلم‌نامه خوب، آن هم فقط در ده روز، بنویسم؟ سوای این، اکثر اساتیدی که می‌شناسم می‌گویند نوشتن یک فیلمِ خوب، ماه‌ها یا حتی سال‌ها زمان می‌برد.» اجازه بدهید ابتدا یک پاسخ مفید و مختصر به این پرسش‌تان بدهیم: بله، می‌توانید در ده روز یک فیلم‌نامه عالی بنویسید. خواهید دید که دقیقاً چگونه می‌توانید این کار را انجام دهید! این ایده که نوشتن یک فیلمنامه باید شش ماه تا یک سال به طول بینجامد، نامعقول است. آیا نویسندگانی هستند که برای کامل کردن فیلم‌نامه‌شان، دوازده ماه یا بیشتر وقت بگذارند؟ بله البته که هستند. اما بسیاری از نویسندگان فعال از این ایده استقبال نمی‌کنند که زمان زیادی را برای کامل کردن یک فیلم‌نامه وقت بگذارند. این موضوع در اوایل دوران حرفه‌ای‌تان نیز اهمیت بیشتری دارد. باید مصالح و مقتضیات لازم را برای جلب توجه دیگران و شروع دوران حرفه‌ای خود داشته باشید. هر چه فیلم‌نامه‌های کامل بیشتری در دست داشته باشید، شانس بیشتری برای بدل شدن به یک فیلمنامه‌نویس حرفه‌ای دارید. با هر فیلمنامه‌ای که تمام می‌کنید، در این روش بهتر و بهتر می‌شوید و قادر هستید فیلم‌نامه‌هایتان را سریع و سریع‌تر بنویسید. آموزه‌های این کتاب، ابزاری را که برای بهتر و سریع‌تر نوشتن نیاز دارید، برای‌تان فراهم می‌کند. می‌توانید نگارش فیلم موفق‌تان را فقط در ده روز کامل کنید. در واقع، بسیاری از فیلم‌نامه‌های موفقی که تاکنون نگارش شده‌اند، فقط در چند روز نوشته شده‌اند. سیلوستر استالونه یک شب مسابقه بوکسوری ناشناخته را مشاهده کرد که توانست پانزده راند در مقابل محمدعلی کلی دوام آورد، همان‌جا بود که ایده‌ی راکی در ذهن او قرار گرفت. استالونه فقط در طی سه روز فیلم‌نامه را نوشت و ادامه‌ی ماجرا برای همه مشخص است. فیلم به موفقیتی بزرگ دست یافت. راکی جایزه اسکار بهترین فیلم را به دست آورد و استالونه را به یک ستاره بین‌المللی بدل ساخت.

قسمتی از کتاب فیلم‌نامه‌نویسی در ده روز:

داستان‌های فرعی، قصه‌های کوتاهی هستند که با داستان اصلی فیلم در هم تنیده شده‌اند. استفاده از داستان‌های فرعی، ابزاری عالی برای بهتر پیش بردن کشمکش درونی و بیرونی فیلم است. اما با وجود این، مشکل بزرگی که بسیاری از نویسندگان دارند این است که داستان‌های فرعی زیادی را به فیلم خود اضافه می‌کنند، بدون اینکه این داستان‌های فرعی پیشرفتی در کشمکش درونی و بیرونی فیلم ایجاد کنند. چنین داستان‌هایی اغلب به جایی نمی‌رسند و اگرچه شاید استثنائاتی وجود داشته باشد که چنین فیلم‌هایی ساخته شده باشند و حتی به موفقیت هم رسیده باشند، ولی مانع از آن شده‌اند که فیلم‌نامه‌نویس بتواند نامی برای خود دست‌وپا کند. بگذارید بار دیگر روی آن تأکید کنم: هر داستان فرعی‌ای را که به فیلم خود اضافه می‌کنید، باید به شکلی موجب پیشرفت در کشمکش درونی یا بیرونی داستان شوند. درحقیقت، بهترین زیرداستان‌ها، باید هم به پیشروی کشمکش درونی و کشمکش بیرونی داستان کمک کنند. وقتی این کار به‌درستی انجام پذیرد، داستان‌های فرعی این قدرت را پیدا می‌کنند تا فیلم‌تان را از خوب به عالی برسانند. وقتی هم این کار صحیح انجام نشود، داستان‌های فرعی می‌توانند باعث از هم گسیختگی فیلم‌نامه شوند و بیننده را خسته کنند. داستان عشقیِ فیلم راکی باعث پیشروی کشمکش درونی داستان می‌شود. راکی فرا می‌گیرد که بر خودستایی و ضعف‌هایش غلبه کند. او هم در بوکس پیشرفت می‌کند و هم در رابطه عاشقانه‌اش. همانند بسیاری دیگر از فیلم‌های حماسی، شجاع‌دل داستانی بلند دارد که داستان‌های فرعی زیادی را در دل خود در بر می‌گیرد. هر زیر داستانی در هر دوی کشمکش‌های بیرونی و درونی، نقش ایفا می‌کند. سه داستان فرعیِ مهم در شجاع‌دل: شاهزاده خانم انگلیسی، رابرت بروس و لُردهای اسکاتلندی همگی با کشمکش بیرونی داستان (جنگ با انگلستان) و کشمکش درونی داستان (داشتن شجاعت برای به دست آوردن آزادی و عدالت با وجود ریسک آن) در هم بافته شده‌اند. در فیلمِ تنها در خانه، داستان فرعی تلاش مادر کوین برای بازگشت به خانه، نه‌تنها برای پررنگ جلوه دادن ارزش خانواده است، بلکه موجب پیشرفت در کشمکش بیرونی داستان می‌شود: در واقع این سؤال را پدید می‌آورد که آیا خانواده‌ی کوین می‌توانند پیش از ورود سارقین، به خانه بازگردند؟ در فیلمِ عروسی یونانی تجملاتیِ بزرگ من، زیر داستانی که برادر تولا در آن نقشی مهم را ایفا می‌کند، تقویت‌کننده ارزش‌های خانواده در حمایت از یکدیگر است. این داستان فرعی، نقشی مهم در غلبه‌ی تولا بر موانع پیش رویش و درک ارزش خانواده دارد. تولا متوجه می‌شود که خانواده چیزی است که باید به آن افتخار کرد و در عین حال تکیه نمود. در فیلمِ خواستگاری از مری، داستانِ فرعی سر و کله زدن و رقابت با هیلی و تاکر، بخش مهمی از کشمکش بیرونی داستان را پیش می‌برد. در ساقدوش‌ها، زیر داستان رابطه‌ی آنی با رودز، موجب پیشروی کشمکش درونی داستان می‌شود. آنی زمانی توانست دوست خوبی برای لیلین و نامزد خوبی برای رودز باشد که بر عدم اعتمادبه‌نفس خود غلبه کرد. داستان اصلیِ انیمیشن داستان اسباب‌بازی‌ها، به تلاش وودی و باز برای بازگشت نزد اندی مربوط می‌شود؛ اما داستان فرعی مهم در این انیمیشن، غلبه‌ی وودی بر حسادتش نسبت به باز است. داستانِ فرعی غلبه کردن وودی بر حس خودپرستی، بخش مهمی از کشمکش درونی انیمیشن است. داستانِ فرعی فیلم بازگشت به آینده که در آن مارتی تلاش می‌کند والدین جوان خود را عاشق همدیگر کند، هم برای کشمکش بیرونی داستان (بازگشت مارتی به سال ۱۹۸۵، بدون دست خوردن زندگی آینده‌اش) و هم کشمکش درونی داستان (باور پیدا کردن جرج نسبت به خود) ضروری است. در فیلمِ جان‌سخت، کشمکش درونی جان، درباره‌ی خودخواهی است و اصلی‌ترین داستان فرعی فیلم هم درباره‌ی تلاش جان برای حفظ زندگی مشترکش است، کاری که فقط با کنار گذاشتن حس خودخواهی عملی است. همسر جان هم جزء یکی از گروگان‌هایی است که او باید آن‌ها را نجات دهد. در واقع، همسر جان، یک عنصر برجسته در کشمکش درونی و بیرونی داستان است. برای نجات گروگان‌ها و زندگی مشترکش، جان باید بر حس خودخواهی چیره شود و فداکاری کند. در جیغ، داستان فرعی رابطه‌ی بیلی و سیدنی، روی هر دو کشمکش بیرونی و درونی داستان اثر می‌گذارد. سیدنی بر ترسش از گذشته غلبه می‌کند و با بیلی رابطه‌ای خوب می‌سازد و سپس وقتی متوجه می‌شود بیلی یکی از قاتلین است، حس ترس را کنار می‌زند و در نهایت بیلی و استو را می‌کشد.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.