معرفی کتاب: غرور و تعصب

3 روز پیش زمان مطالعه 5 دقیقه


رمانِ «غرور و تعصب» که در سال 1813 برای نخستین‌بار منتشر شد، یکی از برجسته‌ترین و محبوب‌ترین آثار جین آستین و از شاهکارهای ادبیات کلاسیک انگلیس است. این رمان نه‌تنها جایگاه ویژه‌ای در ادبیات قرن نوزدهم دارد، بلکه در طول دو قرن گذشته توانسته است خوانندگان بی‌شماری را از نسل‌ها و فرهنگ‌های گوناگون به خود جذب کند. آستین در این کتاب با نثری ساده و درعین‌حال ظریف، جامعه‌ای را به تصویر می‌کشد که درگیر روابط خانوادگی، طبقه‌ی اجتماعی، جایگاه زنان و پیچیدگی‌های عاطفی و اخلاقی است.
موضوع محوری رمان، رابطه میان الیزابت بنت و آقای دارسی است؛ اما در پس این داستان عاشقانه، نویسنده با مهارتی بی‌نظیر، دغدغه‌های اجتماعی، تعصبات طبقاتی و روان‌شناسی شخصیت‌ها را کاوش می‌کند. «غرور و تعصب» بیش از یک داستان عاشقانه است؛ این کتاب آینه‌ای از زندگی اجتماعی انگلستان اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم است و به همین دلیل همواره مورد توجه منتقدان ادبی و علاقه‌مندان فرهنگ و تاریخ بوده است.
ماجرا در خانواده‌ای متوسط و زمین‌دار به نام بنت آغاز می‌شود. خانواده‌ی بنت پنج دختر دارد: جین، الیزابت، مری، کیتی و لیدیا. دغدغه‌ی اصلی خانم بنت این است که دخترانش پیش از آنکه دارایی خانواده پس از مرگ پدر به وارث مرد برسد، بتوانند ازدواج مناسبی داشته باشند. در این میان، خبر ورود یک جوان ثروتمند و خوش‌چهره به نام «آقای بینگلی» به منطقه، توجه خانواده را به‌شدت جلب می‌کند.
در یک مهمانی، آقای بینگلی به‌سرعت تحت تأثیر جین بنت قرار می‌گیرد و علاقه‌ای دوطرفه میان آن‌ها شکل می‌گیرد؛ اما همراه نزدیک او، آقای دارسی، شخصیتی مغرور، سرد و به‌ظاهر متکبر است که درابتدا با بی‌اعتنایی به الیزابت بنت باعث رنجش او می‌شود. این آغاز رابطه‌ای پرتنش است که به‌تدریج مسیر پیچیده‌ای را طی می‌کند.

در طول رمان، سوءتفاهم‌ها، قضاوت‌های عجولانه و پیش‌داوری‌های اجتماعی و شخصی میان شخصیت‌ها، مانع شکوفایی عشق و شناخت واقعی یکدیگر می‌شود؛ الیزابت به‌دلیل غرور و دارسی به‌دلیل تعصب طبقاتی. بنابراین آن‌ها درابتدا ناتوان از درک درست یکدیگرند؛ اما با گذشت زمان، شخصیت‌ها متحول می‌شوند، غرور و تعصب خود را کنار می‌گذارند و درنهایت حقیقت احساساتشان برملا می‌شود.

 

جین آستین


رمان «غرور و تعصب» سرشار از مضامین اجتماعی، روان‌شناختی و اخلاقی است که آن را فراتر از یک داستان عاشقانه‌ی ساده می‌برد. همان‌طور که عنوان کتاب بیان می‌کند، این دو ویژگی اصلی‌ترین موانع بر سر راه شخصیت‌ها هستند. دارسی درابتدا اسیر غرور اشرافی خویش است و الیزابت نیز با تعصب نسبت به رفتارهای او، حقیقت شخصیتش را نمی‌بیند. تحول این دو شخصیت پیام اصلی رمان را شکل می‌دهد.
ازدواج در آن زمان نه‌تنها یک انتخاب عاطفی، بلکه مهم‌ترین ابزار برای امنیت اقتصادی و ارتقای اجتماعی زنان بود. آستین با دقت و طنز، تضاد میان ازدواج از روی عشق و ازدواج از روی مصلحت را بررسی می‌کند. زنان در جامعه‌ی قرن نوزدهم انگلیس از حقوق اقتصادی و اجتماعی محدودی برخوردار بودند. آستین از خلال شخصیت الیزابت نشان می‌دهد که چگونه زنان می‌توانند استقلال فکری و اخلاقی خود را حفظ کنند، حتی در جامعه‌ای مردسالار.
نثر جین آستین ساده، روان و سرشار از طنز ظریف است. او با مهارت خاصی گفت‌وگوها را طراحی می‌کند و از طریق آن‌ها شخصیت‌ها را آشکار می‌سازد. یکی از ویژگی‌های مهم سبک او، نگاه انتقادی و کنایه‌آمیز به جامعه‌ی زمانه‌اش است. خواننده نه‌تنها از داستان لذت می‌برد، بلکه بارها لبخند می‌زند و به تناقض‌های اجتماعی و اخلاقی شخصیت‌ها می‌اندیشد.
آستین به جای استفاده از توصیف‌های طولانی، بیشتر به کنش‌های کلامی و دیالوگ‌ها متکی است. همین امر باعث می‌شود رمان او ریتمی زنده و پویا داشته باشد و همچنان پس از دو قرن برای خوانندگان امروزی جذاب باقی بماند.

غرور و تعصب

غرور و تعصب

نشر نی
افزودن به سبد خرید 320,000 تومان

قسمتی از کتاب غرور و تعصب نوشته‌ی جین آستین:
آقای کالینز گفت: «ببخشید که حرف‌تان را قطع می‌کنم، خانم، ولی اگر واقعاً ایشان کم‌عقل و کله‌شق باشند نمی‌دانم همسر مناسبی برای مردی در موقعیت من خواهند بود یا نه، چون من طبعاً در ازدواج به دنبال سعادت هستم. لذا اگر واقعاً در رد کردن خواستگاری اصرار دارند، شاید بهتر باشد ایشان را مجبور نکنیم، چون اگر این جور عیب و ایرادهای خُلقی داشته باشند نمی‌توانند کمکی به خوشبختی من بکنند.»
خانم بنت گوش‌به‌زنگ شد و گفت: «آقا، شما منظور مرا بد فهمیده‌اید. لیزی فقط در این‌جور مسائل کله‌شق است. در مسائل دیگر خوش‌قلب‌ترین دختر دنیاست. من یکراست پیش آقای بنت خواهم رفت و مطمئناً قضیه را با لیزی حل و فصل خواهیم کرد.»
وقت نداد که آقای کالینز جواب بدهد، و فوراً نزد شوهرش رفت و در همان حال که داشت وارد کتابخانه می‌شد با صدای بلند گفت:

 


«اوه! آقای بنت، کار فوری داریم. وسط معرکه گیر افتاده‌ایم. باید بیایی و لیزی را به ازدواج با آقای کالینز مجبور کنی، چون لیزی می‌گوید ایشان را نمی‌خواهد، و اگر عجله نکنی آقای کالینز تغییر عقیده خواهد داد و لیزا را نخواهد خواست.»
آقای بنت، با ورود خانم بنت، سرش را از روی کتاب بلند کرد و آرام و بی‌خیال به صورت خانم بنت خیره شد، طوری که انگار از حرف‌های او هیچ سر در نمی‌آورد.
وقتی سخنرانی خانم بنت تمام شد، آقای بنت گفت: «متأسفانه منظورت را نمی‌فهمم. از چه چیزی حرف می‌زنی؟»
«از آقای کالینز و لیزی. لیزی می‌گوید آقای کالینز را نمی‌خواهد و آقای کالینز هم دارد می‌گوید که شاید لیزی را نخواهد.»

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط