جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: دوازده به علاوه‌ی یک

معرفی کتاب: دوازده به علاوه‌ی یک شامل مجموعه گفتگوهای سعید کمالی دهقان، خبرنگار گاردین با بزرگانی از دنیای نویسندگی، شعر و سینمای جهان. دوازده چهره خارجی به علاوه یک چهره‌ی ایرانی مجموع نویسندگان و هنرمندانی است که در کتاب دوازده به علاوه یک با آنها گفتگو شده است. تعدادی از این گفتگوها حضوری انجام شده و چندتایی تلفنی. از میان مجموع مصاحبه‌ها، دو مصاحبه نیز با برندگان نوبل ادبی‌ست و بخش پایانی کتاب نیز شامل گفتگویی خواندنی است با نویسنده‌ی نام آشنای ایرانی اسماعیل فصیح، که در زندگی به ندرت پای مصاحبه نشسته است. کمالی دهقان می‌گوید: وقتی در ایران ادبیات را جدی دنبال می‌کردم، سرخورده می‌شدم از آنکه می‌دیدم بیشتر گفتگوهایی که درباره‌ی یک اثر ادبی در مطبوعات منتشر شده، مصاحبه‌هایی است که با مترجم آن اثر انجام شده یا ترجمه‌ی گفتگویی است که قبلا توسط یک نشریه‌ی خارجی صورت گرفته است. از گفت‌وگو با مترجم می‌آموختم اما انتظار بیشتری داشتم.

 

همین موضوع مرا وا داشت که برای انجام گفت‌وگوی مستقیم با نویسندگان و هنرمندان مورد علاقه‌ام اقدام کنم که حاصلش شده مجموعه‌ی این سیزده گفت‌وگو. اغلب این گفتگوها را در نخستین سال‌های بعد از بیست سالگی‌ام انجام دادم، وقتی هنوز در ایران زندگی می‌کردم. یادم می‌آید اولین باری که در عمرم با آمریکا تماس گرفتم با منزل پل استر بود. با منزل ماریو بارگاس یوسا در اسپانیا که تماس گرفتم، به سختی می‌توانستم هیجانم را پیدا کنم-با نویسنده‌ای صحبت می‌کردم که سخت به آثارش علاقمند بودم. پایان گفتگو تقاضای عجیبی مطرح کردم. خواهش کردم نامه‌ی کوتاهی بنویسد و تایید کند که با من تلفنی حرف زده. خنده‌اش گرفت. گفتم ممکن است باور نکنند با شما گفت‌وگو کرده‌ام. گفت‌وگو با چنین نویسنده‌ای چنین غرابتی در سرزمین من داشت. نامه‌ی کوتاهی نوشت. بالای نامه ابتدا آدرس منزلش، تاریخ و گواهی می‌شود من در ۳ دسامبر ۲۰۰۷ تلفنی از مادرید با سعید کمالی دهقان که در تهران بود گفت‌وگو کردم. امضا. ماریو بارگاس یوسا.

در قسمتی از کتاب دوازده علاوه بر یک در مصاحبه با آلن دوباتن می‌خوانیم:

-آقای دوباتن، از اینکه کتاب‌هاتان در ایران ترجمه و منتشر شده چه احساسی دارید؟ *همیشه باعث افتخار است که اثری از آدم به زبان دیگری ترجمه شود اما ترجمه‌ی آثارم به فارسی مرا بیشتر شگفت زده می‌کند، چون می‌دانم به ندرت کتاب‌هایی از این قبیل در ایران منتشر می‌شود. خب، شرایط سیاسی را هم نباید از یاد برد و تنش سیاسی زیادی بین انگلستان و ایران وجود دارد و به راحتی نمی‌شود فهمید که واقعیت از چه قرار است، اما در این بین، ادبیات به خوبی بین این دو کشور جریان دارد و با تمامی تفاوت‌ها، چیزهای زیادی برای ارتباط برقرار کردن بین آدم‌ها وجود دارد. -اولین آشنایی شما با مارسل پروست در چه زمانی بود و خواندن شاهکارش در آن زمان چه تاثیری بر شما گذاشت؟ همان وقت بود که به جادوی این کتاب سحر انگیز پی بردید یا پس از گذشت زمان این اتفاق افتاد؟ *اولین بار پروست را در سن هجده سالگی خواندم و همان وقت بود که حسابی شیفته‎اش شدم. قبل از آن هم اسم پروست را شنیده بودم اما همیشه تصور می‌کردم که احتمالا از این دسته نویسنده‌های مشهور خسته کننده باشد، اما شروع کردم به خواندن پروست و واقعا شیفته‌ی آن شدم و خلاف تصورم، فهمیدنش به هیچ وجه مشکل نبود. تصور کنید که یک نویسنده سی صفحه‌ی تمام اولین جلد کتابش را صرف این می‌کند تا بگوید چقدر دلش برای مادرش تنگ شده وقتی که دیگر حاضر نیست شب‌ها بر بالینش بیاید و قبل از خواب او را ببوسد. نگاه کنید چه موضوع خودمانی و صمیمانه‌ای را پروست برای توصیف کردن انتخاب کرده. همیشه باور بر این بوده که آدم بزرگ‌ها نباید حرف این چیزها را به میان بیاورند اما پروست آدم صادقی است و از بیان کردن این صداقت نمی‌ترسد و به راحتی احساسات ظزیف و حساسش را بیان می‌کند و درباره‌ی چیزهایی می‌نویسد که ما هم همان را احساس می‌کنیم اما در به یاد آوردنش با خودمان روراست نیستیم وخودمان را گول می‌زنیم. -چه زمانی تصمیم گرفتید کتاب پروست چگونه می‌تواند زندگی شما را دگرگون کند را بنویسید و چرا چنین تصمیمی گرفتید؟ یک جور احساس دِین می‌کردید به مارسل پروست؟ *حتی وقتی دانشجو بودم، همیشه به دوستانم می‌گفتم که بالاخره من کتابی با چنین عنوانی می‌نویسم و این ماجرا بین دوستانم به یک شوخی تبدیل شده بود. عنوان کتاب بیشتر شبیه یک کمدی است اما در واقع، من کاملا جدی بودم. نویسنده‌ها واقعا قادرند که زندگی‌ها را دگرگون کنند چون همین‌ها هستند که باعث می‌شوند ما خودمان و دیگران را با افق دید بهتری ببینیم و بفهمیم. نویسنده‌ها زندگی را برای ما فهمیدنی‌تر و روشن‌تر می‌کنند. در این بین، مارسل پروست برای من از این دسته نویسنده‎ها بود. وقتی خواستم کتاب را بنویسم، روش خودم را پیش گرفتم و در اصل متضاد چیزی پیش رفتم که طبق آموخته‌های دانشگاهی باید آن طور عمل کرد. در دانشگاه همه چیز را پیچیده می‌کنند. هیچ سوالی مضحک‌تر از این نیست که آدم از یک دانشجوی حرفه‌ای ادبیات بپرسد: چرا چنین تحقیقی می‌کنی؟ این سوال مضحک به نظر می‌رسد چون طبق آموخته‌های آکادمیک باید قبل از جواب این سوال را بدانید. اما من خواستم سوالات کاملا بنیادی مطرح کنم، اینکه چرا می‌خوانیم؟ چرا بعضی از کتاب‌ها مهم‌اند؟ چه چیز در این کتاب وجود دارد که مهمش کرده؟
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.