جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: درمان‌های عجیب (فنون روان‌پزشکی)

معرفی کتاب: درمان‌های عجیب (فنون روان‌پزشکی) به طور کلی دکتر میلتون اریکسون را به عنوان پیشگام هیپنوتیزم در پزشکی می‌شناسند. او در درمان راهبردی، به کمک فنون هیپنوتیزم که در آنها گاه از خلسه استفاده می‌کرد و گاه خلسه را کنار می‌‌گذاشت، به منشاء مشکلات می‌پرداخت و با تجویز یک رشته اقدامات عملی، زمینه بهبود سریع بیماران را فراهم می‌آورد. این کتاب نظریه‌های دکتر اریکسون را با استناد به ماجراهای برخی از بیمارانش و اقدامات وی برای درمان آنها بازگو می‌کند، به گونه‌ای که گاه راهکارهای او در درمان بیماران، انسان را شگفت زده می‌کند. اما با این همه او فقط روان‌پزشک و هیپنوتیزم کننده‌ای بود که تجربه، قوه شهود و تعقل بسیار بالایی داشت و با ظرافت خاصی از فنون خود استفاده می‌کرد. خوشبختانه جی هِلی نگارنده این کتاب از صاحب نظران و چهره‌های سرشناس مبحث روان‌درمانی و خانواده درمانی است و ارتباط فکری و علمی بسیار نزدیکی با دکتر اریکسون داشته است. هِلی در این کتاب، کارهای اریکسون را به صورت مستند و دقیق بیان می‌کند و در دسترس علاقمندان قرار می‌دهد. پس از مرگ اریکسون در سال ۱۹۸۰، رویکرد راهبردی وی شهرت بیشتری پیدا کرد و در همه جا تحت مطالعه قرار گرفت و آموزش داده شد و خودش از شخصیتی جنجالی در درمان به یک شخصیت قابل تحسین جهانی تبدیل شد. هم‌اکنون آدم‌های زیادی کارگاه‌های درمان به روش اریکسون برگزار می‌کنند. او حکم رهبر یک کیش را پیدا کرده است که هزاران نفر از پیروانش به افتخارش نشست برگزار می‌کنند.

قسمتی از کتاب درمان های عجیب:

زن جوانی برای درمان لرزش غیرارادی دست راستش به من مراجعه کرد. او ظرف یک سال گذشته تحت انواع آزمایش‌های عصب شناختی قرار گرفته بود و در نهایت به این نتیجه رسیده بودند که لرزش دست او یک نشانه هیستریایی است. ولی پس از شش ماه روان‌درمانی سنتی، لرزش دستش شدیدتر شده بود . اگر اقدام سریعی صورت نمی‌گرفت، کارش را از دست می‌داد. از من خواست او را تحت درمان کوتاه مدت قرار دهم شاید نشانه مزبور برطرف شود. من چند دقیقه‌ای او را به روش اریکسونی تحت هیپنوتیزم قرار دادم و متوجه شدم لرزش دست او را می‌توانم به دست دیگرش منتقل کنم. ولی مشکل معالجه او همچنان باقی ماند. درمانگر سابق این زن جوان معتقد بود شرایط این زن بسیار شبیه شرایط زنان جوان دیگر است و ظاهرا اشکالی در او هست. ولی از منظری دیگر، این زن جوان نوعروس بود و کمی بعد از ازدواجش دچار لرزش دست راست شده بود. من از این زن و شوهر جوان خواستم هر دو در مصاحبه حاضر شوند و متوجه شدم شوهر، یک جوان تقریبا مال باخته است و زنش از او حمایت می‌کند. آنها زمانی ازدواج کرده بودند که شوهر در نیروی دریایی خدمت می‌کرد و برای خودش بیا و برویی داشت. ولی پس از اتمام خدمتش یک شهروند بیکار شده بود. شوهر نمی‌توانست بین ادامه تحصیل یا کار کردن یکی را انتخاب کند و بلاتکلیف بود. در نتیجه تحت حمایت زنش بود. از این منظر، نشانه آن زن در زندگی مشترک‌شان کارکردی داشت. قضیه وقتی روشن‌تر شد که از زن پرسیدم اگر لرزش دستش شدیدتر شود چه اتفاقی خواهد افتاد؟ زن در جواب گفت کارش را از دست خواهد داد. وقتی پرسیدم خوب بعد چه می‌شود؟ گفت: فکر می‌کنم شوهرم مجبور شود سرکار برود.   بنابراین نشانه‌ی لرزش دست باعث شده بود زندگی مشترک‌شان به سوی یک وضعیت عادی‌تر حرکت کند. طبق این دیدگاه، شوهر و ازدواج آنها باید محور درمان قرار می‌گرفت. در این وضعیت اگر فقط زن تحت درمان قرار می‌گرفت، ازدواج آنها یک پیامد را برای همیشه با خود یدک می‌کشید. شوهر همیشه با زنی سر و کار پیدا می‌کرد که ناراحت بود و هفته‌ای چند جلسه با مرد دیگری درباره او حرف می‌زد. درمان انفرادی باعث می‌شد شوهر به ضلع سوم یک مثلث تبدیل شود و احساس کند زنش با مرد موفق دیگری درباره بی عرضه بودن او به عنوان یک شوهر حرف می‌زند. در نتیجه روز به روز به وفاداری همسرش نسبت به خودش بیشتر شک می‌کرد. زن نیز از طرفی با تشویق درمانگر به بیان ناراحتی‌ها و گله‌هایش و از طرف دیگر با شوهری که با او مثل یک آدم بی‌وفا رفتار می‌کرد، مواجه می‌شد...
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.