جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: خودت را جمع‌و‌جور کن (راهنمایی برای بیخیالی)

معرفی کتاب: خودت را جمع‌و‌جور کن (راهنمایی برای بیخیالی) کتابی است از سارا نایت و با زیرعنوانِ چطور از نگرانی در مورد کارهایی که باید بکنیم دست برداریم تا بتوانیم کارهایی را که باید، تمام کنیم و کارهایی که دوست داریم را شروع کنیم! سارا نایت نویسنده‌ی کتاب می‌گوید: «این کتاب بیشتر یک کتابِ بگذارید کمک‌تان کنم تا به خودتان کمک کنید است و من در اینجا وقتی کمک می‌کند که خودتان راه را پیدا کرده باشید. بیایید صادق باشیم -اگر می‌توانستید به خودتان کمک کنید، تا حالا این کار را می‌کردید، مگر نه؟ این را هم یادتان باشد که برخلاف خیلی از نویسنده‌های کتاب‌های خودیاری، می‌خواهم از کلمات زشتی مثل مزخرف و احمق و ... بارها و بارها استفاده کنم، پس لطفاً در سایت آمازون کامنت نگذارید که ’من انتظار آفتاب و بچه گربه داشتم، اما چرندیات گیرم آمد!’ مادرم همه آن کامنت‌ها را می‌خواند و وقتی مردم منظورم را نمی‌گیرند، واقعاً ناراحت می‌شود. ثانیاً، گرچه شاید زندگی شما یک آشفتگی محض باشد و من به شما کمک می‌کنم تا آن را سامان بدهید، اما این کتاب یک راهنمای معمول برای سامان بخشیدن نیست.» خودت را جمع و جور کن به شما نشان می‌دهد که چطور اهدافتان را تعیین کنید، چطور از دغدغه‌های کوچک و موانع بزرگ عبور کنید تا به آن اهداف برسید و سپس چطور هدف‌های بعدی بزرگ‌‌تری را تصور کنید و به آن‌ها برسید، اهدافی که حتی تابه‌حال به ذهنتان هم خطور نکرده‌اند. این کتاب به شما کمک می‌کند تا راه خودتان را پیدا کنید و در آن پا بر جا بمانید. این کتاب شما را از چرندیاتی که فکر می‌کنید باید انجام دهید، نجات می‌دهد تا بتوانید انجام کارهایی را شروع کنید که باید انجام بدهید و برای انجام کارهایی آماده شوید که دوست دارید. پس چطور باید توقعات‌مان را مدیریت کنیم؟ اساساً این کتاب همان کاری را با زندگی‌تان می‌کند که تیم فریس برای هفته کاری‌تان انجام داد؛ شکستن آن به چند قطعه کوچک و قابل مدیریت که اوقات فراغت زیادی را برایتان باقی می‌گذارد تا بتوانید رؤیای تبدیل شدن به یک کارآفرین، سخنران یا فعال اجتماعی راضی و خرسند را دنبال کنید.

قسمتی از کتاب خودت را جمع‌وجور کن:

به شما قول دادم تا درباره افرادی بحث کنم که باور نمی‌کنند وقتِ اضافی هم دارند، چون روزهایشان از قبل از کارهای بی‌پایانی برای انجام دادن پر شده‌اند. من این باور را با تمام وجود درک می‌کنم، چون خودم هم سی سالِ تمام همین‌طور زندگی کردم. تعداد ساعات کافی در یک روز (یا یک هفته یا ماه) وجود ندارد. یک تکیه کلام همیشگی بود و وقتی در پاسخ به این سؤال که چرا به جای ورزش کردن، در رختخواب لم داده‌ام و به جای شام پختن، پیتزا سفارش می‌دهم، همیشه در جواب این تکیه کلام را می‌گفتم و به نظرم خیلی هم منطقی می‌رسید. اما این جواب کاملاً هم درست نبود. حقیقت این بود که من خوابیدن را به ورزش و راحتی را به نوعی رؤیای مارتا استوارت ترجیح می‌دادم که واقعاً هم برای به دست آوردنش اهمیتی قائل نبودم. البته این‌طور نبود که هیچ ساعتی در روز نداشته باشم؛ موضوع این بود که نمی‌خواستم از آن‌ها برای ورزش‌های سبک و پخت و پز استفاده کنم. من یاد گرفته‌ام که ضعف‌هایم را شناسایی کنم. به وجودشان اعتراف کنم. متأسف نیستم. هر چند، شاید شما برخلاف من از آن سنجاب‌های بچه‌داری باشید که حتماً می‌خواهید در شام بچه‌هایتان ویتامین وجود داشته باشد. شاید شما هم شب‌ها آن‌قدر دیر به خانه می‌رسید که وقتی برای پختن هیچ نوع غذایی (در سطح مارتا یا هر سطح دیگری) ندارید تا آن را قبل از خوابیدن بچه‌ها حاضر کنید. منظورم این نیست که شما خیلی پر مشغله‌اید یا لزوماً دارای توانایی مالی یا این آزادی هستید که هر موقع حس آشپزی ندارید، یک پیتزای پپرونی بزرگ سفارش بدهید. منظورم این است که می‌توانید به هر کاری که در هر روز برای انجام دادن دارید، یک سطح اولویت تخصیص بدهید که به شما کمک می‌کند تا تمام کارهایتان را در وقت مقتضی انجام بدهید. اگر بالاخره پیش خودتان اعتراف کنید که به انجام بعضی از آن‌ها اهمیتی نمی‌دهید، اوضاع خیلی بهتر می‌شود. اما کارهایی باقی می‌مانند که باید انجام شوند و می‌خواهم انجام شوند و معنی واقعی جمع‌وجور کردن خودتان نیز همین است. اولویت‌بندی شما را از جادوی بی‌خیالی فراتر برده و به سرزمین پیروزی‌های پی در پی می‌رساند. تئودورها از سطوح بهره‌وری جدیدی که یافته‌اند حیرت‌زده خواهند شد؛ آلوین‌ها کشف خواهند کرد که زندگی نباید حتماً جان کندن باشد؛ سیمون‌ها ظرفیت خدادادی‌شان برای کارایی را محق خواهند کرد و حتی خودشان را بسیار بالاتر از برادرهایشان خواهند یافت، خیلی بیشتر از قبل. بیایید فرض کنیم که شما از ساعت نه صبح تا پنج عصر سرکار می‌روید و دو بچه و مشکل نداشتن وقت کافی در روز دارید. شام بخش مهمی از این مشکل است، پس شاید راه‌حل این باشد که غذاهایی درست کنید که آماده کردنشان خیلی وقت نمی‌گیرد یا از قبل آماده شده‌اند (البته توسط شما، نه رستوران‌های بیرون). می‌توانید چند بسته خوراکی منجمد را که آخر هفته قبل آماده کرده‌اید، هر شب گرم کنید. خوراک لوبیا، لازانیا، برگر. این‌طور چیزها. یک طاس‌کباب خوشمزه هیچ‌وقت به کسی صدمه نزده است. اما بیایید این را هم فرض کنیم که آخر هفته شما پر از کارهای ریز و درشت است. بچه‌ها از مدرسه به خانه برگشته‌اند و بنابراین، رسیدگی لازم دارند یا باید بچه‌ها را برای انجام هر تفریح یا فعالیتی که این روزها معمول است برسانید و برگردانید.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.