جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: خرمگس و زن ستیز
کتابی است شامل مجموعه داستانهای طنز از نویسندگان گوناگون و به انتخاب حسین یعقوبی. این مجموعه، نویسندگان گوناگونی را در بر میگیرد، از چارلی فیش تا فرناندو سورنتینو، اُ هنری، فرانک استاکتن و... یعقوبی مینویسد: بعضی وقتها طنزنویس دوست دارد در قالب طنز، حرفهای خیلی جدی بزند. تعجب نکنید. علما و کارشناسان و اهل متفقالقولند که طنز مطبوعترین شیوه جدی سخن گفتن است. مثلا در داستان مردی که با خودش ازدواج کرد چارلی فیش به این نکته ظریفتر از مو اشاره میکند که کنار آمدن با خود، خیلی مهمتر و سختتر از پیدا کردن نیمه گمشده خود است و یا داستان پس از تاریکی در آستانه دری نیمه باز، حکایت تمثیل گونهای درباره نویسندهای است که بخاطر عامه مردم دنیای شخصی و خاص خود را رها کرده و وارد جهانی شده که که خالق آن کوتولهای کینه جوست که قواعد بازی شخصی و بی رحمانهای دارد. داستانهای این مجموعه خواندنی و دوستداشتنیاند.در بخشی از داستان "مردی که با خودش ازدواج کرد" میخوانیم:
چرا نه؟ دوست خوب من، کشیش زاتارگا، با این دو کلمه جریان زندگی مرا عوض کرد. او پیش از این که این جواب سرنوشتساز را به من بدهد، به مدت دو ساعت از طریق مکالمه تلفنی مشغول بحث و استدلال با اسقف فلمینگ درباره بایدها و نبایدهای ازدواج از منظر کتاب مقدس بود او در نهایت با اشاره به این نکته ظریف انجیلی اسقف را مات کرده بود : در انجیل به مسیحیان هشدار داده شده بود که با خواهر، عمه، مادر، مادربزرگ، مادرزن، دختر و نوههایشان ازدواج نکنند اما در هیچ کجای این کتاب مقدس، هیچ توصیهای ولو به صورت اشاره و کنایه مبنی بر ممنوعیت ازدواج فرد با خودش وجود نداشت و این دقیقا مسئلهای بود که من قصد انجامش را داشتم و مشروعیت آن را از کشیش زاتارگا استفسار کرده بودم. البته ناگفته نماند که در کتاب مقدس اشارهای به ممنوعیت ازدواج با مادر مادربزرگ، میز و یا ماهی آکواریوم نیز نشده بود و من شخصا تعجب نمیکردم اگر میشنیدم که اسقف فلمینگ پس از قانع شدن توسط کشیش زاتارگا تصمیم به ازدواج با پودل فرانسویاش و یا با آن پتوی نخ نمایش بگیرد بهر حال سالهای سال بود که اسقف شبها با این پتو میخوابید و یا به عبارت بهتر زیر این پتو میخوابید. باری پس از متقاعد کردن کشیش و اخذ مجوز شرعی برای عقد پیوند مقدس، لازم بود که رضایت پدر و مادرم را نیز جلب کنم و در کمال تاسف باید اعتراف کنم که متقاعد کردن والدین پنجاه شصت سالهام بسیار دشوارتر و وقتگیرتر از جلب نظر موافق نمایندگان مذهب بینالمللی بود که حدود دو هزار سالی است در جهان تثبیت شده است. واحد خبرگزاری موسسه گسترش فرهنگ و مطالعات
در حال بارگزاری دیدگاه ها...