جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: خاطرات سر هارفورد جونز

معرفی کتاب: خاطرات سر هارفورد جونز روزنامۀ سفر خاطرات هیئت اعزامی انگلستان به ایران. زمانی که ناپلئون قصد حمله به هندوستان را داشت، هیئتی را به سرپرستی ژنرال گاردان، به دربار فتحعلی شاه قاجار فرستاد تا راه عبور از ایران را برای خود باز کند. حکومت هند برای خنثی کردن اقدامات هیئت فرانسوی، ژنرال مالکوم را در ۱۸۰۸، به ایران فرستاد. همان هنگام، سر هارفورد جونز مستقیماً از دربار انگلیس به ایران فرستاده شد و در‌حالی‌که قوای انگلیسی هند قصد اشغال جزیرۀ خارک را داشتند، توانست به پایتخت برود و عهدنامه‌ای با حکومت ایران امضا کند که به موجب آن، ایران انصراف خود را از اتحاد با فرانسه اعلام داشت و حتی ژنرال گاردان را به درخواست سر هارفورد از ایران اخراج کرد. اثر پیش‌رو شرح مشاهدات و ماجراهای سر هارفورد جونز طی سفرش به ایران، از جزیرۀ خارک تا رسیدن به تهران و امضای عهدنامه است.

قسمتی از کتاب خاطرات سر هارفورد جونز:

گفته می‌شود محمدعلی میرزا همیشه این نصیحت عموی بزرگش آقا محمد خان را به خاطر دارد و بازگو می‌کند که گفت: «هرگز در تیررس توپ‌های روسی قرار نگیرید و با بهره بردن از چالاکی و سرعت حرکت سواره‌نظام، هرگز نگذارید روستاییان روسی راحت بخوابند.» در اینجا بود که جالب‌ترین واقعه در کل این مأموریت (حداقل به نظر من) رخ داد؛ منظورم ملاقات میان میرزا بزرگ و خودم است. بیان تعارفات و گفتگوهای دوستانه‌ای که میان ما انجام گرفت، ضرورتی ندارد. من او را همان دوست گرم و صمیمی‌ای یافتم که سال‌ها قبل جلوی دروازه‌ شیراز از او جدا شده بودم. او هم گفت خوشحال است که می‌بیند غیر از بالا رفتن سن، تغییر دیگری در من به وجود نیامده است. من پسر بزرگ او، میرزا حسن، را در چمن سلطانیه دیده بودم که از طرف اربابش نایب‌السلطنه برای خدمت به شاه آمده بود. او از دوران کودکی‌اش مرا خوب به خاطر داشت که در شیراز، مهمان عموی بزرگش میرزا محمد حسین بودم و به نظر می‌رسید به من نه به عنوان غریبه‌ای متشخص بلکه همچون یکی از اعضای خانواده‌اش احترام می‌گذارد. او طبق خواستۀ پدرش، به من گفت که میرزا بزرگ قصد دارد از مقام وزارت نایب‌السلطنه استعفا دهد و اضافه کرد که شاه میل دارد میرزا بزرگ به رتق و فتق امور کل کشور بپردازد؛ می‌خواهد مقام فعلی او نزد نایب‌السلطنه را به پسرش، میرزا حسن، واگذار کند. مدت زیادی طول نکشید که این کار انجام شد اما در کمال تأسف، دوران آن بسیار کوتاه بود و میرزا بزرگ مجبور شد به خاطر مرگ بر اثر تب شدید بزرگ‌ترین و کارآمدترین پسرش، عزاداری کند؛ نایب‌السلطنه وزیری وفادار و بسیار توانا را از دست داد و خاندان میرزا بزرگ و کشور ایران، کسی را از دست دادند که وجودش می‌توانست باعث اعتبار و افتخار آن‌ها باشد. میرزا حسن همۀ خصائل خوب و استثنایی نیایش، میرزامحمد حسین را به ارث برده بود؛ او فوق‌العاده مورد علاقۀ نایب‌السلطنه بود؛ شاه روز‌به‌روز بیشتر به او علاقه‌مند و وابسته می‌شد و از نحوۀ برخورد و رفتارش با او - هنگامی که برای انجام کاری به دربار می‌رفت- کاملاً پیدا بود که قصد دارد او را به بالاترین مقامات کشور ارتقا دهد.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.