جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: اعترافات رمان‌نویس جوان

معرفی کتاب: اعترافات رمان‌نویس جوان مجموعه‌ای است شامل چهار درس‌گفتار از اومبرتو اکو که در یکی از دانشگاه‌های امریکا ایراد شده است. اکو با طنز مخصوص به خود می‌گوید از این روی لقب رمان‌نویس جوان را بر خود نهاده که اولین رمانش، یعنی نام گل سرخ، را در سال ۱۹۸۰ و در پنجاه و چند سالگی منتشر کرده است؛ پس به این ترتیب، خودش را رمان‌نویسی جوان و البته با آینده‌ای پیش رو به شمار می‌آورد. اکو در این کتاب، از منظر یک نظریه‌پرداز ادبی، به تفاوت‌های نویسندگی خلاق با نویسندگی آکادمیک می‌پردازد و تجربیات خود را در زمینۀ رمان‌نویسی، با خوانندگان در میان می‌گذارد. اکو می‌گوید: «اگرچه من به لحاظ حرفه‌ای خود را استاد دانشگاه و در زمینۀ رمان‌نویسی فردی آماتور تلقی می‌کنم، در مسیر درس‌گفتارهای ریچارد آلمان، به جای تألیفات غیر داستانی، بیشتر ادبیات داستانی خودم را در کانون توجه قرار خواهم داد. «من نوشتن رمان را از کودکی شروع کردم. اول عنوانی برای رمانم پیدا می‌کردم که معمولاً ملهم از کتاب‌های ماجرایی آن روزگار چیزهایی بود شبیه به دزدان دریایی کارائیب. بلافاصله تمام تصاویر را نقاشی و نوشتن فصل اول را شروع می‌کردم؛ اما از آنجا که در تقلید از سبک و سیاقِ کتاب‌های چاپ‌شده با قلم درشت می‌نوشتم، پس از چند صفحه خسته می‌شدم و از دل و دماغ نوشتن می‌افتادم. به‌این‌ترتیب، تک‌تک آثارم مثل سمفونی ناتمام شوبرت شاهکارهای ناتمام بود. «در شانزده سالگی، مثل هر نوجوان دیگری شروع به سرودن شعر کردم.یادم نیست آیا در نتیجۀ نیاز به شعر گفتن بود که عاشق شدم یا بالعکس. البته عشقی افلاطونی و اعتراف‌نشده. ترکیب این دو فاجعه بود؛ اما چنان که یک‌بار نوشته‌ام -به شکل تناقضی که از زبان یکی از شخصیت‌های داستانی‌ام بیان می‌شود- دو نوع شاعر وجود دارد: شاعر خوب که شعرهایش را در هجده سالگی می‌سوزاند و شاعر بد که تا آخر عمر به شعر گفتن ادامه می‌دهد!»

قسمتی از کتاب اعترافات رمان‌نویس جوان:

متون داستانی بنا به تعریف واضح است که از اشخاص و وقایع ناموجود حرف می‌زنند (و دقیقاً به همین دلیل خواستار تعلیق ناباوری ما هستند.) بنابراین از منظر معناشناسی صدقِ مشروط، یک گزارۀ داستانی همیشه بیان‌کنندۀ چیزی است که خلاف امر واقع است. با این همه، ما گزاره‌های داستانی را دروغ تلقی نمی‌کنیم. اول از همه، با خواندن قطعه‌ای داستانی وارد قراردادی تلویحی با مؤلف می‌شویم، مؤلفی که وانمود می‌کند آنچه نوشته راست است و از ما می‌خواهد وانمود کنیم که آن را جدی تلقی می‌کنیم. با این کار، هر رمان‌نویسی طرح دنیای ممکنی را می‌ریزد و همۀ داوری ما، در مورد صدق و کذب، به آن دنیای ممکن باز می‌گردد. بنابراین از نظر داستانی راست است که شرلوک هولمز در خیابان بیکر زندگی کرده و از نظر داستانی، کذب است که او در سواحل رود اسپون زندگی کرده. متون داستانی هیچ‌گاه محیط و موقعیت خود را به کلی متفاوت از محیط و موقعیت زندگی ما انتخاب نمی‌کنند، حتی اگر این متون قصه‌های پریان یا داستان‌های علمی-تخیلی باشند. حتی در این موقعیت‌ها، اگر ذکری از یک جنگل هست، می‌شود درک کرد که این جنگل کمابیش شبیه جنگل‌های دنیای واقعی ماست و درختانش گیاه هستند نه مادۀ معدنی و الخ. اگر دست بر قضا به ما بگویند که این جنگل متشکل از درختان معدنی است، تصور از معدنی و درخت باشد درست همان چیزی باشد که در دنیای واقعی ماست.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.