جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: اصلگرایی
«اصلگرایی» عنوان کتابی است از گِرگ مککیون و با عنوانِ فرعی «اصل را بچسبید و فرع را رها کنید.» چند لحظه وقت داری؟ میتونی فلان کارو برام انجام بدی؟ به فلان جلسه میای؟ بهم در انجام فلان کار کمک میکنی؟ همهی ما در زندگی شغلی و خانوادگیمان با چنین سؤالاتی مواجه شدهایم و خیلی از ما بدون لحظهای درنگ به آنها جواب مثبت دادهایم و از این رو وقتمان را صرف انبوه کارهای بیاهمیت کردهایم. صرف زمان برای چنین کارهایی باعث عقب افتادن کارهای ضروری میشود. کارهایی که واقعاً در زندگی شغلی و خانوادگیمان تفاوت ایجاد میکند و تأثیر فراوانی دارند. اگر به خودتان آمدهاید و متوجه شدهاید انبوه کارهای عقبافتاده شما را احاطه کردهاند این یعنی مانند بسیاری از افراد، فرعگرا هستید و چارهی کارتان اصلگرا شدن است. اصلگرایی چگونگی انجام کارهای بیشتر نیست، بلکه به معنای انجام کارهای درست است. به معنای انجام کارهای کمتر فقط محض کمتر بودنشان هم نیست. بدین معناست که برای فعالیت در بالاترین سطح اثربخشیمان تا میتوانیم عاقلانه زمان و انرژیمان را فقط روی انجام کارهای ضروری سرمایهگذاری کنیم. اصلگرایی یعنی خلق سیستمی برای رسیدگی به کمد زندگیمان. اصلگرایی فرایندی نیست که مثل مرتب کردن کمد، یکبار در سال، یکبار در ماه یا حتی یکبار در هفته زیر بارش برویم. اصلگرایی نظمی است که همیشه وقتی قرار است دربارهی بله گفتن یا مؤدبانه نه گفتن تصمیم بگیریم، از آن استفاده میکنیم. روشی است برای انجام موازنههای سخت میان انبوه چیزهای خوب و معدود چیزهای واقعاً عالی. اصلگرایی یعنی یاد بگیریم کارهای کمتری انجام دهیم، ولی بهتر انجامشان دهیم تا بتوانیم در هر لحظهی گرانبها از زندگیمان به بالاترین بازدهی ممکن برسیم. در این کتاب، یاد میگیرید آنطور که واقعاً دوست دارید زندگی کنید، نه آن طوری که دیگران از شما توقع دارند. روشی را به شما میآموزد تا در هر دو قلمروی شخصی و حرفهای کارآمدتر، بهرهورتر و مؤثرتر باشید. برای تشخیص موضوعات مهم، حذف موضوعات غیر مهم و انجام هر چه راحتتر کارهای ضروری روشی نظاممند را به شما آموزش میدهد. بهطور خلاصه، به شما میآموزد تا روش پیگیری منضبط انجام کارهای کمتر را در همهی حوزههای زندگیتان به کار بگیرید. اصلگرا بودن از نظر ما یعنی چیزی را در کمترین زمان به بهترین شکل به منصهی ظهور برسانید. اصلگرایان پیش از انجام هر کاری مجموعهی گستردهای از گزینهها را به شکل نظاممند بررسی و ارزیابی میکنند؛ چون اصلگرایان به یک یا دو ایده یا فعالیت متعهد میشوند و با تمام توان به سراغشان میروند، در ابتدا آگاهانه گزینههای بیشتری را بررسی میکنند تا مطمئن شوند برای ادامه گزینهی درستی را انتخاب کردهاند. اصلگرایان از قدرت موازنهها یعنی سبک و سنگین کردن دو گزینهای که هر دو را میخواهیم اطلاع دارند. آنها میدانند نمیتوانند هر دو کار را انجام دهند. حقوق بیشتر یا تعطیلات طولانیتر میخواهید؟ میخواهید ایمیل بعدی را تمام کنید یا بهموقع به جلسه برسید؟ میخواهید سریعتر انجام شود یا بهتر؟ بدیهی است که در مواجهه با انتخاب میان دو چیزی که میخواهیم، ترجیح میدهیم به هر دو بله بگوییم؛ ولی به همان اندازه که دوست داریم هر دو را داشته باشیم، داشتن هر دو واقعاً ممکن نیست. رویکرد فرد فرعگرا در برابر موازنه آن است که بپرسد: «چطور میتوانم هر دو را انجام دهم؟» اصلگرایان سؤالی سختتر، ولی در نهایت آزادیبخشتر میپرسند: «کدام مشکل را میخواهم؟ دیر جواب دادن به ایمیل یا دیر رسیدن به جلسه.» فرد اصلگرا موازنهها را آگاهانه انجام میدهد. او به جای اینکه منتظر بماند و طبق خواستهی دیگران عمل کند، با ارادهی خودش عمل میکند و معتقد است اگر زندگیاش را اولویتبندی نکند، فرد دیگری آن را برایش اولویتبندی میکند.قسمتی از کتاب «اصلگرایی»:
اگر حفاظت از داراییها خیلی مهم است، چرا به این سادگی از خوابگرانبهایمان میگذریم؟ در مورد افراد فوق موفق شاید تا حدی به این دلیل باشد که مانند من، صرفاً به این اعتقاد غلط پایبندند که اگر کمتر بخوابند به موفقیت بیشتری میرسند. بااینحال، برای زیر سؤال بردن این فرض دلایل بسیاری وجود دارد؛ برای مثال، مجموعهی رو به افزایش تحقیقاتی که نشان میدهند خواب شبانهی خوب عملاً بهرهوریمان را بیشتر میکند، نه کمتر. در پژوهش مشهوری که اندرس اریکسون روی ویولونیستها انجام داد و مالکوم گلدول آن را با عنوان «قاعدهی ۱۰۰۰۰ ساعت» به محبوبیت رساند، معلوم شد که بهترین ویولونیستها نسبت به ویولونیستهای خوب زمان بیشتری را صرف تمرین میکردند. یافتههای او مؤید منطق اصلگرایانه است، زیرا نشان میدهد رسیدن به درجهی استادی مستلزم تلاش متمرکز و آگاهانه است و مایهی دلگرمی است که پی میبریم سرآمدی فقط مختص به بااستعدادترینها نیست، بلکه رسیدن به سرآمدی کاملاً به خودمان بستگی دارد. درعینحال، این یافتهها به شکل خطرناکی مشوق طرز فکر فرعگرایانهی «باید همهی کارها را انجام دهم» است. افسانهای زیانبار که شاید افراد را به سمت توجیه ساعتهای طولانی کار و راندمان نزولیشان ببرد. این زمانی است که به یافتههای کمتر شناختهشدهی همین پژوهش توجه نکنیم: اینکه دومین عامل مهمی که ویولونیستهای برتر را از ویولونیستهای خوب متمایز میکند در واقع خواب است. بهترین ویولونیستها در بازهی بیست و چهار ساعت به طور میانگین ۶/۸ ساعت میخوابند: یک ساعت بیشتر از یک آمریکایی معمولی. همچنین، در طول هفته، به طور میانگین ۸/۲ ساعت را به چرت بعد از ظهر اختصاص میدهند. و این یعنی حدود دو ساعت بیشتر از میانگین. محققان این پژوهش این طور نتیجهگیری میکنند که خواب باعث میشود این نوازندگان برتر طوری خود را بازسازی کنند که بتوانند با تمرکز بیشتری تمرین کنند. پس بله، بیشتر تمرین میکردند، ولی چون بهتر استراحت میکردند، از ساعات تمرینشان بهرهی بیشتری هم میبردند. چارلز آیسلر، استاد خواب پزشکی دانشکدهی پزشکی هاروارد، در مقالهی نشریهی کسبوکار هاروارد با عنوان «کمبود خواب: قاتل عملکرد»، توضیح میدهد که محرومیت از خواب چگونه باعث تضعیف عملکرد بالا میشود. او کسری خواب را به افراط در نوشیدن الکل تشبیه میکند و توضیح میدهد که شبزندهداری (یعنی بیستوچهار ساعت نخوابیدن) یا بهمدت یک هفته فقط چهار یا پنج ساعت خواب شبانه در واقع اختلالی ایجاد میکند که معادل ۱/۰ درصد الکل در خون است. به این فکر کنید: هرگز نمیگوییم: کارگره بسیار خوبیه! همیشه مسته! بااینحال، همچنان از کسانی تجلیل میشود که خواب را قربانی کار میکنند. خواب اغلب تداعیگر استراحت دادن به بدن است، ولی پژوهشهای اخیر نشان دادهاند خواب در واقع بیشتر به مغز مربوط است. در واقع، مطالعهای که در دانشگاه لوبک آلمان انجام شده است دربارهی احتمال افزایش قدرت مغز و ارتقای توانایی حل مسألهمان با خواب شبانهی کامل، شواهدی به دست میدهد. در این مطالعه که در مجلهی نیچر آمده است، به بیش از یکصد داوطلب تعدادی معما داده شد که در آنها از ترفندی غیر معمول استفاده شده بود، حل معما مستلزم یافتن رمزی مخفی بود. داوطلبان به دو گروه تقسیم شدند؛ یک گروه اجازه داشتند هشت ساعت بدون وقفه بخوابند و گروه دیگر به صورت وقفهدار خوابیدند. سپس، دانشمندان بررسی کردند کدام داوطلبان رمز مخفی را سریعتر پیدا کردهاند. نتیجه دو برابر موفقیت بیشتر در گروه خواب کامل نسبت به گروهی بود که از خواب محروم شده بودند. چرا؟ پژوهشگران توضیح دادند که وقتی میخوابیم، مغزمان سخت برای رمزگذاری و سازماندهی مجدد اطلاعات تلاش میکند.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...