جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

فیلمنامه اورجینال: میان ستاره‌ای Interstellar

فیلمنامه اورجینال: میان ستاره‌ای Interstellar «میان ستاره‌ای» فیلمی است به کارگردانی کریستوفر نولان و محصول سال ۲۰۱۴ سینمای امریکا و ایالات متحده. در این فیلم بازیگرانی همچون متیو مک‌کانهی، جسیکا چستین، بیل ایروین، مایکل کین، مت دیمون و کیسی افلک به نقش‌آفرینی پرداخته‌اند. هانس زیمر برای این فیلم ۱۶۹ دقیقه‌ای، موسیقی متن ساخته؛ ولی اسمیت آن را تدوین کرده است. فیلمنامه‌ی این فیلم را کریستوفر نولان به همراه جاناتان نولان به اتفاق نوشته‌اند. جاناتان نولان می‌گوید: «همیشه استیون اسپیلبرگ دوست داشت یک سفر ماجراجویانه‌ی فضایی در عصر مدرن انجام دهد. من به جایش داستانی ساختم که مربوط به پنجاه سال بعد است. دلیلش این بود که دوست داشتم آنچه درباره‌ی بلندپروازی فعلیِ انسان در سر دارم، نشان دهم، دقیقاً به‌شیوه‌ی بیمارستان‌های نظامی صحرایی که در جنگ کُره برپا شد؛ اما در حقیقت متعلق به جنگ ویتنام بود. منظورم این است که ما هر روز بابت زندگی در عصر پر شکوه پیشرفت‌های تکنولوژیک به خود تبریک می‌گوییم. اینترنت و روش‌های مختلف خرید آنلاین را ابداع کرده‌ایم؛ اما نمی‌خواهیم به فضا برویم. اگر فقط ارتفاع را در نظر بگیریم، نژاد انسان پنجاه سال پیش به اوج خود رسید.‌« کریستوفر نولان اشاره می‌کند: «من واقعاً ایده‌ی به تصویر کشیدن بلایی طبیعی در قالب فیلمی مصیبت‌بار را می‌پسندم؛ اما باید به همان گونه‌ای تصویر شود که واقعاً روی سیاره‌ی ما رخ داده و مستنداتش ثبت شده است. به همین خاطر بود که قسمت‌هایی از فیلم کن را در قالب سالخوردگانی حقیقی که درباره‌ی گرد و خاک با مورفی مسن حرف می‌زدند، در فیلم گنجاندیم. واقعاً دلم می‌خواهد بگویم که تصویر تهدید‌آمیز و عجیب اولین صحنه، در زندگی واقعی رخ داده است و شکی هم در آن نیست.»

قسمتی از فیلمنامه‌ی «میان ستاره‌ای»:

دکتر مان: «یه سری چیزها همیشه ناشناخته می‌مونن. (رو به برند) پدرت باید برای نجات بشر از انقراض، راه دیگه‌ای پیدا می‌کرد. برنامه‌ی ب، یه کلونی.» برند: «چرا به مردم نگفت؟ چرا به ساختن اون ایستگاه لعنتی ادامه داد؟» دکتر مان: «اون می‌دونست که خیلی سخته از مردم بخواد به جای نجات خودشون، با هم یکی بِشن و نوع بشر رو نجات بدن... (با همدردی رو به کوپر) یا به جای نجات بچه‌هاشون.» کوپر: «مزخرفه.» دکتر مان: «اگر باور نداشتی که داری برای نجات اون‌ها تلاش می‌کنی، زمین رو ترک می‌کردی؟ تکامل هنوز نتونسته این مانع ساده رو پشت سر بذاره. ما عمیقاً و با از خودگذشتگی، از مردمی که می‌شناسیم مراقبت می‌کنیم؛ اما کم پیش میاد حس همدردی‌مون شامل حال کسانی بشه که نمی‌شناسیم.» برند: «اما این دروغه. یه دروغ وحشتناک...» دکتر مان: «بخشیدنی نیست و خودش هم این رو می‌دونست. پدرت خودش رو آماده کرده بود تا انسانیتش رو به قیمت نجات گونه‌های ما از بین ببره. اون نهایت فداکاری رو به خرج داد.» کوپر: «نه، فداکاری بزرگ رو مردمی می‌کنن که روی زمین قراره بمیرن؛ چون اون به خاطر غرورش امیدی بهشون نداشت.» دکتر مان: «متأسفم کوپر. امیدی به اون‌ها نیست. آینده مال ماست. کوپر گیج است. برند دستش را روی شانه‌ی او می‌گذارد.» برند: «کوپر! من چی کار می‌تونم بکنم؟» کوپر برمی‌گردد سمت او. به چشمانش نگاه می‌کند. کوپر: «بذار برم خونه.» و صدای باد در میان ساقه‌های ذرت ما را با خود همراه می‌کند.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.