جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

فیلمنامه‌ی اصلی: ایوان مخوف

فیلمنامه‌ی اصلی: ایوان مخوف «ایوان مخوف» فیلمی است در دو بخش، به کارگردانی سرگئی آیزنشتین و محصول سال ۱۹۴۴ سینمای شوروی. در این فیلم بازیگرانی همچون نیکولای چرکاسوف، میخائیل ژاروف، سرافیما بیرمان و لیودیمیلا سلیکوفسکایا به نقش‌آفرینی پرداخته‌اند. رئوس اصلی فکر تراژدی ایوان مخوف، همان اندیشه‌ای که آیزنشتین در طول فیلم‌نامه‌اش به‌نحوی روشن و مداوم دنبال کرده، در خلال فیلم‌برداری، متحمل تغییرهای مهمی شد. قسمت اول «ایوان مخوف» در اوایل ۱۹۴۵ نمایش داده شد... امتیازهای هنری قابل تحسین فیلم را ارج نهادند... در ۲۷ ژانویه ۱۹۴۶ جایزه‌ی درجه‌ی یک استالین (بزرگ‌ترین جایزه) که به آیزنشتین، چرکاسف، بیرمان، موسکوین، تیسه و پروکفیف تعلق گرفت، موفقیت کارگردان را به اوج رساند. در آن هنگام، آیزنشتین قسمت دوم را که در نیمه فوریه ۱۹۴۵ شروع به تهیه آن کرده بود، به پایان رسانده بود. شورای هنری وزارت سینمایی که این فیلم در اختیارش گذاشته شده بود، بر آن مهر تأیید نهاد. تصمیم کمیته‌ی مرکزی حزب درباره‌ی یک زندگی بزرگ که در چهارم سپتامبر ۱۹۴۶ انتشار یافته بود، بر اصول رئالیسم سوسیالیستی و بر مسایل بزرگ آموزشی که به هنر سینمایی مربوط می‌شد تأکید می‌ورزید و از ضعف‌های عمیق سیاسی شوروی انتقاد می‌کرد؛ اما در همان حال، برخی ارزیابی‌های خاص و ملموس درباره‌ی فیلم‌ها و کارگردان‌هایشان که در تصمیم کمیته مرکزی حزب گنجانده شده بود، طرز تفکر خاص دوران کیش شخصیت را منعکس می‌کرد. مثلاً عبارت زیر: «س. آیزنشتین کارگردان در قسمت دوم فیلم ایوان مخوف، وقتی ارتش مترقی اوپریجنیک‌های ایوان را به صورت دسته‌ای منحط چون کو-کلوکس کلان امریکایی نشان می‌دهد جهل خود از رویدادهای تاریخی را آشکار می‌کند؛ همچنین است وقتی ایوان مخوف، مرد قوی و با اراده و ویژگی پایدار را چون موجودی ضعیف و بی‌حال، چیزی شبیه هاملت نشان می‌دهد.» در‌واقع، در برداشت تاریخی ایزنشتین برخی نکته‌های درخور بحث وجود دارد؛ فیلم او از دوران ایوان چهارم، تصویر درست و کاملی ارائه نمی‌دهد؛ در درجه‌ی اول، دیدگاه آیزنشتین هنرمند را درباره‌ی این دوران نشان می‌دهد؛ ولی گرایش به ملاحظه شخصیت مخوفِ عاری از هرگونه تضاد و به دور از شک، ارزیابی مثبت و بدون قید و شرط از فعالیت ایوان و به خصوص ارزیابی مثبت از فعالیت اوپریچنیک‌ها، می‌توانست به نوسازی شخصیت، به گزینش جانبدارانه رویدادها منجر شود. آیزنشتین در مقاله خود درباره‌ی فیلم «ایوان مخوف» (نامه به هیأت تحریریه روزنامه Coultura I Jizn) نوشت: «می‌دانیم که ایوان مخوف مردی با اراده قوی و ویژگی پایدار بود. آیا این امر وجود برخی شک‌ها در موارد خاص را نفی می‌کند؟ به‌زحمت می‌توان پذیرفت این مرد که به کارهای ناشنیده و بی‌سابقه تا آن زمان دست می‌زد، درباره‌ی گزینش وسایلش نیندیشد و در باب نحوه‌ی عملش در فلان و بهمان مورد هرگز دچار تردید نشود... آیا اصل این شخصیت قوی قرن شانزدهم در این تردیدها و شک‌ها جای گرفته یا در تداوم شدید فعالیتش؟» (۱۰ اکتبر ۱۹۴۶). فیلمنامه و قسمت دوم ایوان مخوف ثابت می‌کند که آیزنشتین هرگز قصد نداشته از موضوع شک‌ها و تردیدهای ایوان، موضوع اصلی فیلم را بسازد. او با «شکسپیری کردن» قهرمانش، با گذراندن او از بوته‌ی رنج‌ها و دوگانگی روان‌شناختی، قصد داشته باز هم بر قدرت و انعطا‌ف‌ناپذیری او تأکید ورزد. اگر ایوان را در حالی نشان می‌داد که سرنوشت بویارها، خویشاوندان و دوستانش را بدون کمترین تردید رقم می‌زند، کاری نادرست، که از لحاظ هنری هم خیلی قانع‌کننده نبود، انجام داده بود. آیزنشتین کاملاً به حق، عظمت ویژگی ایوان را نه در فقدان تردیدها، بلکه در قدرتش بر غلبه بر آن‌ها می‌دید... آیزنشتین با نهایت صداقت، با شور و شوق فراوان می‌کوشید که عمق تضادهای فیلمش را بشکافد و بیش از پیش در ضرورت به پایان رساندن کارش فرو رود. ولی تصحیح، ترتیب و از سر گرفتن فیلم، ابدأ کار آسانی نبود. آیزنشتین، با سرسختی به دنبال ترکیبی می‌گشت که به او اجازه دهد توطئه بویارها و ارتباط آن‌ها با شاهزاده کوربسکی مهاجر مرتجع و سیگیسموند، شاه لهستان، را بنمایاند؛ بعد هم شکست دشمنان داخلی و پیروزی بر دشمن خارجی را نشان دهد: راهیابی به دریای لیوونی. این ترکیب که با بینش‌های تاریخی امروزی هماهنگ و قابل تطبیق بود، به قیمت برخی فداکاری‌ها می‌توانست تحقق یابد.

قسمتی از کتاب ایوان مخوف نشر روزنه:

کلیسای «مرگ مریم»، داخل (نمای نزدیک با حرکت رو به پایین دوربین از تاج مونوماخ، در‌حالی‌که تمام ناقوس‌های کلیسا به‌شدت طنین می‌اندازند. این سر و صدای خارج از تصویر در قسمت درازی از این صحنه ادامه می‌یابد. نمای متوسط از هریک از علائم مشخصه تزار: تاج «نماهای مختلف»، عصای شاهی، کره، نمای کلی از کلیسا: مراسم تاجگذاری است. از در مقدس باشکوه، پیمن، اسقف نووگورود که مانند افراد موکبش لباس باشکوهی به تن دارد وارد می‌شود. ضمن آنکه به سوی همسرایان می‌رود، دست‌هایش را بالا می‌برد تا حضار را تقدیس کند، سپس بی‌حرکت می‌ماند.) پیمن: به نام..... (دوربین پیمن را ترک می‌کند و مردمی که در کلیسا حضور دارند، در میان می‌گیرد. مردم ادای احترام می‌کنند و در همان حال پیمن خارج از تصویر ادامه می‌دهد. پدر، پسر و روح‌القدس... (نمای مجدد از مردم که ایستاده‌اند و از لای ستون‌های کلیسا دیده می‌شوند... تزار مسکو (بازگشت به پیمن) دوک بزرگ و سلطان ایوان واسیلیوویچ تاج‌گذاری کرده است. (در یک گوشه کلیسا، گروهی مرکب از سه سفیر بیگانه، مراسم را با توجهی یکسان دنبال می‌کند. نمای متوسط با حرکت رو به پایین دوربین که یقه‌های باشکوه آن‌ها را به‌طور برجسته نمایان می‌کند. فلاش از کشیشی که از پشت شیشه‌های چهارگوش عینکش مراقب اوست.) پیمن: (خارج از تصویر) ... به خداوند اختصاص یافته (نمای کلی از مردمی که گوش می‌کنند، با حرکت رو به پایین و خفیف دوربین) تزار مسکو (بازگشت به پیمن) سلطان مطلق تمام سرزمین‌های روسیه. (پایان طنین بانگ ناقوس‌ها. بازگشت در نمای متوسط به سه سفیر بیگانه. آن‌ها گرم بحث هستند و در این حال آوای موسیقی و سرود مذهبی طنین می‌اندازد.) یک بیگانه: (با حیرت، از جا در رفته) گراندوک مسکو حق استفاده از عنوان تزار را ندارد!... (گروهی دیگر از بیگانگان در نمای نزدیک) یک مرد بیگانه: (نجواکنان به مرد مجاورش) اروپا او را به عنوان تزار به رسمیت نخواهد شناخت. (نمای نزدیک از سفیر لیوونی و منشی جوان او. باز هم آوازهای مذهبی از خارج تصویر.) سفیر لیوونی: اگر توانا باشد. اروپا او را به رسمیت خواهد شناخت. یک مرد بیگانه: (خارج از تصویر) از طرفی (نمایی از گروه دیگری از سفیران بیگانه) برخی از رعایای خود او هم از این تاج‌گذاری راضی نیستند. یک بیگانه دیگر: نارضایتی این بزرگان قابل درک است...
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.