جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
سینما-اقتباس: گتسبی بزرگ
گتسبی بزرگ به کارگردانی باز لورمن و محصول ۲۰۱۳ سینمای امریکا و استرالیاست. فیلمی که در همان سال، لقبِ یکی از محبوبترین فیلمهای اکران سال را از طرف مخاطبان بهدست آورد. در این فیلمِ ۱۴۳ دقیقهای، بازیگرانی چون لئوناردو دی کاپریو، توبی مگوایر، کری مولیگان و جوئل اجرتون به نقشآفرینی پرداختهاند. این فیلم برای نخستینبار، در شصتوششمین دورۀ جشنوارۀ کن، به نمایش درآمد و همچنین در هشتادوششمین دورۀ جوایز آکادمی اسکار، جوایز بهترین طراحی صحنه و بهترین طراحی لباس را از آن خود کرد. شخصیت اول فیلم، نیک، که در پی فرصتهای بهتر برای ادامۀ زندگی بود، از غرب امریکا راهی نیویورک میشود و در همسایگی فردی به نام جی گتسبی (با بازی لئوناردو دی کاپریو) ساکن میشود. جی گتسبی، که زندگی مجلل و ثروتمندی دارد، هر شب در خانۀ خود مهمانیهای باشکوهی برگزار میکند در پی آن حس کنجکاوی نیک بهخوبی تحریک میشود. نیک که مشتاقانه میخواهد وارد این جهان هزارتو شود، درنهایت کارت دعوتی به دستش میرسد که سرآغاز آشنایی او با گتسبی میشود. اما چه وقایعی پیش رو خواهد بود؟ گتسبی بزرگ براساس رمان درخشان اسکات فیتز جرالد، به همین نام ساخته شده است. رمان فیتز جرالد در سال ۱۹۲۵ منتشر شد، اما چندین سال طول کشید تا ارزشهای آن بهدرستی شناخته شود و درنهایت در میانههای دهۀ ۱۹۴۰ بود که آن را یکی از برترین رمانهای قرن بیستم خواندند و از آن زمان تاکنون، یکی از پرفروشترین رمانهای ادبی در جهان بوده است.قسمتی از رمان گتسبی بزرگ منبع اقتباسی فیلم:
تقریباً همان موقع، یک روز صبح، خبرنگار نیویورکی جوان و جویای نامی آمد دم در خانهی گتسبی و از او پرسید که حرفی دارد بزند یا نه. گتسبی خیلی با ادب گفت: «چه حرفی؟» - خب، برای چاپ. بعد از پنج دقیقه گیج ویجی معلوم شد که جناب خبرنگار در ارتباط با قضیهای، که نه حاضر بود آن را فاش کند و نه اصلاً درست از آن سر در میآورد، توی دفتر کارش اسم گتسبی به گوشش خورده بود. حالا که روز فراغتش بود، ابتکار پسندیدهای به خرج داده بود و زود آمده بود ببیند. تیری بود در تاریکی، اما شم خبرنگار درست عمل کرده بود. صدها آدم که سر سفرۀ گتسبی نشسته بودند و در نتیجه دربارۀ گذشتهاش صاحبنظر شده بودند، به سوءشهرت او دامن میزدند و این سوءشهرت در طول تابستان مدام بیشتر شده بود، طوری که داشت سوژۀ اخبار میشد. افسانههای روز، مثل خط لولۀ زیرزمینی به کانادا به او ربط داده میشدند و حتی این شایعه قوت گرفته بود که او اصلاً در خانهای زندگی نمیکند، بلکه در کشتی مخصوصی زندگی میکند که شبیه خانه است و در خفا در امتداد ساحل لانگآیلند حرکت داده میشود. اما چرا این جعلیات موجب رضایت جیمز گتس نورث داکوتایی میشد، مطلبی نیست که بشود ساده توضیح داد. جیمز گتس -این بود اسم واقعیاش، یا لااقل اسم قانونیاش. این اسم را در هفده سالگی تغییر داد و همینطور در لحظۀ خاصی که اول کارش به حساب میآمد، همان موقع که دید قایق بادبانی دان کودی در گولزنندهترین قسمت کمعمق دریاچۀ سوپریور لنگر انداخته است. جیمز گتس بود که در آن بعدازظهر با بلوز سبز پارهپوره و شلوار کوتاه کتانی، داشت کنار ساحل ول میگشت، اما همین جیمز گتس شد جِی گتسبی موقعی که یک قایق پارویی قرض کرد و پارو زد به سمت قایق توئالامی و به کودی خبر داد که ظرف نیم ساعت ممکن است چنان بادی بلند شود که تکهتکهاش کند.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...