جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

سینما اقتباس: موشی که غرید

سینما اقتباس: موشی که غرید موشی که غرید فیلمی است به کارگردانی جک آرنولد و محصول سال ۱۹۵۹ سینمای بریتانیا. در این فیلم، بازیگرانی همچون پیتر سلرز، جین سیبرگ و ویلیام هارتنل به نقش‌آفرینی پرداخته‌اند. فیلمنامۀ این فیلم ۸۳ دقیقه‌ای را راجر مک‌دوگال و استنلی مان به اتفاق تألیف کرده‌اند. موشی که غرید با بودجۀ ۴۵۰ هزار دلاری تولید شد و در گیشه ۲ میلیون دلار فروش کرد. پیتر سلرز از جمله بازیگران انگلیسی پرطرفدار است که نقش‌آفرینی‌هایش در فیلم‌های کمدی، طرفداران خاص خود را دارد. فیلم موشی که غرید در سال ۱۹۵۹، به طریق ایستمن کالر تصویربرداری شد. این فیلم از رمان لئونارد ویبرلی به همین نام اقتباس شده است. ویبرلی، نویسندۀ ایرلندی، یکی از پرکارترین نویسندگان جهان ادبیات است که در طول عمرش بیش از صد کتاب نوشت و موشی که غرید یکی از مهم‌ترین آثار اوست. رمانی هجوآمیز که در به طنز گرفتن قدرت‌های سیاسی به شکل بامزه و خواندنی، استادانه کار خود را پیش می‌برد. این کتاب که به شکل پاورقی در مقاطع گوناگون در روزنامۀ ساتردی ایونینگ پست به چاپ می‌رسید، قدرت‌‌های پوشالی شرق و غرب را به هجو می‌کشد و با استفاده از قدرت هنر سینما، طنز درخشان خود را تصویرپردازی می‌کند.

قسمتی ازکتاب موشی که غرید:

دو ساعت از یورش فنویکی‌ها به خاک امریکا گذشته بود و هنوز هیچ مقام رسمی و حتی غیر رسمی، حتی یک شهروند عادی، از این موضوع خبر نداشت. وزیر دفاع می‌دانست که واکنش نخست مردم به آژیر خطر، ترس و اضطراب و مخفی شدن در زیر زمین خانه یا محل کار و تحصیل‌شان و یا در صورتی که در خیابان‌ها باشند، پناه بردن به ایستگاه‌های مترو یا پناهگاه‌های عمومی است، اما این را هم نیک می‌دانست که ترس و وحشت و مخفی شدن، واکنش مردم در یکی دو ساعت اولیۀ مانور خواهد بود و پس از آن یا حس کنجکاوی بر ترس و دلهره‌شان غلبه می‌کند و سعی می‌کنند از مخفیگاه خود بیرون بیایند تا ببینند بیرون چه خبر است، یا اینکه به خاطر فشارهای روحی و عصبی با یکدیگر بحث و مشاجره می‌کنند و به یکدیگر یا به اموال عمومی صدمه می‌زنند. بنابراین دستور داد عمده نیروهای انتظامی و نظامی شهر در پناهگاه‌های عمومی و ایستگاه‌های مترو مستقر شوند و مانع خروج مردم یا بروز ناآرامی شوند. در سوی دیگر نیویورک، تالی مطمئن بود که پیش از رسیدن به دانشگاه کلمبیا با نیروهای دشمن برخوردی خواهند داشت. پیش‌بینی او در تقاطع خیابان یکصد و یک و برادوی به شکل غریبی تحقق پیدا کرد. در این نقطه از شهر، پنج نفر از اعضای سازمان دفاع غیر نظامی که لباس‌های یکسره سفید و خاکستری و سرپوش‌های ویژۀ مقاوم در برابر آلودگی شیمیایی را پوشیده بودند، مشغول انجام وظایف‌شان در زمان مانور بودند که با تالی و افرادش مواجه شدند. به سبب پوشش نامتعارف و غریب هر دو گروه، واکنش نخست طرفین ترس و آشفتگی بود. هر دو طرف فکر می‌کردند که طرف مقابل از سیارۀ دیگری به زمین آمده است. فنویکی‌ها زودتر از طرف مقابل بر خود مسلط شدند و دست به سوی کمان‌هایشان بردند. یکی از افراد سازمان دفاع غیر نظامی که بیش از سایرین خودش را باخته بود، با مشاهدۀ انعکاس کورکنندۀ نور خورشید روی زره‌های فنویکی‌ها، وحشت‌زده فریاد زد: «اون‌ها از مریخ اومدن! سلاح لیزری هم دارن.» بعد پا به فرار گذاشت. سایر دوستانش هم تحت تأثیر واکنش او مطمئن شدند که فنویکی‌ها یک مشت فضایی مهاجم هستند که با بشقاب‌پرنده به خاک نیویورک حمله کرده‌اند. فرار را بر قرار ترجیح دادند. کمانداران فنویکی دو سه تیر به سوی آن‌ها پرتاب کردند که همه خطا رفتند. وقتی قصد آن کردند که تعقیب‌شان کنند، تالی به آن‌ها تذکر داد که آن‌ها برای نبرد با نیروهای نظامی امریکا به آن کشور حمله کرده‌اند نه برای رویارویی با بیگانه‌های فضایی، و به افرادش دستور داد که به دنبال او به سوی هدف اصلی‌شان یعنی دانشگاه کلمبیا حرکت کنند!
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.