جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
سینما-اقتباس: بوف کور
بوف کور فیلمی است به کارگردانی کیومرث درمبخش و محصول سال ۱۳۵۴ سینمای ایران. در این فیلم بازیگرانی همچون پرویز فنیزاده، پروین سلیمانی، فرشید فرشود و ناصر نصیری به نقشآفرینی پرداختهاند. فیلم از رمان درخشان صادق هدایت، به همین نام، اقتباس شده است. بوف کور داستانی است سوررئالیستی. در آثار سوررئالیستی مطالب و وقایعی که در ورای واقعیات و حقایق متعارفاند مطرح میشوند. منشأ این مطالب، توهمات یا واقعیاتی دیگرگونه، ضمیر ناخودآگاه یا به زبان غیر فنی روح است. در اینگونه آثار، با تظاهرات و تجلیات ناخودآگاه روح مواجهیم. سوررئالیسم در قرن بیستم، در فرانسه، تحت تأثیر یافتههای نوین فروید در روانشناسی و روانکاوی اشاعه یافت؛ اما در برخی آثار کهن ادبی نیز میتوان مایههایی از آن را ردیابی کرد. سوررئالیسم نوشتن آزاد بدون در نظر گرفتن هیچ قیدوبندی حتی در حیطه زبان است. سوررئالیسم خواب دیدن در بستر کاغذ است. آثار سوررئالیستی انواع و اقسامی دارد، چنانکه میتوان نوولهای روانی و نوولهایی را که به شیوهی جریان سیال ذهن نوشته شدهاند، با اندکی مسامحه، از فروع آن دانست. به این اعتبار میتوان به بوف کور نوول روانی هم گفت. به نوعی میتوان گفت که بوف کور سرگذشت انسان نوعی در طول تاریخ بشری و تکرار تجربههای تلخ و دردناک است که همین توجه به مرگها و تولدهای مکرر در آثار ادبی، نشانگر آرزوی قدیمی بشر برای جاودانگی است.قسمتی از کتاب بوف کور، منبع اقتباسی فیلم:
من سعی خواهم کرد آنچه را که یادم هست، آنچه را که از ارتباط وقایع در نظرم مانده بنویسم. شاید بتوانم راجع به آن یک قضاوت کلی بکنم، نه! فقط اطمینان حاصل بکنم و یا اصلاً خودم بتوانم باور کنم. چون برای من هیچ اهمیتی ندارد که دیگران باور بکنند یا نکنند. فقط میترسم که فردا بمیرم و هنوز خودم را نشناخته باشم؛ زیرا در طی تجربیات زندگی به این مطلب برخوردم که چه ورطه هولناکی میان من و دیگران وجود دارد و فهمیدم که تا ممکن است باید خاموش شد؛ تا ممکن است باید افکار خودم را برای خودم نگه دارم. و اگر حالا تصمیم گرفتم که بنویسم فقط برای این است که خودم را به سایهام معرفی کنم. سایهای که روی دیوار خمیده و مثل این است که هر چه مینویسم با اشتهای هر چه تمامتر میبلعد. برای اوست که میخواهم آزمایشی بکنم، ببینم شاید بتوانیم یکدیگر را بهتر بشناسیم. چون از زمانی که همه روابط خودم را با دیگران بریدهام میخواهم خودم را بهتر بشناسم. افکار پوچ- باشد! ولی از هر حقیقتی بیشتر مرا شکنجه میکند: آیا این مردمی که شبیه من هستند، که ظاهراًَ احتیاجات و هوا و هوس مرا دارند، برای گول زدن من نیستند؟ آیا یک مشت سایه نیستند که فقط برای مسخره کردن و گول زدن من به وجود آمدهاند؟ آیا آنچه که حس میکنم، میبینم و میسنجم سرتاسر موهوم نیست که با حقیقت خیلی فرق دارد؟ من فقط برای سایه خودم مینویسم که جلوی چراغ به دیوار افتاده است، باید خودم را بهش معرفی بکنم.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...