جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

سینما-اقتباس: بار هستی

سینما-اقتباس: بار هستی سبکی تحمل‌ناپذیر هستی (بار هستی) فیلمی است به کارگردانی فیلیپ کافمن و محصول سال ۱۹۸۸ سینمای امریکا. در این فیلم، بازیگرانی چون دنیل دی لوئیس، ژولیت بینوش، لاسلو سابو و لنا اولین نقش‌آفرینی کرده‌اند. اکران این فیلم ۱۷۱ دقیقه‌ای در پنجم فوریه ۱۹۸۸ در امریکا آغاز شد. فیلمنامۀ این فیلم را یکی از چیره‌دست‌ترین فیلمنامه‌نویسان تاریخ سینما، یعنی ژان کلود کریر، با همکاری میلان کوندرا نوشته است. بار هستی اقتباسی است از رمان پر هوادار میلان کوندرا، نویسندۀ بزرگ چک. نویسنده در این اثر، خواننده را از همان آغاز با مسائل بنیادی هستی بشر روبه‌رو می‌کند و به تفکر وامی‌دارد. شخصیت‌های رمان با بیان احساسات، تفکرات و رؤیاهای خود، موقعیت انسان را در برابر چشمان ما به نمایش می‌گذارند و تلخ‌کامی‌ها و سرخوردگی‌هایش را می‌نمایانند. The Unbearable Lightness of Being شخصیت جالب توما، عشق و حسادت ترزا، خیانت سابینا، وفاداری فرانز و ظلم و جوری که مردم چکسلواکی در طی قرون تحمل کرده‌اند، داستان رمان را جذاب و خواننده را مسحور می‌کند. زمینۀ تاریخی رمان و بازتاب رویدادهای هجوم قوای شوروی به چکسلواکی در سال ۱۹۶۸، جذابیتی دو چندان به کتاب می‌بخشد و به اهمیت و کیفیت آن می‌افزاید. دید فلسفی، وسعت و غنای اندیشه و زبان شیوای نویسنده، از این کتاب، اثری هنری می‌آفریند.

قسمتی از رمان بار هستی، نوشتۀ میلان کوندرا منبع اقتباسی فیلم:

«در حقیقت زیستن» این عبارتی است که کافکا در دفتر خاطرات یا یکی از نامه‌هایش نوشته است. فرانز دقیقاً چیزی به خاطر نمی‌آورد که آن را کجا دیده، ولی فریفتۀ آن شده بود. معنای در حقیقت زیستن چیست؟ به‌سادگی می‌توان یک تعریف مثبت از آن ارائه داد: دروغ نگفتن، پنهان‌کاری نکردن و هیچ چیزی را مخفی نکردن، در حقیقت زیستن است. The Unbearable Lightness of Being از وقتی با سابینا آشنا شده در دروغ زندگی می‌کند. با زنش از کنگرۀ آمستردام و گفتگوهای مادرید -که هرگز برگزار نشده بود- سخن می‌گوید، از گردش با سابینا در خیابان‌های ژنو هراسان است. دروغ گفتن و پنهان‌کاری او را سرگرم می‌کند؛ زیرا هرگز این کار را نکرده است. مانند شاگرد اول کلاس که سرانجام تصمیم به ولگردی می‌گیرد، از این کار احساس غلغلکی مطبوع می‌کند. به نظر سابینا در حقیقت زیستن -به خود و به دیگران دروغ نگفتن- تنها در صورتی امکان‌پذیر است که انسان با مردم زندگی نکند. به محض اینکه بدانیم کسی شاهد کارهای ماست، خواه‌ناخواه خود را با آن چشمان نظاره‌گر، تطبیق می‌دهیم و دیگر هیچ‌یک از کارهایمان صادقانه نیست. با دیگران تماس داشتن و به دیگران اندیشیدن، در دروغ زیستن است. سابینا ادبیاتی را که در آن نویسنده همۀ زوایای خلوت انس خویش و دوستانش را آشکار کند، حقیر می‌شمرد. سابینا بر این باور است که هرکس خلوت انس خویش را از کف می‌دهد، همه چیزش را باخته است و کسی که با کمال رغبت از آن چشم‌پوشی می‌کند، غولی بیش نیست. بدین ترتیب سابینا از اینکه باید عشق خود را پنهان سازد، رنج نمی‌برد. بالعکس، این تنها راهی است که به او امکان می‌دهد در حقیقت زندگی کند. اما فرانز اطمینان دارد که سرچشمۀ هر دروغی در تفکیک زندگی به دو حوزۀ خصوصی و عمومی نهفته است: ما همان آدمیزادی که در زندگی خصوصی هستیم در زندگی عمومی نیستیم. به نظر فرانز، در حقیقت زیستن از میان برداشتن مرز میان زندگی خصوصی و عمومی است. او با کمال میل گفتۀ آندره برتون را نقل می‌کند که می‌گوید: «بهتر است در یک خانۀ شیشه‌ای زندگی کنیم، جایی که هیچ چیز پوشیده نیست و همه چیز بر همۀ نگاه‌ها آشکار است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.