جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

رودخانه‌ای در تاریکی/ انسان دیگری از جهنم کره شمالی گریخت!

رودخانه‌ای در تاریکی/ انسان دیگری از جهنم کره شمالی گریخت! کتاب "رودخانه‌ای در تاریکی" شامل داستان واقعی فرار ماساجی ایشیکاوا از کره شمالی به همت انتشارات نگاه به چاپ رسیده است. رودخانه‌ای در تاریکی داستانی واقعی و ناراحت کننده از زندگی و متعاقبا فرار یک مرد از کره شمالی است. ماساجی ایشیکاوا که اصالتا ژاپنی-کره‌ای است تقریبا تمام عمر خود را مانند کسی که هیچ کشوری ندارد سپری کرد. در این زندگینامه نویسنده از تلاش روزانه‌ی خود برای فارغ آمدن بر مشکلات زندگی در پست‌ترین طبقه از جامعه‌ی کره شمالی و نیز تبعیض‌های طبقاتی که برگرفته از بینش و سیاست رهبر کره شمالی است سخن می‌گوید. این داستان نه تنها یک تصویر واقعی و تکان دهنده از زندگی مردمی است که با دنیا در ارتباط نیستند، بلکه شناختی آگاهانه از حکومت‌هایی می‌دهد که شان و منزلت طبیعت روح انسانی را نادیده می‌گیرند. ماساجی ایشیکاوا در سال ۱۹۴۷ در ژاپن به دنیا آمد. پدر او متولد کره بود، در نوجوانی به ژاپن رفت و مقیم ژاپن شد. مادر او ژاپنی بود. در سال ۱۹۶۰، زمانی که ماساجی سیزده ساله بود خانواده‌ی آنها به بهشت موعود یعنی کره شمالی نقل مکان کردند. در سال ۱۹۹۶، او تصمیمی جان بر کف گرفت تا از آن جهنم فرار کند.

ماساجی ایشیکاواماساجی ایشیکاوا

در بخشی از کتاب حاضر می‌خوانیم:

۸ ژوئیه‌ی ۱۹۹۴ مانند هر روز عادی دیگری شروع شد. هوای آسمان هامهونگ آنچنان سنگین و غبارآلود بود که گمان می‌رفت طوفان در راه است. اما آن همه ابر در آسمان تنها به دلیل دود کارخانه‌ها بود. مطابق معمول به محل کارم رفتم. حدودا وقت نهار بود. صدای نازک زنی از بلندگوی کارخانه شنیده شد که گفت باید منتظر خبر مهمی در اعلانات باشیم. هیچ تصوری نداشتم که آن خبر چه می‌تواند باشد. با خود گفتم استراحت کوتاهی کنم. یک گوشه ایستادم و سیگاری روشن کردم که ناگهان صدای موسیقی رسمی کشور بالای سر من از بلندگوها پخش شد و این خبر شنیده شد: این یک خبر خیلی مهم است. این یک خبر خیلی مهم است. امروز رهبر بزرگ؛ "رفیق کیم ایل-سونگ" دار فانی را وداع گفت. ماساجی ایشیکاوا ناگهان کارخانه در سکوت فرو رفت. افراد کارشان را متوقف کردند و در حالی که لال شده بودند در جایشان میخکوب شدند. اما خیلی طولانی نشد و بانگ گریه در فضا پخش شد. صدای غوغا و فغان از هر سو شنیده می‌شد و برخی با مشت به نیمکت‌ها و دیوارها می‌کوبیدند. سیگار از دستم افتاد و فکم زمین خورد. در نهایت حیرت دیدم که خودم نیز در حال گریه هستم. نمی‌دانم چرا! اما اشک‌های گرم را بر گونه‌ام حس می‌کردم. نمی‌دانم این گریه از شوک بود یا ترس یا نفس راحت. احساس‌های مختلفی داشتم که با هم ادغام شده بود و بیان آن غیر ممکن است. بیش از سی سال شده بود که در آن بهشت روی زمین که کیم ایل سونگ برایمان ساخته بود زندگی کرده بودم. با من کمی بهتر از یک حیوان رفتار شده بود . با جان کندن توانسته بودم در پایین‌ترین سطح جامعه به زندگی ادامه دهم. حتی در بُرهه‌ای از زمان تصمیم گرفته بودم به زندگی رقت آورم پایان دهم. پس در آن لحظه چرا گریه می‌کردم؟ وحشتی که همواره بر زندگی من سایه افکنده بود از ذهنم گذشت؛ پاییده شدنی که بی پایان بود، نداشتن استقلال، ترس از کوچک‌ترین ابراز عقیده‌ای، ناامیدی، حس یاس و این که سر سوزنی ممکن نبود زندگی‌ام ترقی کند. قوانین کیم ایل سونگ آنچنان زهرچشمی گرفته بود که بر تمام جنبه‌های زندگی من اثر گذاشته بود و همواره مانند یک نیزه در گلویم بود. بیش از سی سال من گفته بودم زنده بای کیم ایل سونگ بدون آنکه حرفم را باور داشته باشم. اما در آن روز گریه کردم. یعنی این گریه تاثیر شستشوی مغزی بود؟ یا تنها با موج تشنجی که در فضا بود همراه شده بودم؟ افراد حاضر پریشان خاطر بودند و با گریه این سوال را تکرار می‌کردند: از این پس چطور باید زندگی کنیم؟ وقتی به خانه برگشتم فرزندانم به من چسبیدند و زیر گریه زدند. همسرم هم اشک می‌ریخت. نمی‌دانم گریه آنها از ناراحتی بود و یا ریشه در ترس داشت؟ رودخانه‌ای در تاریکی به قلم ماساجی ایشیکاوا را بهاره بقائی ترجم کرده و کتاب حاضر در ۱۷۵ صفحه رقعی با جلد نرم و قیمت ۲۰ هزار تومان چاپ و عرضه شده است.

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.