عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
بیوگرافی: شیرزاد حسن
شیرزاد حسن از نخستین نویسندگان کرد است که در داستانهایش به شکلی جدی به اروتیسم، مرگدوستی و جامعهی اروسکش پرداخته است. نگاه خاص و زبان گویای این نویسنده آثارش را در چنان جایگاهی قرار دادهاند که امروزه او از مطرحترین نویسندگان نهفقط در خاورمیانه که آسیا و جهان است. همچنین نخستین نویسندهی کرد است که به نشست نویسندگان اروپا دعوت و آثارش در آنجا تشویق شده است.
او از اندیشمندان معاصر کرد است که در زمینههای متعدد فکری و فرهنگی، از حیطهی آموزش و پرورش تا حقوق زنان، فعالیت کرده است. او به دلیل همین فعالیتها در بسیاری از داستانهایش جامعهای با مردمان دور از روابط درست عاطفی و انسانی را دستمایه قرار داده که تحت سلطهی حکامی خودکامه و ستمگر زندگی میکنند و با نگاهی نقادانه به آن نگریسته است. در آثار این نویسنده -مانند سایر نویسندگان نسل سوم کُرد- جز مسائل مرتبط با جامعه و مردم، از نقد خرافهپرستی، سنتگرایی دستوپاگیر جوامع شرقی و جوامع توتالیتر نیز نشانههایی پررنگ میتوان یافت.
شیرزاد حسن دربارهی کودکی و علاقهاش به شعر و داستان میگوید: «در کودکی شعری از شاعر بزرگ کرد، قانع، خواندم دربارهی پتویی کهنه. عاشق این شعر شدم چون گویی شاعر از پتوی کهنهی خانهی ما حرف زده بود. همین مواجهه باعث شد دلم بخواهد من نیز روزی شعر بسرایم و در آن از زندگی سخت و مشقتبار خودم، خواهران و برادرانم سخن به میان آورم. جز آن شعر، باید از مادر و مادربزرگم نیز یاد کنم که با زبانی شیرین حکایتهایی کهن برایم تعریف میکردند و زبان و کلام دلنشین و جادویی آنها تأثیری شگرف بر من گذاشت. روی آوردن به داستان، مرا از کودکی خجالتی و گوشهگیر کرد و انسانی شدم که مدام سؤال میپرسد و بهراحتی و با هر پاسخی راضی و قانع نمیشود. فضای کردستان، چه از لحاظ سیاسی و چه اجتماعی، به من آموخت داستان نسبت به شعر، برای گفتن از مسائل روز، کاربردیتر است. به همین دلیل بعد از مدتی کاملاً به داستان گرایش پیدا کردم.»
داستان در زندگی شیرزاد حسن چنان جایگاهی یافته که از نظر او حالا دیگر زندگی بدون آن معنایی ندارد. او داستان را دانایی و معرفت و علم و فلسفه را وامداران داستان و اندیشهی داستاننویسان میداند.
پدر این نویسنده مأمور پلیسی سنگدل و تندخو بود. او شخصیت پدرش را در بسیاری از داستانهایش منعکس کرده است. شیرزاد در سال ۱۹۷۵ از دانشگاه المستنصریهی بغداد با مدرک لیسانس زبان انگلیسی فارغالتحصیل شد و چندین سال به عنوان دبیر انگلیسی به تدریس پرداخت. این دوره نیز در چگونگی داستاننویسی و داستانهایش اثر بسیار گذاشت.
شیرزاد حسن طی نیم قرن نقد فرهنگها و سنتهای رایج کردی ، به این باور رسیده است که ترس و تردید از پرسیدن از اصلیترین دلایل عقبافتادگی خاورمیانه است.
او دربارهی مضمون تراژیک داستانهایش میگوید: «اگر شما بخواهید به ویژگی، توانایی و راز زبان من پی ببرید، باید به متن داستانهایم رجوع کنید؛ زیرا مرا در آنجا خواهید یافت و البته هیچ گزارش و مقالهای به اندازهی داستانهایم گویا نخواهد بود. بهراستی زبان من در کالبد داستانهایم نهفته است. نقطههای کور، ناآگاهی و احساس و درکم را نیز در آنجا خواهید یافت. در آنجاست که نهفتهها و ناگفتههای من و زبانم را عیان و گاه مستور مییابید.
قسمتی از کتاب خداحافظ دلدادگی نوشتهی شیرزاد حسن:
من و دختری... در یک دوراهی به هم نزدیک شدیم. گلولای قدمهایمان را سنگینتر میکرد. شاهراه ما را دو رهگذر میپنداشت که به سمت جاده در حرکتیم. ناگهان باران تندی گرفت. دختر با عجله از زیر پالتوی قرمزش چتری بیرون آورد و آن را گشود. از پشتسر نگاهش کردم. موهای بسیار سیاه نه کوتاه و نه بلندش را روی پالتو پخش کرده بود. شدت باران خرامیدنش را کند میکرد. هنوز مانده بود تا به جاده برسیم. باران و بیچتری دشوار بود؛ باران و تنهایی.
در جاهای دیگر دنیا، باران، مردم پیاده و تنها را با یکدیگر آشنا میکند. جفتجفت به زیر چترها میخزند... درحالیکه اینجا نه باران و نه برف و نه آتشفشان، آدمهای تنها را با هم آشنا نمیکند.
زیر چتر این دختر برای دو نفر جا هست. چقدر زیباست اگر این دو، دختر و پسری باشند، زیباتر هم اینکه این دختر و پسر دلدار هم باشند، اما افسوس! نه اینطور بوده و نه اینگونه خواهد بود.