عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
بیوگرافی: جین ریس
جین ریس در میانهی دههی ۱۹۶۰، با شاهکارش «دریای پهناور سارگاسو»، که داستانِ برتا میسون، چندرگهی محبوس در جین ایر (۱۸۴۷) اثر شارلوت برونته را تعریف میکند، مورد توجه قرار گرفت. ریس (که خودش هم چندرگه بود) دربارهی سَلَفِ ادبی خود نوشت: «برونته باید چیزی علیه اهالی هند غربی داشته باشد و من از این بابت عصبانی بودم. وگرنه چرا او یکی از اهالی کارائیب را برای آن مجنون ترسآور در نظر گرفت؟» جزئیات زندگی شخصی ریس تصمیم او را برای حمایت از آن زن دیوانه روشن میکند.
الا گوندولن ریس ویلیامز، که بعدها به جین ریس معروف شد، سال ۱۸۹۰ در جزیرهی دومینیکا به دنیا آمد. مادر جین، کریول بود (از والدین اسپانیایی در جزیره متولد شده بود) و پدر ولزیاش، نوهی یک زمیندار استعمارگر. برای همین در مدرسه به او لقب سوسک سفید میدادند. این پیشینهی استعماری و طردشدن از سوی مادرش به دلیل زیادی زیبا بودن، به شکلگیری احساس ریس نسبت به خود بهعنوان یک خارجی کمک کرد، موضوعی که در آثار داستانی او و زندگینامهی ناتمامش، «لطفاً لبخند بزنید» (۱۹۷۹) مدام تکرار میشود.
در ۱۹۰۷، در شانزده سالگی او را به انگلستان فرستادند تا با عمهاش زندگی کند. آن موقع با شکسپیر، دیکنز، میلتون و لرد بایرون آشنا بود. در دومینیکا، پوست رنگپریدهاش، او را بهعنوان یک فرد خارجی معرفی میکرد و او دعا میکرد که سیاه میشود. در انگلستان برعکس، او آنقدر که لازم بود سفید نبود. او را در مدرسه راکون صدا میزدند و بهخاطر لهجهاش مسخرهاش میکردند. بعد از آن او همیشه با صدایی شبیه زمزمه صحبت کرد. پس از دو دوره حضور در آکادمی هنرهای دراماتیک لندن در ۱۹۰۸ و یک دورهی کوتاه حضور در گروه کُر، زندگی او در لندن و پاریس آشفته شد. دلتنگ کارائیب، فقیر، بیریشه و بیثبات، یک رشته روابط مخرب داشت و به الکل و بهطور خلاصه بیبندوباری متوسل شد. پس از طردشدن توسط یکی از عشاقش، فورد مادوکس فورد، نویسندهی معروف، خیلی جدی شروع به نوشتن کرد و آثاری از جمله کوارتت (۱۹۲۸)، پس از ترک آقای مکنزی (۱۹۳۱)، سفری به تاریکی (۱۹۳۴) و صبح بهخیر، نیمهشب (۱۹۳۹) را پدید آورد.
ریس نثری بدون لفاظی را با وضوح بسیار بالا ارائه میدهد که به دلیل توانایی آن در ایجاد حس تنش و خفگی و نیز احساسات بالایش درخور توجه است. آثار او سرشار است از ابزارهای مدرن و پستمدرن، مانند استفاده از زاویه دیدهای متعدد، تغییرات روایی و تکنیکهای جریان سیال ذهن، پرداختن به موضوعات کلیدی از جمله جنسیت، روابط، هویت و سرکوب. نوشتههای او از اوایل دههی ۱۹۸۰، در خط مقدم نظریهی فمینیستی و پسااستعماری قرار داشته است. «دریای پهناور سارگاسو» یک متن کلیدی از نوشتههای پسااستعماری است و در سرتاسر جهان به دلیل درخشش، پیچیدگی و پاسخ آن به یکی از رمانهای بزرگ انگلیسی در کلاسهای ادبیات تدریس میشود.
ریس سه بار ازدواج کرد. دو تا از شوهرهایش به دلیل معاملات مالی مشکوک زندانی شدند. پسرش سه هفته بعد از تولد درگذشت و دخترش مدتی طولانی دور از او زندگی کرد. در طول جنگ جهانی دوم و پس از آن، زندگی ریس همچنان پرتلاطم و شامل دستگیری به دلیل مستی، آزمایش روانپزشکی و اقامتی کوتاهمدت در زندان بود. او به مدت دو دهه یا بیشتر به شکلی منزوی زندگی کرد. خیلیها فکر میکردند مرده است، اما در ۱۹۶۶، با «دریای پهناور سارگاسو»، کتابی که نوشتن آن حدود بیست سال طول کشید، دوباره ظاهر شد. به ریس برای این رمان جوایز متعددی اعطا شد، اما او میگفت که دیگر خیلی دیر شده است. جین ریس سال ۱۹۷۹ در آسایشگاه سالمندان اکستر، درحالیکه تنها و معتاد به الکل بود درگذشت.