جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

بیوگرافی: آندره برتون

بیوگرافی: آندره برتون آندره برتون، شاعر، نویسنده، رساله‌نگار و منتقد فرانسوی، فقط نظریه‌پرداز اصلی جنبش سوررئالیسم نبود، بلکه این جنبش قلب و روانش هم بود. تحصیلات پزشکی را ناتمام رها کرد تا به شعر بپردازد. او در ماه عسلش به دیدار فروید رفت، مدتی کوتاه به عضویت حزب کمونیست درآمد (۱۹۲۷)، با تروتسکی در مکزیک ملاقات کرد (۱۹۳۸) و سال‌های بیشتر جنگ جهانی دوم را در ایالات متحده گذراند. جاذبه‌ی شخصیتش به او فرهمندی و اقتداری خاص می‌بخشید که سرسپردگی، وفاداری و فرمانبرداری دوستان و نزدیکانش را جلب می‌کرد؛ هر چند مخالفانش او را مستبد می‌خواندند و حتی برخی بدگویانش او را پاپ سوررئالیسم لقب داده بودند. او ابتدا از استفان مالارمه و سمبولیست‌ها تأثیر پذیرفته بود و پس از آن با آثار آلفرد ژاری، آرتور رمبو و لوتر آمون آشنا شد و با پل والری، گیوم آپولینر و پی‌یر رووردی تماس گرفت. نشانه‌هایی از این تأثیرپذیری‌ها در اشعار مؤسسه‌ی کارگشایی قابل تشخیص ‌است، اما پیامد کشف نوشتار خودبه‌خودی- در همان سال- دگرگونی بنیادین سبکش بود. این تغییر در میدان‌های مغناطیسی (۱۹۲۰)، که با مشارکت فیلیپ سوپر نگاشته شد و روایتک‌های (ماهی محلول) (۱۹۲۴)، که همراه مانیفست سوررئالیسم در یک مجله به چاپ رسید، به‌وضوح مشهود است. او در فواصل معین و به‌نحوی مستمر و تقریباً منظم، مجموعه شعرهایی جدید عرضه می‌داشت که لبریز از صور خیال غافلگیرکننده و وهم‌آلود بودندکه آذرخش‌وار بر خواننده ظاهر می‌شدند. برتون نه فقط در مانیفست (۱۹۲۴) رمان را، به مثابه‌ی گونه‌ی ادبی زیر سؤال برد، بلکه در نادیا (۱۹۲۸) نیز همین تلاش را پی گرفت؛ این اثر که کم‌وبیش جنبه‌ی زندگی‌نامه‌ی شخصی دارد، علی‌رغم نیت صریح و اذعان شده‌ی نویسنده برای دستیابی به سبکی مشابه بررسی بالینی- یعنی عاری از احساس و خشک و بی‌روح، به شیوه‌های مختلف و متنوع نگاشته شده است.

قسمتی از کتاب نادیا نوشته آندره برتون:

کی هستم؟ اگر استثنائاً به ضرب‌المثلی استناد کنم: آیا در نهایت موضوع این نیست که بفهمم در جسم چه کسی حلول کرده‌ام؟ باید اعتراف کنم کلمه‌ی آخر باعث سردرگمی‌ام می‌شود، زیرا تلویحاً میان من و بعضی موجودات پیوندهایی متمایزتر، اجتناب‌ناپذیرتر، التهاب‌آورتر از آنچه تصور می‌کردم ایجاد می‌کند. گویاتر از آن است که می‌خواهد باشد، مرا وا می‌دارد در زمان حیات نقش شبح را ایفا کنم، بدیهی است تلویحاً بر آن کس که ناچار شده‌ام دیگر نباشم تا به کیستی کنونی‌ام برسم دلالت دارد. اگر این معنا را اندکی تحریف کنم، می‌توانم باور بیاورم که آنچه تجلیات عینی هستی‌ام می‌پندارم‌شان، تجلیاتی کم‌وبیش عامدانه، چیزی نیست مگر آنچه در محدوده‌ی این زندگی رخ می‌دهد و تنها جنبه‌هایی از فعالیتی را باز می‌نمایاند که عرصه‌ی حقیقی‌اش برایم کاملاً ناشناخته است. تصوری که از شبح دارم، با خصوصیات متعارفش چه از نظر شکل و چه فرمانبرداری کورکورانه‌اش از برخی الزامات مرتبط با ساعت و مکان ظهورش، قبل از هر چیز، برایم به منزله‌ی تصویر متناهی مشقتی است که می‌تواند ابدی باشد. چه‌بسا زندگی‌ام چیزی نیست جز تصویری این چنینی، و محکومم مسیر رفته را بازگردم آن هنگام که می‌پندارم در کندوکاوم بکوشم چیزی را بشناسم که قاعدتاً باید باز شناسمش، بیاموزم بخش ناچیزی از آنچه فراموشش کرده‌ام. چنین نگرشی را نسبت به خودم صرفاً از این جهت نادرست می‌انگارم که مرا متقدم بر خودم فرض می‌کند، شکلی برآمده از ذهنم را، به‌گونه‌ای اختیاری، هیئت قطعی و غایی‌ام به شمار می‌آورد که به هیچ روی تابع زمان نیست و در عین حال مرا به پذیرش خسرانی جبران‌ناپذیر، عقوبت و هبوطی وا می‌دارد که فقدان مبنای اخلاقی‌شان، بنا بر درک من، جایی برای بحث نمی‌گذارد. مهم این است که قابلیت‌های خاصی که اندک‌اندک در عالم سفلی در وجودم می‌یابم به هیچ صورت ذهنم را از جست‌وجوی توانایی عامی که مختص خودم باشد و از آن بهره‌ی ذاتی نبرده‌ام، منحرف نمی‌کند.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.