عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ادبیات ملل: ادبیات ژاپن
سرزمین آفتاب تابان، اگرچه در اولین تصویر ذهنی بسیاری از افراد، کشور صنعت، تکنولوژی و سختکوشی است، ادبیات این کشور، چه از نظر الگوهای کیفی و چه کمی، از جمله مهمترینهای ادبیات جهانی است و از نظر غنا و قدمت، همتراز ادبیات انگلیسی است. آنچه ما امروزه با عنوان ادبیات ژاپنی میشناسیم، مجموعه آثاری از قرن هفتم قبل از میلاد تاکنون را دربرمیگیرد. نکتۀ قابل تأمل در ادبیات این کشور، آن است که گسترۀ آثار ادبی خلقشده در ژاپن، محدود به فرمهای رمان، شعر و نمایشنامه نبوده و برخی از گونههای دیگر همچون سفرنامه، کتابهای اندیشههای پراکنده و یادداشتهای روزانه که در سایر کشورها در سایهاند و چندان به آنها توجه نمیشود، در ادبیات این کشور جایگاه والایی دارد. آثار خلق شده به زبان ژاپنی، از نظر سبک، از چنان تنوعی برخوردار است که صرفاً نمیتوان از مسیر بررسی تکامل زبانی، آنها را بهطور دقیق بررسی کرد. تعدادی از این سبکها، تحت تأثیر و نفوذ فرهنگ لغات و صرف و نحو چینی بودهاند و برخی دیگر در پاسخ به مقتضیات درونی نسلهای گوناگون به وجود آمدهاند.
نقشه جغرافیایی کشور ژاپن
نخستین آثار ادبیات ژاپنی، تحت نفوذ و تأثیر ادبیات چینی نوشته شد. ژاپنیها در این برهه، از نظر فرهنگی، از فرهنگ و خط چینی تأثیر بسزایی گرفته بودند. قدیمیترین نوشتهای که یافت شده، روی شمشیری است که به حدود سال ۴۴۰ قبل از میلاد مسیح متعلق است. در این اثر، با کمک ساختار زبان چینی، نامها و تصورات ژاپنی مفهومپردازی شدهاند. در باستانیترین متون موجود، کوجی کی (کتاب موضوعات باستانی) و نی هون شوکی (وقایعنگاری ژاپنی)، نیز اشعاری دیده میشود که قدمت برخی از آنها حتی به قرن پنجم قبل از میلاد میرسد. بیشتر اسطورههای امروز ژاپن در همین دو اثر ضبط و ثبت شده است؛ آثاری که منشاء طبقۀ حاکمه و در خدمت تثبیت و تقویت آن است. اهمیت شجرهنامهها و اسناد اسطورهشناسی در فرهنگ ژاپنی، چنان غنی است که این متون حداقل از ۶ قرن قبل از میلاد و احتمالاً بسی پیشتر از آن تهیه و نگهداری میشده است. درست در عهد تمو، در قرن هفتم بود که امپراتور ژاپن تصمیم گرفت شجرهنامۀ همۀ خانوادههای برجسته آشکار شود تا مانند چین، برای هریک، در میان طبقات گوناگون، جایگاهی مشخص و القابی در نظر گرفته شود.
نویسندگان بزگ ژاپنی
بنیانگذاری شهر هیان-کیو، که بعدها نامش به کیوتو تغییر یافت، سرآغاز عصر درخشانی در ادبیات بود؛ اما همچنان نخستین آثار این عصر، بیشتر به زبان چینی نوشته میشد. بین سالهای ۸۱۴ و ۸۲۷ بود که سه گلچین اشعار چینی با حمایت دستگاه عریض و طویل امپراتوری منتشر شد. تا مدتها چنین به نظر میرسید که نوشتن به زبان ژاپنی نشانگر موقعیت فرودستانۀ نویسنده است. در این زمان، سوگاوارا میچی زانه، شاعر بزرگ چینیزبان، شناختهشدهترین شاعر قرن نهم ژاپن بود. او با قریحۀ شاعری برجستۀ خود، درخشش زبان چینی در ژاپن را به غایت آن رساند. اما آنگاه که به سمت نمایندۀ فرهنگی سفارت ژاپن در چین انتخاب شد، از رفتن به چین خودداری کرد. دلیل او این بود که چین دیگر چیزی در چنته ندارد که به ژاپن بدهد. این نقطۀ عطفی شد تا به نوعی ژاپن، از زیر تأثیرات فرهنگی چین بیرون بیاید. در قرن دوازدهم در ژاپن، گونهای ادبیات پدید آمد که به سنتی کاملاً متفاوت متعلق بود. کن جاکو مونو گاتاری (قصههای گاهگداری) مجموعۀ وسیع قصههای عامیانه و قصههای دینی بود که از نقاط گوناگون ژاپن و همچنین از منابع هندی و چینی گرفته شده بود. این داستانها، با اینکه نگارش خامی دارند، این امکان را به محققان میدهند تا از زبان عامه مردم و رفتار آنها در این دوران، اطلاعات بدست آورند.
جنگهای قرن دوازدهم، سبب ظهور مردانی نظامی شد که نام آنها سامورایی بود. ساموراییها بر نوعی انضباط نظامی تأکید میکردند و به فرهنگ کهن ارج مینهادند. همچنین برجستهترین انواع ادبی عصر میانه، گونکی مونو گاتاری (قصههای جنگ) است. هیلک مونوگاتاری نیز مشهورترینِ این گونۀ ادبی است که سطور آغازین آن با قلمی ادبی، فناپذیری همۀ موجودات را اعلام میکند. اولین رماننویس شاخص عصر جدید، ایهارا سایکاکو بود. نثر او دارای چنان کیفیتی است که برخی از منتقدان ادبی، او را در زمرۀ برترین رماننویسان تاریخ ادبیات ژاپن قرار میدهند. اولین رمان او، زندگی مرد عاشقپیشه، نوشته شده به سال ۱۶۸۲، داستاننویسی ژاپن را وارد مسیر متفاوتی کرد. سایکاکو در رنسانس ادبی قرن هفدهمی، چهرۀ اصلی و قابل اتکاست و در این برهه است که به نوگرایی، بیش از سنتهای باستانی توجه میشود. در سالهای قرن بیستم و از سال ۱۹۰۶، یعنی زمان انتشار هاکای اثر شیما زاکی توسون، ناتورالیسم جریان اصلی و عمدۀ داستاننویسی در ژاپن میشود و با الهام از آثار نویسندگانی چون زولا، نویسندۀ قرن نوزدهم فرانسوی، و سایر ناتورالیستهای اروپایی به راه میافتد.
ژاپن کشور اسطورهها
با به راه افتادن جنگ جهانی دوم، ادبیات در ژاپن با ممنوعیت روبهرو شد. سانسور در این کشور با شدت برقرار شد و قدرت مرکزی از نویسندگان انتظار داشت که به جبهههای جنگ بپیوندد؛ اما با پایان جنگ، عصر شکوفایی نویسندگان قدیم و جدید نیز بار دیگر آغاز میشود که این امر تا امروزه نیز ادامه داشته است. شینجی آئویاما، کوبو آبه، ادوگاوا رانپو، شینتارو ایشیهارا، موراساکی شیکیبو، یاسوناری کاواباتا، تسوجی کونیو، هاروکی موراکامی، موری اوگای، کنجی میازاوا، یوکیو میشیما، ناتسومه سوسهکی، یامائوکا سوهاچی و ایجی یوشیکاوا ازجمله مهمترین نویسندگان ادوار گوناگون ادبیات ژاپن در مقاطع گوناگوناند.