جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

گامبی وزیر

گامبی وزیر «گامبی وزیر» عنوان کتابی است از والتر تویس. کوئینز گامبیت ( Queen's Gambit) یا گامبی وزیر به اصطلاحی در شطرنج گفته می‌شود که شطرنج‌باز یکی از مهره‌های خود را قربانی یا فدا می‌کند تا به نتیجه‌ی مطلوبی که می‌خواهد برسد. والتر تویس، نویسنده‌ی کتاب، با کمک گرفتن از زندگی استادان بزرگ شطرنج، نظیر بابی فیشر، آناتولی کارپُف، بوریس اسپاسکی و با طرح واقعی مسابقات شطرنج به خلق داستانی شگرف می‌پردازد. والتر تویس، با تبحری استادانه، دو صفحه‌ی شطرنج را در طول داستان برای خواننده باز می‌کند. یکی صفحه‌ی شطرنجی که خواننده در کتاب دنبال می‌کند و آشکار است و دیگری صفحه‌ی شطرنجِ پنهان، صفحه‌ی شطرنجی که همه‌ی ما بدون توجه به آن زندگی خود را پیش می‌بریم. صفحه‌ی شطرنج زندگی. والتر تویس که خود شطرنج‌بازی قهار بود و با قواعد این بازی کاملاً آشنایی داشت، با انتخابی هوشمندانه نام این کتاب را «گامبی وزیر» می‌گذارد؛ چون با خواندن کتاب به ذهن خواننده این فکر تداعی می‌شود که استاد اعظم آفرینش با حذف، فدا کردن و یا قربانی مهره‌ای اساسی و مهم (در کتاب ، مادر بت است که داستان با مرگش شروع می‌شود.) همان شیوه‌ی حرکت گامبی را اجرا می‌کند؛ مهره‌ای را حذف می‌کند تا نتیجه مطلوب یا دلخواه، را که سرنوشت هر انسانی است، به‌وجود آورد. بعضی مواقع مهره‌ای که کم ارزش یا کم اهمیت به نظر می‌رسد (در بازی پیاده شطرنج) چنان نقش پررنگی در روند بازی شطرنج دارد که حذف آن غیرممکن است و در روند شطرنجِ زندگیِ بت، کسی نیست جز آقای شایبِل مستخدم پرورشگاه که از قضا جایش در زیرزمین پرورشگاه است. آقای شایبِل، مهره‌ی کم‌ارزش و تیپا‌خورده‌ی جامعه، تأثیری ماندگار برقهرمان داستان -بت- می‌گذارد و از هیچ کمکی حتی ناچیز به او دریغ ندارد. نویسنده با خلق شخصیت شایبل می‌خواسته قهرمانی پنهانی معرفی کند؛ همان شخصیت‌های گمنامی که وقتی زندگی خیلی از قهرمانان و بزرگان تاریخ را مرور می‌کنیم رد پایشان را می‌بینیم.

قسمتی از کتاب گامبی وزیر:

آقای گنز شانه‌هایش را بالا انداخت. وقتی چراغ سبز شد، ماشین را جلوی پمپ بنزین نگه داشت. بت به قسمتی که روی درِ آن نوشته بود زنانه رفت و در را پشت سرش قفل کرد. جای کثیفی بود. روی کاشی‌های سفید جای لک بود و کاسه دستشویی شکسته بود. آب سرد را باز کرد. قرص‌ها را در دهانش گذاشت. دست‌هایش را پر از آب کرد و کمی آب خورد تا قرص‌ها پایین بروند. احساس کرد حالش بهتر شده. در دبیرستان یک کلاس بسیار بزرگ بود که روی یکی از دیوارهای آن سه تخته سیاه نصب شده بود. روی تخته وسطی با گچ سفید و حروف بزرگ نوشته شده بود: بت هارمن، خوش آمدی! بالای تخته روی دیوار یک عکس رنگی از رییس‌جمهور آیزنهاور و معاون او نیکسون بود. بیشتر میز تحریرهای عادی را از کلاس بیرون برده بودند و در راهرو کنار دیوار چیده بودند. بقیه‌ی میزها را در کلاس به هم چسبانده بودند. وسط اتاق سه میز تاشو را به شکل U چیده و روی هر کدام سه صفحه شطرنج کاغذی به رنگ سبز و کرم و مهره‌های پلاستیکی گذاشته بودند. مهره‌های سیاه به سمت داخل میز U شکل چیده شده بود و پشت هرکدام یک صندلی فلزی بود و مهره‌های سفید به سمت بیرون، اما برای آن‌ها صندلی نگذاشته بودند. بیست دقیقه‌ای از زمانی که در پمپ بنزین توقف کرده بودند گذشته بود و بت دیگر نمی‌لرزید؛ ولی چشم‌هایش می‌سوخت و دست‌و‌پاهایش درد می‌کرد. دامن پیلی‌دار سرمه‌ای رنگش را با یک بلوز سفید که روی جیب آن به رنگ قرمز نوشته بود متان هوم پوشیده بود. وقتی وارد اتاق شدند هیچ‌کس آنجا نبود. آقای گنز کلیدی از جیبش در آورده و قفل در را باز کرده بود. بعد از چند دقیقه، صدای زنگ آمد و از راهرو صدای دویدن و جیغ و داد شنیده شد. دانش‌آموزان دبیرستان بودند. بیشتر آن‌ها پسر بودند و مثل مردها سنشان زیاد بود. پولیور به تن داشتند؛ قوز کرده بودند و دست‌هایشان در جیبشان بود. بت یک لحظه فکر کرد کجا باید بنشیند. اگر قرار بود با همه‌ی آن‌ها همزمان بازی کند نمی‌توانست بنشیند. باید از این صفحه به آن صفحه راه می‌رفت و بازی می‌کرد. یکی از پسرها با صدای بلند به دیگری گفت «الن، ببین» و  ناگهان بت خودش را یک دختر یتیم معمولی با موهای قهوه‌ای و لباس‌های بی‌ربط و به درد نخور بین آن‌ها حس کرد. او حتی نصف این بچه‌های راحت و جسور که با صدای بلند حرف می‌زدند و پلیورهای رنگی پوشیده بودند هم نبود. احساس ضعیف و احمق بودن می‌کرد؛ اما دوباره نگاهی به صفحه‌های شطرنج و مهره‌های آشنایی که روی آن‌ها چیده شده بود انداخت و از حس بدی که سراغش آمده بود کاسته شد. ممکن بود در این مدرسه وصله ناجور به نظر بیاید، اما کنار آن دوازده مهره شطرنج، وصله ناجور نبود.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.