جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
وِرار/ حس خوب ترانهها و عاشقانههای بوشهر
کتاب وِرار شامل ترانهها و عاشقانههای بوشهر به همت انتشارات نگاه به چاپ رسیده است. تمام انسانها طعم هبوط را چشیدهاند و با درد سهمگین غربت آشنایی دارند. اگر زندگی روزمره جلو چشم بصیرت انسانها پردههای غفلت نمیکشید، هر آینه روز و شب همچون قمری مینالیدند و مانند ابر بهار میباریدند؛ اما اگر گرفتاریهای زندگی فرصت اندیشیدن را از انسان سلب کرده است و اگر در این میان، گاهی فرصت اندیشیدن پیش بیاید و تلنگری به روح خستۀ او زده شود، آنها را مانند سیمهای تار به صدا در خواهد آورد. شروه با آن سوز عرفانی و رازآمیز خود همان تلنگر است. شروه که از اصلیترین آوازهای باستانی موسیقی بوشهر محسوب میشود، راوی دردها و آرزوهای عاشقانۀ مردم این سامان است. شروه، واژهای است ناب و ایرانی که ریشه در فرهنگ و تمدن دیرپای اقوام آریایی دارد و در سیر تطور خود از دالان کلماتی همچون چروه، چربه، شرفه، شرفک، شرفاک و شرفنگ عبور کرده است و اکنون در کسوت زیبای شروه خودنمایی میکند. شروه بر مبنای معناهایی که یاد شده است به صدای پا و صدای آهسته تعبیر میشود؛ اما در این میان شرفاک علاوه بر معنی صدای پا، به معنی بانگ نیز آمده است. شرفه نیز به معنای صدا و حرکت به کار رفته است. بهترین دوبیتیسرایان ایران زمین، دوبیتیسرایان استان بوشهرند؛ زیرا بنمایۀ شاعرانگی، درد و حسرت و اندوه و گیرایی و حتی صنایع لفظی و بدیعی بیشتری در آنها به کار گرفته شده است. دوبیتیها حسیتر، زندهتر و بسی نیرومندتر از دوبیتیسراهای دیگر مناطقاند. ترانههای شاعران این سرزمین چون با زندگی در پیوند بوده و همچون آینهای تابناک روحیات و آرزوهای برآورده نشدۀ مردم را انعکاس میدهند، مردمیتر و رایجتر هستند. دوبیتیها در این اقلیم تأویلپذیرند؛ یعنی ابعادی زمینی و آسمانی دارند. به تعبیری دیگر، معشوقی را که در این دوبیتیها از آن یاد میشود هم میتوان معشوق زمینی فرض کرد و هم معشوق ازلی... شیوۀ سرایش این اشعار نیز بهگونهای است که سراسر مشحون از تعبیرات و اصطلاحات اهل تصوف و عرفان است؛ زیرا زلف و عارض و قامت و خال و خط و... همه از مشرب عارفانۀ سنتی ایرانزمین است. بااینحال به صرف وجود این کلمات و تعبیرات در عرصۀ دوبیتی، نمیتوان معنا و مفهوم را محدود به عالم عرفان کرد. میبایست ذهن مخاطبان را باز گذاشت تا هرگونه که میخواهند به مصداق هر که بر طینت خود تاری میتند، آنکه عارفانهاندیش است از دوبیتیها برداشت عرفانی کند و آنکه عاشقانهخواه، از آن دریافت عشقی. در عالم واقع نیز همین گونه است؛ یعنی ممکن است به هنگام شنیدن شروه، یک جوان عاشق که از دلبر محبوب خود دور افتاده، به یاد او بیفتد و در عالم خلسه در پناه کلمات دو بیتی با صوت شروه با او مغازله کند.قسمتی از کتاب وِرار:
به خواب اندر سحر دلدارم آمد ضیای دیدۀ خونبارم آمد ز عناب لبش مفتون زیاری شفابخش دل افگارم آمد *** نگارم نادم از جور و جفا شد دوباره بر سر مهر و وفا شد به عمدا کرد مفتون ترک یاری که هر ببریده، بهتر آشنا شد *** نه سودای تو گر اندر میان بود مرا کی دشمنی با دوستان بود؟ اگر مفتون نبود از گل مرادش چه جای آشتی با باغبان بود؟ *** بود امروز روز دیدن آخر سخن جانا ز تو بشنیدن آخر شده ای نازنین! دیگر به مفتون ز گلزار رخت گل چیدن آخر *** ز جانان گر نشیند بر دلم خار رسد هر لحظه بر جانم صد آزار در این عالم نخواهد کرد مفتون نظر بر صورتی غیر از رخ یار *** جهان در چشم من بیروی دلدار نماید روز روشن را شب تار شکر در کام مفتون حنظل آید بهار او خزان و گل بود خار وِرار با پژوهش آکا صفوی، در ۴۴۵ صفحه رقعی با جلد نرم و قیمت ۶۲ هزار تومان چاپ و روانه کتابفروشیها شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...