جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
هوگو چاوز؛ دیکتاتوری محصول کارخانهی تولیدی آمریکای لاتین
کتاب "فرمانده" شامل شرح حال و زندگی هوگو چاوز به همت نشر ثالث به چاپ رسیده است. روری کارول نویسندهی این کتاب که در زمان نگارشاش خبرنگار روزنامه گاردین بود مینویسد: نوشتن این کتاب در سپتامبر ۲۰۰۶ به محض ورودم به ونزوئلا آغاز شد. پس از یک دهه پوشش خبری دادن به حوادث آفریقا، عراق و کشورهای اطراف مدیترانه، کاراکاس به خانهی جدیدم تبدیل شد. در سفرهایم به کشورهای آمریکای لاتین، ذهنم مدام به ونزوئلا و انقلابش رجعت میکرد؛ انقلابی که داشت وجوه گوناگون خود را آشکار میکرد. موقعی که به ونزوئلا برگشتم انبوهی مصاحبه کردم و به گوشه و کنار کشور سفر کردم و گزارش سفر نوشتم. با خیلیها گفتگو کردم: دستفروشهای خیابانی، رانندگان تاکسی، نگهبانهای مجتمعهای مسکونی، محافظان مقامات بلند پایه، زنان خانهدار، مزرعهداران و... هر کدامِ اینها داستان متفاوتی برای گفتن داشت، اما همگی آنها، به نحوی از انحا، زیر سایهی پرزیدنت چاوز زندگی میکردند. او همچون غولی جامعه را در چنگ خود داشت. صدا، چهره و نامش در هر کجای کشور توجهات را به خود جلب میکرد.فارغ از اینکه ستایش میشد یا تنفر برمیانگیخت. ونزوئلا آزمایشگاهِ قدرت و کاریزما بود؛ آزمایشگاهی که میان امید، وحشت و کمدی سیاه میچرخید. چاوز در خارج از ونزوئلا حالتی اسرارآمیز داشت. هواداران متعصبش همچون محمود احمدینژاد او را مسیح نامیدند و مخالفانش جبار، که البته هر دویِ این تصویرها کاریکاتوری بیش نبودند. واقعیت بسیار پیچیدهتر، عجیبتر و جذابتر بود. به این ترتیب ایدهی نوشتن این کتاب به ذهنم خطور کرد. من تا ۲۰۱۲ چهار جعبه پر از دفترچههای یادداشت داشتم، اما اینها برای نوشتن کافی نبود. به چیز دیگری هم نیاز داشتم. باید خودم میدیدم که چاوز صحنه نمایشیاش را چگونه برپا کرده است. باید به درون کاخ ریاست جمهوری، میرافلورس میرفتم. از گاردین شش ماه مرخصی گرفتم تا آنهایی را که زمانی به تخت حکمرانی نزدیک بودند بیابم و پای حرفهایشان بنشینم. بعضیها مشتاقانه از این حاکمی که دیگر هیچ اعتقادی به او نداشتند انتقاد کردند و به اصطلاح با او تسویهحساب کردند و اما برخی دیگر زبان به ستایشش گشودند و او را انسانی استثنایی که واجد استعدادهای درخشان و منحصر به فرد است نامیدند. کتاب حاضر بنا به قول واشینگتن پست، پرترهی زنده و جانداری از یک پدیدهی آمریکای لاتینی است: دیکتاتوری برآمده از صندوق آرا. مارکز چند سال پیش به درستی گفته بود: دیکتاتور، تنها چهرهی اسطورهای است که آمریکای لاتین تاکنون تولید کرده است. ایندیپندنت هم در مورد این اثر مینویسد: کتاب برایمان تعریف میکند چه اتفاقی رخ خواهد داد اگر یک ایدئولوگ خودخواه، زمام مملکتی را به دست بگیرد و حاضر به رها کردن آن نباشد.در بخشی از کتاب فرمانده میخوانیم:
موقعی که هواپیمای نیروی هوایی ونزوئلا در آسمان هاوانا اوج گرفت، به سمت جنوب چرخید و از فراز کارائیبِ غرق در مهتاب گذشت تا در کاراکاس فروید آید، نزدیک نیمه شب بود. گابریل گارسیا مارکز با قلم و دفترچهی یادداشتی در دست، کنارِ هوگو چاوز نشسته بود. از حیث ظاهر، شباهت کمی بین این دو مرد وجود داشت. نویسندهی نامدار کلمبیایی قد کوتاه بود، با سبیلی سفید، ابروهای مشکی، موهای تُنُکِ خاکستری و چهرهای زیرک و پر چین و چروک. چاوز خیلی قد بلند نبود اما یغور و قوی هیکل بود، هنوز مثل ورزشکارها رو فرم بود. هر دو مرد طی روزهای گذشته به دعوت فیدل کاسترو به هاوانا رفته و مهمان او بودند.روباهِ پیر کوبا توجه خاصی را معطوفِ مهمان ونزوئلاییاش کرده بود و حالا نوبت برنده جایزهی نوبل ادبیات بود تا توجه مشابهی را معطوفِ مرد ونزوئلایی کند. ژانویه ۱۹۹۹ بود و چاوز در راه بازگشت به کشور زادگاهش بود تا به عنوان رئیس جمهوری سوگند بخورد. او چند هفته پیش از این در انتخابات پیروز شده بود و حالا در چهل و چهار سالگی قرار بود به عنوان جوانترین رهبر در تاریخ جمهوری ونزوئلا زمام حکومت را در دست بگیرد... فرمانده را بیژن اشتری ترجمه کرده و اثر حاضر در ۴۰۸ صفحه وزیری با جلد سخت چاپ و با قیمت ۵۰ هزار تومان روانه کتابفروشیها شده است. واحد خبرگزاری موسسه گسترش فرهنگ و مطالعات
در حال بارگزاری دیدگاه ها...