جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

میزانسن: سه روایت از زندگی

میزانسن: سه روایت از زندگی

«سه روایت از زندگی» پنجمین نمایشنامه‌ی یاسمینا رضا، نویسنده‌ی فرانسوی، است که در سال ۲۰۰۰ نوشته شده است. این نمایشنامه در سال ۲۰۰۱ در تئاتر آنتوان پاریس و با بازیگرانی متشکل از کاترین فروت، استفان فریس، ریچارد بری و خودِ نویسنده تولید شد.

ترجمه‌ی انگلیسی آن را کریستوفر همپتون با عنوان «زندگی ضربدر ۳»، به عهده گرفت که از ۷ دسامبر ۲۰۰۰ تا ۱۶ ژانویه ۲۰۰۱ در سالن لیتلتون تئاتر ملی رویال نمایش داده شد، قبل از اینکه از ۱۲ فوریه تا ۵ مه ۲۰۰۱ به Old Vic منتقل شود.

«سه روایت از زندگی» با همان حس تماشایی و شوخ‌طبعیِ تند و تیز «هنر»، اثری استادانه‌تر و درنهایت ناامیدکننده‌تر است، جواهری از کمدی سیاه که یاسمینا رضا خود در آن بازی هم می‌کند.

یاسمینا رضا، معروف‌ترین نمایشنامه‌نویس زن فرانسوی امروز است که نمایشنامه‌هایش به ۳۵ زبان ترجمه شده‌اند و بازیگرانی مانند شون کانری، رابرت دنیرو و آل پاچینو آرزوی بازی در نمایشنامه‌هایش را دارند.

همچون اریک_امانوئل اشمیت، نمایشنامه‌نویس دیگر فرانسوی و مطرح امروز، یاسمینا رضا با انتخاب سوژه‌های مبتکرانه و پرداخت خاص آنان آثاری را خلق کرده که به گفته‌ی بسیاری در امتداد آثار نویسنده‌ی فرانسوی ناتالی ساروت هستند. همزمان و نمایشنامه‌های او آثار هارولد پینتر را نیز به یاد می‌اندازند. با این تفاوت که سبک یاسمینا رضا کمتر به زبان و بیشتر به ساختار نمایشی می‌پردازد.

یاسمینا رضا می‌گوید: نوشتن عملی وحشیانه است. هیچ چیزی مانند عاشق‌بودن نمی‌رنجاند. هیچ چیزی. اگر نمی‌خواهیم درد بکشیم، نباید عاشق شویم. تلاش می‌کنم براساس بنیادی‌ترین چیزها بنویسم. تلاش می‌کنم با کمترین چیزها تقریباً همه‌چیز را بگویم. جاده‌ی خوشبختی شاید جاده‌ی فراموشی‌ است. ترتیب کلمات در شخصیت‌ها پراکنده‌اند، در صفحات پنهان‌شده هستند، از همه بی‌خبر، نمی‌دانیم از کجا می‌آیند.

قسمتی از نمایشنامه‌ی سه روایت از زندگی:

غروب

یک اتاق نشیمن.

با انتزاعی‌ترین شکل ممکن. نه دیواری، نه دری، فضایی باز.

مهم، تصور کردن یک اتاق نشیمن است.

سونیا، رُب‌دوشامبر به تن نشسته است. پرونده‌یی را می‌خواند.

آنری وارد می‌شود.

آنری: شیرینی می‌خواد.

سونیا: تازه دندون‌هاش رو مسواک زده.

آنری: پاش رو کرده تو یه کفش که شیرینی می‌خوام.

سونیا: خودش خوب می‌دونه که تو تختخواب از شیرینی خبری نیست.

آنری: برو بهش بگو.

سونیا: چرا خودت بهش نمی‌گی؟

آنری: چون نمی‌دونستم که تو تختخواب از شیرینی خبری نیست.

سونیا: چطور نمی‌دونستی که تو رختخواب از شیرینی خبری نیست؟ هیچ‌وقت از شیرینی خبری نبوده، هیچ‌وقت تو تختخواب از کیک و شیرینی خبری نبوده.

سونیا خارج می‌شود.

مدت زمانی می‌گذرد.

بچه گریه می‌کند. سونیا باز می‌گردد.

آنری: چشه؟

سونیا: شیرینی می‌خواد؟

آنری: چرا گریه می‌کنه؟

سونیا: چون بهش گفتم از شیرینی خبری نیست. داره زیادی لوس می‌شه.

آنری (بعد از لحظه‌ای)

یه قاچ سیب بهش بده.

سونیا: شیرینی می‌خواد نه یه قاچ سیب. به هر حال هیچی گیرش نمی‌آد. تختخواب جای چیز خوردن نیست، هرکی بخواد چیزی بخوره می‌آد سر میز، تازه اون هم قبل از مسواک زدن. الان هم می‌خوام به این پرونده برسم. فردا ده صبح جلسه دارم.

بچه همچنان گریه می‌کند.

آنری خارج می‌شود. گریه‌ی بچه قطع می‌شود.

آنری باز می‌گردد.

آنری: همون یه قاچ سیب رو می‌خواد.

سونیا: نه سیب گیرش می‌آد نه هیچ‌چیز دیگه. تختخواب جای چیز خوردن نیست. موضوع مختومه‌ است.

آنری: برو بهش بگو.

سونیا: بس کن.

آنری: من گفتم می‌تونه سیب بخوره، فکر می‌کردم می‌شه تو تخت سیب خورد. اگه می‌گی نمی‌شه خودت برو بهش بگو.

سونیا (پس از لحظه‌ای)

براش یه قاچ سیب ببر و بهش بگو این کار رو دور از چشم من انجام می‌دی. بهش بگو من مخالفم و تو این کار رو فقط چون بهش قول داده‌ای انجام می‌دی، اما من نباید بویی ببرم، چون با خوردن هرگونه خوراکی تو رختخواب شدیداً مخالفم.

آنری: سیب رو پوست بِکَنَم؟

سونیا: بله.

آنری خارج می‌شود.

پس از مدتی باز می‌گردد.

آنری: می‌خواد بوسش کنی.

سونیا: قبلاً بوسش کرد‌م.

آنری: برو باز هم یه کوچولو بوسش کن.

سونیا: چند دفعه دیگه باید بریم اتاقش؟

آنری: یه بوس کوچولو. من آرومش کرد‌م. خوابش می‌بره.

سونیا خارج می‌شود. لحظه‌ای می‌گذرد.

بچه گریه می‌کند. سونیا باز می‌گردد.

در سکوت می‌نشیند. پرونده‌اش را باز به دست می‌گیرد.

آنری: باز چشه؟

سونیا: یه سیب درسته می‌خواد.

خرید کتاب سه روایت از زندگی

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.