جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: یادداشتهای بغداد
کتاب «یادداشتهای بغداد» نوشته نها الراضی، یکی از نمونههای درخشان مستندنگاری بر اساس خاطرات و مشاهدات شخصی است. این کتاب روزنوشتههای نقاش و هنرمند و مدرنیست برجسته عراقی است که از ابتدای جنگ اول خلیج فارس تا انتهای جنگ دوم خلیج فارس را روایت میکند و یک سال بعد از پایان کتابش، به خاطر آلزایمری شتابنده از دنیا میرود. کتاب یادداشتهای بغداد صرفاً خاطرهنویسی نیست، بلکه روایت رنج و تاریخ و روزگار ملتهب ۱۲ سال آخر حکومت صدام است از نگاه زنی برخاسته از یکی از مهمترین خانوادههای روشنفکر عراق. نها الراضی یکی از نقاشان مهم نوگرای عراقی است که در لندن و بیروت درس خواند و کار کرد و با آغاز جنگ لبنان، در اوایل دهه هشتاد، به کشورش بازگشت. او در این کتاب شگفتیآور، روایتی میسازد از چگونگی نابود شدن عراق به دست صدام و امریکا و نیروهای همپیمانش. نابودیای که بهزعم او کل خاورمیانه را هدف گرفته است. اثر او قصه دردناک رؤیاهایی است که قدرتها تباهشان کردند. یادداشتهای او مدام به اتفاقهای روز، گذشتهها و هنر ادبیات اشاره میکنند و برای همین کتاب به یک اثر مهم ادبی تبدیل میشود و برای این نقاش برجسته اعتبار فراوانی به همراه میآورد.قسمتی از کتاب یادداشتهای بغداد:
کلی حرف درباره غذا و قیمتها. تخممرغ دانهای ۶۰ دینار است. حتی در زمان جنگ هم ۱۲ تا تخممرغ فقط ۴ دینار بود. باتری جدید ماشینم ۱۶ هزار دینار خرج بر خواهد داشت. ماشینها در خیابانهای بغداد میخزند، لاستیکهایشان به نرمی باسن نوزاد است و تمام لبههایشان ساییده شده. مردم از راه دزدی و تقلب زندگیشان را میگذرانند. هر چهارتا لاستیک ماشین لیلا و حاتم را دزدیدهاند. ماشینشان را گذاشتهاند روی آجر و جلوی درشان پارک کردهاند، دزدها حتی یک ردیف لباس شسته و پهن شده روی طناب حیاط را هم بردهاند. دایهی سابق جاسم که الان در قصر کار میکند میگوید به کارکنان آنقدری میدهند که از گرسنگی نمیرند و بعد، مثل عقاب مراقبشاناند که چیزی ندزدند. اضافه میکنم: یا تو چیزی سم نریزند. گفت یکی را موقع دزدی گرفتند، تمام کارکنان را جمع کردند، یک دکتر آوردند که دست طرف را قطع کرده و بلافاصله در روغن داغ فرو برده که داغ بزند. مامان امروز رفت خاکسپاری غسان. گفت تا آمدند گوسفند را قصابی کنند، نصفش را دزدیده بودند! کیسههای شکر و آرد را میدزدند، دیگر هیچچیز تقدسی ندارد. همه باید برای خاکسپاری خوراکی بیاورند تا به خانوادهی عزادار کمک کنند. در این روزهای سخت، هیچکس استطاعت ندارد از مردمی که برای ادای احترام آمدهاند یا حتی فقرایی که باید بهشان کمک کرد پذیرایی کند.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...