جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: کژ نگریستن

معرفی کتاب: کژ نگریستن «کژ نگریستن» کتابی است از اسلاوی ژیژک و با ترجمه مشترک مازیار اسلامی و صالح نجفی. کتاب حاضر را می‌توان این‌گونه توصیف کرد: قرائت والاترین بن‌مایه‌های نظری ژاک لاکان در کنار و از طریق موارد و مصادیق نمونه‌نمای فرهنگ توده‌ای معاصر؛ کتابی که برای آشنایی با اصول عقاید لاکانی (به مفهوم الاهیاتی کلمه) بی‌رحمانه از فرهنگ مردمی بهره‌برداری می‌کند و آن را چونان ماده‌ای سهل‌الوصول برای توضیح نه فقط ابهامات بنای نظری عظیم لاکان، بلکه گاهی همچنین برای توضیح جزئیات ظریف‌تری به کار می‌گیرد که در برداشت‌های مسلط دانشگاهی از نظریه‌های لاکان مغفول مانده است. بخش نخست کتاب می‌کوشد ساحت امر واقعی لاکانی را بپروراند. بخش دوم سه رهیافت تازه درباره‌ی هیچکاک را پیش می‌کشد. بخش سوم از نظریه‌ی متأخر لاکان بهره می‌گیرد تا نتیجه‌گیری‌هایی چند در خصوص حوزه‌ی ایدئولوژی و سیاست عرضه کند، سپس راه تازه‌ای برای مفهوم‌پردازی درباره‌ی گسست میان مدرنیسم و پست مدرنیسم پیشنهاد می‌کند. کتاب با تحلیلی از پارادوکس‌های درونی مفهومِ دموکراسی به پایان می‌رسد. قرائت والاترین بن‌مایه‌های نظریِ ژاک لاکان در کنار و از طریق موارد و مصادیق نمونه‌های فرهنگ توده‌ایِ معاصر: نه فقط آلفرد هیچکاک، که هم‌اینک درباره‌اش همه همداستان‌اند که پیش از هر چیز هنرمندی جدی بوده، بلکه همچنین فیلم‌نوآر، داستان‌های علمی-تخیلی، رمان‌های کارآگاهی، قصه‌های رمانتیک بازاری، تا کارهای استیون کینگ. بدین قرار، ضابطه‌ی مشهور لاکانیِ «کانت همراه با ساد»، در مورد خودِ لاکان به کار گرفته شده؛ همان‌طور که لاکان اخلاق کانتی را با عینک انحراف سادی قرائت کرد. آن‌چه خواننده در این کتاب خواهد یافت مجموعه‌ی کاملی است از انواع و اقسام لاکان همراه با...؛ آلفرد هیچکاک، فریتس لانگ، روث رندل، پاتریشیا های اسمیت، کالین مک‌کالو، استیون کینگ و نظایر ایشان. اگر گاهی در کتاب از نام‌های بزرگی چون شکسپیر و کافکا یاد می‌شود، لازم نیست خواننده نگران شود: آن‌ها درست بسان نویسندگانی بازاری و عوام‌پسند در سطح مک‌کالو و کینگ قرائت می‌شوند.

قسمتی از کتاب کژ نگریستن:

یکی از مشهورترین افسانه‌های هالیوود به صحنه‌ی آخر فیلم کازابلانکا مربوط می‌شود. نقل است که حتی به هنگام فیلمبرداری، کارگردان و نویسنده در مورد انتخاب روایاتِ متفاوتِ فرجام مردد بوده‌اند (اینگرید برگمن همراه با همسرش شهر را ترک می‌کند، با بوگارت می‌ماند؛ یکی از دو مرد می‌میرد). همچون بیشتر افسانه‌هایی از این دست، این یکی نیز دروغ است؛ یکی از عناصر سازنده‌ی اسطوره‌ی کازابلانکا که پس از اتمام فیلم سرِ هم شد (واقعیت آن بود که بحث‌های چندی درباره‌ی پایان‌های ممکن فیلم مطرح شدند، ولی همه‌ی آن‌ها مدت‌ها قبل از مرحله‌ی فیلمبرداری حل و فصل شدند). بااین‌حال، این افسانه به‌دقت روشن می‌سازد که نقطه‌ی آجیدن در یک روایت چگونه عمل می‌کند. البته ما پایان موجود را (بوگارت عشق خویش را فدا می‌کند و برگمن به همراه شوهرش او را ترک می‌گوید) همچون پیشامدی تجربه می‌کنیم که به‌طور طبیعی و اندام‌وار از حوادث قبلی نتیجه می‌شود، ولی اگر بنا بود پایانی دیگر را متصور شویم-مثلاً اگر قرار می‌شد همسرِ قهرمان برگمن بمیرد و بوگارت به جای او همراه با برگمن سوار هواپیما به مقصد لیسبون شود- این یکی را نیز تماشاگران به منزله‌ی پایانی تجربه می‌کردند که به‌طور طبیعی از دل حوادث قبلی برآمده است. اما با توجه به یکسان بودنِ حوادث قبلی در هر دو مورد ، وقوع این امر چگونه ممکن است؟ و یگانه پاسخ، البته، این است که تجربه‌ی جریانِ‌خطی و اندام‌وار رویدادها خود نوعی توهم (هر چند توهمی ضروری) است که این واقعیت را پنهان می‌کند که پایان ماجراست که با کنشی رو به پس انسجام یک کل اندام‌وار را به حوادث قبلی اعطا می‌کند. آن‌چه پنهان می‌گردد، خصلت سراپا حادثِ زنجیره‌ی روایت است، یعنی این واقعیت که در هر لحظه از داستان وضع می‌توانست طور دیگری باشد. اما اگر این توهم نتیجه‌ی نفسِ خطی بودنِ روایت باشد، چگونه می‌توان خصلت سراپا حادث زنجیره‌ی حوادث را آشکار و مرئی ساخت؟ پاسخ، به نحوی تناقض‌آمیز، چنین است: با حرکت در جهت عکس، با ارائه و نمایش حوادث از جلو به عقب، از پایان به آغاز. این روش به هیچ وجه صرفاً راه‌حلی فرضی نیست، بلکه بارها در عمل پیاده شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.