جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: کار و فراغت ایرانیان

معرفی کتاب: کار و فراغت ایرانیان «کار و فراغت ایرانیان» عنوان کتابی است از حسن قاضی مرادی و در زمره کتاب‌های مربوط به آسیب‌شناسی اجتماعی ایران. پرداختن به موضوع کار و فراغت، پرداختن به دو ویژگی مهم‌تر هویت انسانی است؛ هویتی که هستی از پیش تعیین شده‌ای نیست، بلکه از طریق کار و فراغت است که خلق و تثبیت می‌شود، می‌گسترد و تعالی می‌یابد. با کار بود که بشر بر پای خویش ایستاد و خود را از اسارت طبیعت رهانید و از هویت انسانی برخوردار شد و آزادی را خلق کرد. کار توانمندی‌ها و استعدادهای خلاق و مولد انسان را به منظور رفع نیازهای او به تحقق درآورد و این توانمندی‌ها و استعدادها را، آن هم در روند مشارکت اجتماعی، گسترانید و تعالی بخشید. کار، بیش از همه، تجلی اراده‌ی انسان در انتخاب‌های جسورانه‌ای است که او به واسطه‌ی شناختش از طبیعت و جامعه‌ی انسانی به آن‌ها چنگ می‌زند و با تحقق آن‌ها، یعنی با تحقق و بازتولید خود، حوزه‌ی انتخاب‌ها یا آزادی‌اش را می‌گسترد. با رشد نیروی کار، اعتلای علوم و فناوری و نیز گذار از اقتصاد معیشتی به اقتصاد کالایی بود که زمان فراغت از زمان کار متمایز شد. پس، انسان فرصت یافت تا در فعالیت‌های خودانگیخته‌ی زمان فراغت به دلخواست‌ها و اشتیاقات خویش بپردازد و از این طریق، به نوعی، متفاوت از فعالیت‌های زمان کار، به خود -بیانگری و خود- تعالی‌بخشی‌اش اقدام کند. فعالیت‌های زمان فراغت مجموعه‌ی فعالیت‌هایی است که به منظور دفاع از حق خودانگیختگی و عمل مستقلانه، برای پس زدن مرزهای محدودکننده و تجویزگرانه و اجباری، در پرداختن فرد به هنر، علم، فرهنگ، سیاست، ورزش و... انجام می‌گیرد و فرصت زندگی فرد را می‌گستراند؛ گسترشی که به معنای رهایی و آزادی است. کار و فراغت، که عمده‌ی فعالیت های فکری، عملی و عاطفی انسان را دربر می‌گیرند، تجلی خود-شکوفایی انسان‌اند. همچنان که کار، فراغت نیز حوزه‌ی تحقق استعدادها و افزایش توانمندی‌های فرد است. پس، به هر میزان که فرد بتواند استعدادها و توانمندی‌هایش را محقق کند و بگستراند، به همان میزان حوزه‌ی آزادی زندگی‌اش را گسترانیده است. یکپارچگی و انسجام زندگی فرد، که باید بنیان خودشکوفایی‌اش قرار گیرد، مستلزم پیوند کار و فراغت در زندگی اوست. کار، حق ایجاد می‌کند و فراغت، استقلال و خودانگیختگی. پس، هردو برانگیزنده‌ی مسئولیت‌پذیری‌اند. همین مسئولیت‌پذیری است که فرد را به طغیان آگاهانه علیه شرایط ناانسانی تحمیل‌شده به خود سوق می‌دهد. زمینه و بستر هر مبارزه‌ی راستینی کار و فراغت است. بزرگی انسان با نتایج کارش و نیز محتوای فراغتش سنجیده می‌شود. کار تجلی زندگی و هویت فرد و فراغت تثبیت این دو است. کار و فراغت شمایل انسان‌اند. حسن قاضی مرادی می‌نویسد: این رساله شرحی است درباره‌ی چیستی و چگونگی «کار» و «فراغت» در جامعه‌ی ما و نیز شامل اشاره‌هایی است به چرایی‌ها. پرداختن به این مسئله اساسی است که اگر باید گفت کار و فراغت شمایل انسان‌اند، چرا ما چندان کار نمی‌کنیم؛ همچنان که، پیامد آن، چندان هم به فراغت نمی‌پردازیم. این بی‌اشتیاقی ما به کار و گریزمان از فعالیت‌های زمان فراغت از کجا ناشی می‌شود، چه بروزاتی می‌یابد و چه نتایجی به بار می‌آورد. ریشه‌ی این امر در بیگانگی کار و فراغت در میان ماست؛ این بیگانگی - تا حدی - از بیگانگی کار و فراغت در جوامع غربی متمایز است. بیگانگی کار در میان ما، عمدتاً در زحمت و اشتغال آشکار می‌شود و بیگانگی زمان فراغت در سرگرمی‌خواهی. علاوه بر این، عوامل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، روان‌شناختی و... بسیاری بوده‌اند که در بی‌اشتیاقی ما به کار و انفعال‌پذیری‌مان در زمان فراغت مؤثر بوده‌اند، که در پاسخ به چیستی و چگونگی کار و فراغت در جامعه‌ی ما باید مورد تأمل قرار گیرند.

قسمتی از کتاب کار و فراغت ایرانیان:

کار، در مرحله‌ی نخست، واسطه‌ی انسان و طبیعت و در مراحل بعد، واسطه و معرف رابطه‌ی انسان با کل جهان، یعنی طبیعت به اضافه‌ی خود انسان، است. پس، انسان تنها موجودی است که در اساس، از همه‌ی دیگر موجودات، متمایز می‌شود. هسته‌ی اصلی چنین تمایزی کار است. هرچند تداوم و بروز سازگاری حیوان با طبیعت به تغییراتی در طبیعت می‌انجامد اما حیوان صرفأ طبیعت را مصرف می‌کند. در حالی که سازگاری انسان با طبیعت از طریق کار به گونه‌ای است که او با تغییر طبیعت آن را بازتولید می‌کند. بازتولید طبیعت از طریق کار، انسانی کردن طبیعت است. اما کار چیست؟ در کلی‌ترین تعریف می‌توان گفت کار فعالیت فکری، عملی و عاطفی انسان است که اولاً غایتمند است و ثانیاً اجتماعی. غایتمند بودن کار نه فقط به تولید کالاهای مادی و غیرمادی می‌انجامد بلکه اجرا و ارائه‌ی خدمات را نیز شامل می‌شود. این ویژگی است که کار انسان را از هر نوع فعالیت خود به خود دیگر موجودات، که هرچند به تغییراتی در طبیعت بینجامد، متمایز می‌کند. در عین حال، غایتمندی کار، آن را از دیگر فعالیت‌های انسانی -مانند برخی از فعالیت‌های زمان فراغت - جدا می‌کند. این غایتمندی معطوف به تولید کالا و خدمات است؛ خواه کار دستمزدی باشد خواه نباشد؛ و چه تولید کالا و خدمات برای مصرف خود باشد و چه برای مصرف دیگران. به علاوه، غایتمندی کار فقط با برآوردن نیازهای بلاواسطه یا راستین آدمی مشخص نمی‌شود. بلکه، به‌طور مثال، کار تولیدی در مناسبات سرمایه‌داری - که همان کار دستمزدی است - عمدتاً برای تولید کالاهایی انجام می‌شود که در بازار مبادله می‌شوند. در این حال، تولید نو می‌تواند نیاز نو - چه راستین باشد و چه دروغین و فریب‌آمیز - را خلق کند. اجتماعی بودن کار مبین انسان به عنوان موجودی نوعی است. انسان نه به عنوان موجودی منفرد بلکه همچون موجودی نوعی با واسطه‌ی کار با طبیعت ارتباط می‌گیرد. طبیعت، به طور خود به خودی، سازنده و مولد و خودسازمانده است. کار انسان به نیروی سازندگی طبیعت می‌افزاید و طبیعت را بازتولید می‌کند؛ همچنان که سازماندهی طبیعت را نیز بازتولید می‌کند. چنین است که بازتولید طبیعت نتیجه‌ی کار انسان است. در عین حال، انسان صرفاً به عنوان موجود نوعی مخلوق کار خویش است. از این رو، جامعه‌ی انسانی، همکاری انسان‌ها با یکدیگر و سازمان اجتماعی زندگی نیز نتیجه‌ی کار است. همین نتایج کار بر خود روند کار تأثیر می‌گذارد و آن را متحول می‌کند. تحول کار است که فناوری (تکنولوژی) را به عنوان شیوه‌ی انجام کار ایجاد کرده است. فناوری در پی دست یافتن انسان به ابزار کار می‌توانست متحقق شود. ابزار کار، کار اجتماعاً متمرکزشده‌ای است که در مرحله‌ی نخست برای رفع نارسایی‌های جسمانی انسان ضرورت یافت و در مرحله‌ی بعد، زمینه‌ی مادی فناوری شد.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.