جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: پاریس زیرزمینی
با زیر عنوان خاطرات یک زن امریکایی از پاریس در دورۀ اشغال در جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۳، کتابی است نوشتۀ اِتا شایبر و با همکاری آن و پل دوپره. جنگ جهانی دوم از خاکسترهای جنگ جهانی اول شعلهور شد و برای جبران ناکامیهای متحدان آن جنگ، ایتالیا، ژاپن، و تکمیل تقسیم جهان، ویرانگرترین، خونبارترین و ددمنشانهترین جنگی که بشر تا به امروز برافروخته درگرفت. دهها کشور از جمله لهستان، فنلاند، فیلیپین، کره، سنگاپور، ایران، هلند، یونان و... اشغال شدند. بر اثر این جنگ، حدود ۵۵ میلیون نفر جان باختند، صدها هزار نفر زخمی، معلول، مفقود، اسیر و آواره شدند، مرزها تغییر کردند، کشورهایی از بین رفتند و کشورهایی تقسیم شدند. در همۀ این کشورها سازمانهایی برای مقابله و مبارزه با متجاوزان تشکیل شدند. این، داستانِ بخش کوچکی از این عملیات در فرانسه است. اتا شایبر در هنگام اشغال پاریس، ۶۲ سال داشت و در سال ۱۹۴۸ درگذشت. او از جنگ جان به در برد و در سال ۱۹۴۵ با الهام از خاطراتش، پاریس زیرزمینی، فیلم سینمایی تهیه شد. وقایع کتاب حاضر مستند و واقعی است. نام بسیاری از افرادی که در این وقایع نقش داشتهاند، به علل امنیتی تغییر یافته است؛ برخی جزئیات نیز، که هنوز برای گشتاپو فاش نشده، بهشکلی دیگر درآمده یا حذف شده. نقش عدهای نیز برای جلوگیری از اقدامات مقامات آلمانی علیه اشخاص دیگری که در کتاب دربارهشان صحبت شده جابهجا شده است. از نکات برجستۀ این کتاب آن است که برخلاف کتابهای خاطرات جنگ، که معمولاً راوی آن یک سرباز، فرمانده، یا عواملی هستند که مستقیماً در فرآیند جنگ درگیرند، در اینجا راوی زنی است که در پاریس اشغالشده، با انبوهی از دغدغههای گوناگون روبهروست و گریختن از عاقبتی که در زندانِ قوای نازی انتظار او را میکشید، از برجستهترین نقاط زندگی پر فراز و فرود اوست.قسمتی از کتاب پاریس زیرزمینی:
آلمانها هر جا که توانسته بودند پوستر تبلیغاتی ضد بریتانیایی چسبانده بودند و آدم مکرر به بقایای پوسترهایی که کنده و پاره شده بودند برخورد میکرد. در بعضی هم تغییراتی در نوشته داده میشد تا مفهومش عوض شود. مثلاً یکی از پلاکاردهای رایج، یک ملوان فرانسوی را نشان میداد که در حال غرق شدن بود و پرچم فرانسه را بالای امواج گرفته بود. پیام آن این بود: اوران را از یاد مبر (این همان محلی بود که انگلیسیها به ناوگان فرانسه تیراندازی میکردند.) این پوستر معمولاً دستکاری میشد و بهندرت میشد آن را به شکل اصلی دید. یا جمله را به اوران را از یاد ببر یا بیشتر به از یاد مبر! تبدیل میکردند. پوستر رایج دیگر زنی را نشان میداد که بچۀ نحیف و نزاری را جلوِ خود گرفته بود و پشت سرش چرچیل چاق و گوشتالو دیده میشد که سیگار برگ معروف در دهانش بود و تبسم رضایتمندانهای بر لب داشت. زیر تصویر نوشته شده بود: ببینید محاصره و ممنوعیت با فرزندان شما چه میکند! یکبار نوشتۀ یکی از پوسترها را تراشیده و به جایش نوشته بودند: بگویید با زندانیهایمان چه کردهاید و یکی دیگر با این جمله حک و اصلاح شده بود: از سیبزمینیهایمان چه خبر؟ (این در دورهای بود که همه سیبزمینیهای منطقۀ اشغالشده را میبایست به آلمان میفرستادند.) در پوستر دیگری نقشۀ رنگی مستعمرات فرانسه رسم شده بود که تحت کنترل بریتانیاییها بود؛ یعنی دوگل بر آنها حکومت میکرد و رویش نوشته شده بود: «فرانسویها! این چیزی است که انگلیسیها از شما گرفتهاند» و روی پوستر با خط بچگانهای نوشته شده بود: دوچرخههایمان را هم؟ این اشاره به این واقعیت بود که آلمانها هزاران دوچرخه را با روشی بسیار ساده ضبط کرده بودند. آنها هر دوچرخهسواری را که در خیابان میدیدند جلوش را میگرفتند و میپرسیدند کجا کار و زندگی میکند. بعد نقشهشان را درمیآوردند تا نشان بدهند میتواند با مترو رفتوآمد کند؛ در نتیجه نیازی به دوچرخه ندارد -و بدون فوت وقت با آن در میرفتند!
در حال بارگزاری دیدگاه ها...