جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: مجموعه کتابهای فیلم به مثابه فلسفه
مجموعه کتابهای فیلم به مثابه فلسفه، به قلم صالح نجفی و چاپ نشر لِگا قرار است فیلمنوشتهایی باشد در مورد تعدادی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینما که این روزها تبدیل به فیلم-کالت شدهاند. این مجموعه به دنبال بیان نظریههای مختلف فلسفی دربارهی فیلمها نیست، بلکه بیشتر درصدد است به هر فیلم به عنوان یک متن فلسفی نگاه کند و آن را ورق بزند. کازابلانکا، پرسونا، همشهری کین، آنی هال، سال گذشته در مارین باد، حرکت اشتباه، راشومون و... تعدای از عناوین این مجموعهاند. نکته جالب این است که در مراسم اخیر هشتمین دورهی کتاب سال سینمای ایران، این مجموعه به عنوان برترین کتابهای سینمایی انتخاب شد. در طی این مراسم که در خانه سینما برگزار شد، صالح نجفی به پاس کار کردن بر روی این مجموعه موفق شد تندیس زرین و لوح تقدیر برترین کتاب سال سینمای ایران در حوزه تالیف و ترجمه را از آن خود کند.در بخشی از کتابِ آنی هال از مجموعه حاضر میخوانیم:
شاید بحث دربارهی فیلم وودی آلن مثل خود فیلم قدری پراکنده و غیر منسجم باشد اما میتوان، علاوه بر حاشیهها و گریزهای بسیار، یک خط اصلی پررنگ کرد و آن، ارتباط بین میل و روایتگری در فیلمهای اوست. پیش از این باید از اتصالییی سخن گفت که زمینهاش را خود آلن فراهم کرده است: ارتباط او و اینگمار برگمان، دو فیلمسازی که زیباشناسی آنها به ظاهر از هم فاصله دارد. هیچ فیلمی از برگمان سراغ نداریم با فضای کمیک و شوخ طبعی و مزاح و اشارهی مستقیم به عناصر بیرونی، و اساسا در فیلمهای او با جهانی مواجهیم که میتوان آن را تابع قواعد و قوانین خود دانست و مستقل از تاریخ. در فیلمهای وودی آلن، اما، هرچه بیشتر در زمان حال هستیم و در خیابانها و کنار آدمهای امروزی. با اینحال خودِ آلن تصریح میکند که از اوایل دهه هفتاد به بعد، چه در متن فیلمها و چه در ساختارشان، دائما به برگمان ارجاع داده و تحت تلثیر او بوده است و نفسِ فکر کردن به اینکه اگر برگمان در نیویورک کار میکرد، یا فیلمهای کمیک میساخت چه اتفاقی میافتاد، شاید خیال پردازی و آزمایش فکری جذابی باشد. میتوان ووی آلن را سنتز فلینی و برگمان در نیویورک دانست. برای همین اگر چه فیلم آنی هال را اتوبیوگرافی آلن میدانند که به رابطهی شخصیاش با داین کیتون میپردازد و نام فیلم هم مشخصا از نام اصلی کیتون ( داین هال) گرفته شده، با اینحال، بدون نفی کردن این قضیه در پرانتزش میگذاریم تا از ارجاع مستقیم آلن به برگمان آغاز کنیم و نشان دهیم بحث از پیوند فکری و ایدهای آلن و برگمان فقط یک بحث کلی نیست بلکه، به ویژه در این فیلم، یک ارتباط ساختاری بسیار مهم است که با فرمولی واحد یک بوطیقای سینمایی تعریف میکند. اولین بار که آنی و اَلوی با هم قرار میگذارند و برای دیدن فیلم چهره به چهره (۱۹۷۶) برگمان به سینما میروند، آنی خواب میماند و وقتی به قرار میرسد که دو دقیقه از فیلم گذشته است. این تاخیر به نظر آنی چندان مهم نیست چرا که آنها فقط تیتراژ را از دست دادهاند، که تازه آن هم به زبان سوئدی بوده، اما اصرار اَلوی به اینکه میخواهد فیلم را از اول تا آخر ببیند معنادار است. آنها تصمیم میگیرند فیلم دیگری از فلینی ببینند که یکی دیگر از قهرمانهای وودی آلن است. به صف اماشاگران این فیلم میروند و در این جا، پشت سر آنی و اَلوی متوجه زوجی میشویم که صدایشان به طرزی غیر عادی بلند شنیده میشود. مرد استاد دانشگاه است و صحبتهایش از فلینی اعصاب اَلوی را به هم میریزد. میگوید فلینی بعد از جاده (۱۹۵۴) تبدیل شد به فیلمسازی که ادا درمیآوَرَد و سادگی و بکر بودن اولیهاش را ندارد. او با این حرفها میخواهد طرف گفتوگویش را اغوا کند. از تاثیر رسانه بر افکار عمومی حرف میزند و از مارشال مک لوهان که در دههی هفتاد نظریهپرداز مشهوری بود. تا جایی که صبر اَلوی تمام میشود و خطاب به دوربین اعتراض میکند، اما استاد دانشگاه در جوابِ او از آزاد بودن هرکس میگوید و از حقش برای ابراز عقیده. اَلوی میگوید استاد حرفهای مک لوهان را نفهمیده و بعد به شکل جادویی لحظهای اتفاق میافتد که در آن وودی آلن خودِ مک لوهان را به عنوان شاهد زنده احضار میکند. فیلم آلن با اینکه یک خط روایی مشخص دارد، گهگاه عناصری به روایت آن تجاوز میکنند و از این لحاظ مثل فیلم پرسونای برگمان است که روی پای خود ایستاده و از فضای بیرون مستقل شده اما موضوعات روز به فضا یا خط روایی فیلم هجوم میآورند و سرزده خود را تحمیل میکنند. در فیلم پرسونا دو مورد اصلیِ این تجاوزها به خط اصلی روایت، یکی آنجاست که الیزابت فوگلر موقع تماشای تلویزیون خودسوزیِ راهب بودایی را میبیند و دیگری برخورد او به عکسی از هولوکاست و قربانیان آشویتس که لای کتابی پیدایش کرده است. ورود سرزدهی این دو عنصرِ بیرونی از فیلم، روایت را دچار گسست و لُکنت میکند و این بوطیقای لُکنت زنی، نیز اساسسینمای آلن است که در نوع حرف زدن و ایفای نقش خود را نشان میدهد و مهمتر، در دعوای خط اصلیِ روایت فیلم با فضای بیرون از روایت... واحد خبرگزاری موسسه گسترش فرهنگ و مطالعات
در حال بارگزاری دیدگاه ها...