جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: قواعد بازی

معرفی کتاب: قواعد بازی «قواعد بازی» عنوان نمایشنامه‌ای است از لوئیجی پیراندللو. پیراندللو نمایشنامه‌ی قواعد بازی را در سال ۱۹۱۸ نوشت، دو سال پیش از آنکه ویلیام باتلر ییتس نمایشنامه‌ی بی‌نظیر «جلجتا» را خلق کند. قواعد بازی داستان مردمانی است که در پی امیال خود می‌دوند و دست آخر تجسد خشونت‌بار این امیال از پای درشان می‌آورد. خشونتی که در این اثر خود را می نمایاند عنصری نیست که فرد را به سوژه‌ای منضبط و مطیع بدل کند، بلکه قدرتی است که استمرارش را در حفظ و بسط حیات سوژه می‌یابد؛ قدرتی که هدفش اداره و کنترل دقیق حیات است و فقط از این طریق موجودیت می‌یابد. نمایشنامه‌ی پیراندللو دوزخی است از خشونتی ناب، خشونتی که خود را به‌صورت خواننده می‌کوبد و مدهوشش می‌کند. لئونه تجسد این خشونت ناب است؛ او زیر بار دوئل نمی‌رود؛ گوییدو را روانه‌ی مذبح می‌کند و در نهایت این را مجازاتی درخور برای سیلیا و اعمالش می‌بیند؛ اما وقتی از خشونت حرف می‌زنیم، باید این پرسش مارکس را مطرح کنیم که در این میانه چه کسی مد نظر ماست. مارکس می‌پرسید پیشرفت، بله، اما برای چه کسی؟ حال باید پرسید سوژه‌ی خشونتی که در قواعد بازی اعمال می‌شود کیست؟ این خشونت ناب چه سویه‌هایی دارد و در چه بستری معنا می‌یابد؟

قسمتی از نمایشنامه «قواعد بازی» نوشته‌ی لوئیجی پیراندللو:

لئونه: گوش کن ونانزی. یه لحظه تصور کن که یهو فهمیدی یه تخم مرغ داره با سرعت هوا رو می‌شکافه و میاد سمتت. گوییدو: تخم مرغ؟ لئونه: بله، یه تخم مرغ. یه تخم مرغ تازه. مهم نیست کی پرتش کرده یا از کجا اومده. این ربطی به قضیه نداره. گوییدو: ولی اگه معلوم شد که به جای تخم مرغ یه گلوله ست که به سمتم شلیک شده چی؟ لئونه: (لبخند می‌زند) در اون صورت دیگه برای اینکه خودت رو تهی کنی خیلی دیره. گلوله این کار رو برات انجام می‌ده و کل قضیه تموم می‌شه. گوییدو: خب، فرض کنیم تخم مرغه. حالا اینکه تازه بودنش توفیری می‌کنه رو دیگه کار ندارم. لئونه: برای اینکه دیدی روشن به قضیه داشته باشی. حالا اگه آمادگی این رو نداشته باشی که تخم مرغ رو بگیری چه اتفاقی می‌افته؟ یا اینکه از جات تکون نمی‌خوری و تخم مرغ می‌خوره بهت یا اینکه جا خالی میدی و تخم مرغ می‌پاشه روی زمین. در هر دو صورت، نتیجه هدر رفتن تخم مرغه؛ اما اگه بتونی تخم مرغ رو بگیری... خب، اگه آشپز خوبی باشی کلی کار هست که می‌تونی باهاش بکنی. می‌تونی بپزیش، می‌تونی باهاش تخم مرغ عسلی درست کنی، یا اینکه یه نیمرو یا املت راست و ریس کنی. نهایتش اینکه می‌تونی یه طرفش رو سوراخ کنی و زرده‌اش رو بمکی. در این صورت تو دستت چی می‌مونه؟ گوییدو: یه پوسته‌ی خالی. لئونه: حرف من هم همینه. این پوسته‌ی خالی همون مشغولیت جذابیه که می‌گفتم.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.