معرفی کتاب: فرهنگ جهانی فیلم (۲۰۱۰-۲۰۰۲) جلد پنجم

جلد پنجم «فرهنگ جهانی فیلم» را، که فیلم‌های مربوط به سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۰ میلادی را در بر می‌گیرد، بهروز دانشفر تألیف و نشر روزنه کار به چاپ رسانده است. دانشفر می‌گوید: حدود سی و پنج سال پیش که نگارش فرهنگ جهانی فیلم را آغاز کردم، با اینکه سال‌ها پیش‌تر بخشی از مقدمات آن را فراهم کرده بودم، هیچ‌گاه در فکر آن نبودم که سالیان متمادی دنباله‌ی آن را بگیرم. این کتاب با همه‌ی کاستی‌ها، البته با اصلاحاتی چهار بار تجدید چاپ شد و این مربوط به دورانی بود که اینترنتی در کار نبود و حروفچینی با ماشین تحریر انجام می‌شد. چهار جلد چاپ شد و بعدها شروع به نگارش جلد پنجم کردم. درحالی‌که کمتر از نیمی از آن را به انجام رسانده بودم و به سبب اینکه شنیدم نویسندگان دیگری، جمعی یا فردی، دست به تدارک انتشار کتاب‌های مشابهی زده‌اند و از آنجا که دوباره‌کاری را نمی‌پسندم، از ادامه نگارش منصرف شدم. چند سال بعد، به اصرار مؤسسه روزنه کار و با مشاهده کتاب‌های چاپ شده که سنخیت چندانی با فرهنگ جهانی فیلم نداشت، شروع به نگارش جلد پنجم کردم، ولی با مشکلات ناشر و اعلام عدم آمادگی، شاید با رضایت خاطر انصراف او را پذیرفتم، ولی دوباره دو سال بعد میانجی‌هایی سبب ادامه نگارش شدند. به‌هرحال کتاب حاضر با وقفه‌هایی گاه طولانی، با در برگرفتن آثار برتر سینمای جهان، به‌ناچار تا پایان ۲۰۱۰ بسته شد، این جلد هم، چه از نظر ظاهر و چه محتوی، تفاوت چندانی با مجلدات پیشین ندارد، جز اینکه برگردان فارسی نام دست‌اندرکاران، بازیگران و همچنین ارزش‌گذاری فیلم‌ها اندکی دقیق‌تر است و نیم ستاره‌ای به یک تا سه ستاره افزوده شد. سه چهار دهه گذشته و این پنجمین جلد «فرهنگ جهانی فیلم» است.

قسمتی از کتاب «فرهنگ جهانی فیلم» (۲۰۱۰-۲۰۰۲) جلد پنجم:

با من از عشق بگو ۲۰۰۸/ ایتالیا، اسپانیا ۱۰۹ دقیقه/ رنگی *گیج و حواس‌پرت بر اثر مصرف داروهای ضد افسردگی، نیکول (سانچز گیخون) باعث تصادف با ساشا (موچینو) می‌شود که تنها دقایقی پیش خانه معتادان به مواد مخدر را ترک کرده است. به‌رغم شرایط ناخوشایند ملاقاتشان، آن‌ها با هم دوست می‌شوند و ساشا برای پیدا کردن دختر محبوبش، بندتا (کرچنتینی)، از نیکول کمک می‌گیرد. بندتا دختر بیکار و لوس که حامی‌اش ریکاردو (کولانجلی) است بیشتر وقتش را در کنار جوانان پولداری مثل خودش، صرف مصرف الکل و کوکائین می‌کند. فابریتسیو (ماتسوتا) معتاد پیشین که با ساشا سابقه آشنایی دارد و در پی به دست آوردن پول برای شرکت در بازی پوکری است که چندی بعد برگزار می‌شود، سراغ او می‌رود، اما ساشا ترجیح می‌دهد خودش در آن شرکت کند. او به قالب قمارباز بزرگی با شیوه زندگی خاص آن‌ها درمی‌آید و احترام دوستان تباه شده بندتا را به دست می‌آورد. در همین احوال نیکول همچنان از اینکه ده سال پیش مسبب مرگ مردی که دوستش داشت شده بود احساس گناه می‌کند و حتی برای تسلی خاطر نزد آملی (چاپلین)، مادر سالخورده‌ی او، می‌رود و طلب بخشش می‌کند. با این حال دغدغه‌ی اصلی او یافتن راهی برای فرار از دام ازدواجی بدون عشق و احساس است.