جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: سیمای مرگ در اساطیر
کتابی است تألیف نادیا معقولی و چاپ نشر مهر نوروز. مرگ از دیرباز یکی از مهمترین دغدغههای بشری بوده است. اهمیت این امر در اولین اسطورهها، آیین و ادیانهای بشر باستانی خود را نمایش داده است. این کتاب پس از مروری بر حضور اساطیر مرتبط با مرگ در اقوام باستانی، به رابطه بین مرگ و اسطوره در ادیان و آیینهای ایران باستان پرداخته و پژوهش را با آیینهای تدفین به پایان رسانده است. چنین به نظر میرسد که مردمان باستانی ساکن در این سرزمین با پذیرش مرگ، آن را بهعنوان مرحلهای ضروری برای گذار به دنیای دیگر پذیرفتهاند و با نگاهی بدون هراس و خوشبینانه، مرگ را نوزایی میدانند، چون بهاری بعد از زمستان طولانی. اسطوره واژهای است که بسیار تعریف شده است. همراه با این نام، واژههایی چون تاریخ و داستان نیز دیده میشود. جوزف کمبل، اسطورهشناس بزرگ امریکایی، اسطوره را چنین تعریف کرده است: اسطورهها ساختۀ بشر و در سراسر جهان در همۀ ادوار و در هر شرایطی جاری و ساریاند، آنها منبع الهام هر چیز دیگری هستند که در جسم و ذهن آدمی ریشه گرفته است. گزافهگویی نیست اگر اسطوره را رازی بدانیم که با گشوده شدنش انرژی جهان هستی در فرهنگهای انسانی نمود مییابد. در تمامی مطالعات اسطورهشناسی مرگ و فرجام زندگی یکی از مضامین اصلی بوده است، اما برای اسطوره مرز میان زندگی و مرگ، سیال و نامشخص است. در نگاه اسطورهای اصیل و آغازین، مرگ بههیچوجه به معنای جدا شدن روح از بدن و ترک آن نیست. برای اسطوره، مرگ هرگز به معنای نابودی وجود شخص نیست، بلکه فقط گذر از یک شکلِ وجود به شکل دیگر آن است و در مراحل اساسی و اولیۀ اندیشۀ اسطورهای، این شکل را فقط میتوان بهصورت کاملاً حسی و مادی درک کرد.قسمتی از کتاب سیمای مرگ در اساطیر:
مشغلۀ ذهنی حیات پس از مرگ در هیچ کجا چون مصر باستان، چنین بر زندگی مسلط نبوده است. در هیچ تمدنی چنین توجه کامل و دقیقی برای حفظ و جاودانه ساختن حیات بعدی متوفا به عمل نمیآمد. آثار و نوشتههای مربوط به تدفین مردگان که اسناد بسیاری از آن یافت شده است، چنان توسعه یافته که هیچ نوشته و اثر دیگری با آن برابری نمیکرد و در معماری هیچ ملتی نمیتوان مقابری قابل مقایسه با اهرام یا قبرهای سنگی تبس یافت. مصریان از نوادر مردمانی هستند که تا این حد به زندگی پس از مرگ اهمیت دادهاند. به نظر میرسد که وحشت از مرگ، در این مردمان بسیار کمتر از اقوام باستانی دیگر است. آنها زندگی را برای آخرت خویش میخواستند. جهان پس از مرگ برای آنان ترسناک و تیره نیست، زیرا جایگاه خدایان است، از جمله رع، خدای خورشید، که شب هنگام به جهان زیرین میرود و محل زندگی آنها را روشنایی میبخشد. در واقع رسیدن به جهانی که ایزدان در آن زندگی میکنند، مطلوب مردمان مصر بوده است. با توجه به اینکه در بین مصریان تصور دوزخ و مکانی برای عذاب بدکاران صورت تعریفی مشخصی نداشت و اگر عدهای در آنجا مجازات میشوند صرفاً به خاطر انجام دادن اشتباهات مشخص و معدودی، بنابراین هراس از آن هم معنای خاصی ندارد. خدای جهان زیرین و شهریار آن قلمرو، ازیریس است که خود زمانی حاکم مصر بوده است که کشته میشود؛ ولی پس از زندگی دوباره حاضر نمیشود به حاکمیت زمینی برسد، به همین خاطر در قلمرو مردگان به حکومت میپردازد.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...