جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: زندگی خصوصی مائو تسه‌تونگ (خاطرات پزشک مخصوص مائو)

معرفی کتاب: زندگی خصوصی مائو تسه‌تونگ (خاطرات پزشک مخصوص مائو) درباره‌ی شخصیت، شیوه‌ی رهبری و زندگی اجتماعی و خصوصی مائو تسه‌تونگ، رهبر انقلاب کمونیستی چین، کتاب‌ها و مقاله‌های بسیاری در آن کشور به نگارش درآمده است؛ اما از آنجا که همگی زیر نظارت سازمان‌های حزبی و دولتی انتشار یافته، جز تأیید و تمجید نظریات و عملکردهای او و خودداری از بیان حقایق و انتقادها چیز دیگری در آن‌ آثار یافت نمی‌شود. اما کتاب زندگی خصوصی مائو، که خاطرات دکتر لی جی سویی، پزشک مخصوص مائو، است چون در خارج از این کشور انتشار یافته، از آزادی بیان و تشریح نکات مثبت و منفی بهره‌مند بوده است. دکتر لی ۲۲ سال، از اولین سال‌های پیروزی انقلاب و تأسیس جمهوری خلق چین تا زمان درگذشت مائو، در کنار رهبر چین بوده است. شاید خاطرات پزشک مخصوص مائو را بتوان با کتاب زندگی دوگانه‌ی فیدل کاسترو، نوشته‌ی رونالدو سانچز، محافظ مخصوص رهبر پیشین کوبا، یا نوشته‌های گورباچف درباره‌ی لنین، رهبر انقلاب سوسیالیستی شوروی، مقایسه کرد که در آن‌ها نیز زندگی خصوصی رهبران یادشده با صراحت بیان شده است. گورباچف می‌گوید: «زمانی لنین برای من، همچون بسیاری از کسانی که در اتحاد جماهیر شوروی بزرگ شده بودند، شخصیتی بود همانند مسیح؛ دست‌نیافتنی، خدشه‌ناپذیر و یک قدرت بلامنازع. اما گذشت زمان و تجربیات شخصی، ارتباط من را با وی دست‌خوش تغییر ساخت.» در ترجمه‌ی حاضر، بخش‌های مهم و کلیدی کتاب، شامل ناشنیده‌ها و ناخوانده‌هایی از زندگی خصوصی مائو و همچنین شیوه‌ی رهبری او و آثار آن بر سیاست‌های داخلی و خارجی چین، برگزیده شده است.

قسمتی از کتاب زندگی خصوصی مائو تسه‌تونگ (خاطرات پزشک مخصوص مائو):

من به عنوان عضوی از قلب چین، نه‌تنها در مراسم رسمی بنیان‌گذاری جمهوری خلق چین حضور داشتم، بلکه بر صندلی ردیف اول نشسته بودم. روز اول اکتبر سال ۱۹۴۹ همه‌ی ما ساکنان تپه‌های معطر، در ساعت پنج صبح در هوای تازه و خنکی که پاییز پکن را دل‌پسندترین فصل سال می‌سازد، به میدان تیان‌آن‌من رسیدیم. میدان مملو از مردمی بود که با نهایت دقت، از همه‌ی ابعاد چین دست‌چین شده بودند. من از ایوانی که قرار بود رهبران انقلاب برپایی نظام جمهوری خلق چین را اعلام دارند، چشم‌اندازی وسیع پیش روی داشتم. بر فراز دریایی از مردم، هزاران پرچم سرخ با نسیم پاییزی در اهتزار بود و رنگ آن‌ها شهر فرسوده را سرزنده ساخته بود. جمعیت فریاد می‌زدند: «زنده باد جمهوری خلق چین» ، «زنده باد حزب کمونیست چین» و سرودهای انقلابی می‌خواندند. سرور و احساساتی بی‌پایان حکم‌فرما بود و هر شعار و آهنگ تازه شور و هیجانی بزرگ برمی‌انگیخت. سر ساعت ۱۰، مائو تسه‌تونگ و دیگر رهبران عالی‌رتبه در ایوان بالای دروازه‌ی ورودی شهر ممنوع و مسلط بر میدان تین‌آن‌من ظاهر شدند و اثری برق‌آسا بر همگان داشتند. من به مائو از هنگامی که برادرم او را مسیحای چین خوانده بود، به چشم یک قهرمان می‌نگریستم و اولین‌بار بود که نجات‌بخش خودم را می‌دیدم. با اینکه مدتی بود در تپه‌های معطر و نزدیک به اقامتگاه مائو می‌زیستم، هیچ‌گاه توفیق دیدن او را نیافته بودم. او پنجاه و شش سال داشت، قد بلند بود و قوی می‌نمود. چهره‌ای سالم، موهای سیاه و ضخیم و پیشانی بلندی داشت. صدایش رسا و روشن و حرکاتش نشان‌دهنده‌ی ارارده‌ای قوی بود. آن لباس نظامی را که در عکس‌هایی از او دیده بودم و برایم آشنا بود بر تن نداشت. بنیان‌گذاری حکومت جدید یک رویداد کشوری بود و مائو به عنوان رئیس جمهوری خلق چین در آن حضور یافته بود. او لباس قهوه‌ای تیره‌رنگ مدل دکتر سون یات را بر تن داشت که بعدها لباس مائویی خوانده شد. کلاهی کارگری، به نشانه‌ی وجود یک جبهه‌ی متحد بر سر داشت و بین شماری از مقامات سیاسی غیر کمونیست ایستاده بود. خانم سونگ چینگ لینگ بیوه‌ی زیبای دکتر سون یات سن نیز در زمره‌ی حاضران در مراسم بود. مائو در کانون توجهات قرار داشت لیکن حالتی از شکسته نفسی و خودداری از ابراز قدرت نشان می‌داد. من بارها چیانکایچک را در اوج قدرت دیده بودم که همیشه با غرور زیاد از همه‌ی اطرافیان توقع احترام بسیار داشت و این موجب برانگیختن احساس دوری و عدم صمیمیت می‌شد.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.