جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: رهبری شجاعانه
کتابی است از برنی براون و با زیر عنوان در محیط کار با اقتدار ظاهر شوید. رهبران باید برای توجه به نگرانیها و احساسات، زمان منطقی را سرمایهگذاری کنند یا اینکه مقدار غیرمنطقی از زمان را در تلاش برای مدیریت رفتارهای غیر مؤثر و غیر سازنده به باد دهند. در گذشته، شغلها با ماهیچهها سروکار داشتند و امروزه با ذهن سروکار دارند؛ اما آنچه مسلم است این است که در آینده با دل سروکار خواهند داشت. برنی براون با کتاب رهبری شجاعانه، دههها پژوهش را به یک راهنمایی عملی و بینشآفرین برای رهبری شجاعانه تبدیل میکند. این کتاب، نقشهی راهی است برای کسانی که میخواهند هوشیارانه رهبری کنند، شجاعانه زندگی کنند و در رهبری شجاعت داشته باشند. فارغ از اینکه رهبر یک جنبش یا یک استارتاپ باشید، اگر میخواهید فرهنگ یک سازمان یا دنیا را تغییر دهید، این کتاب تصورات شما در مورد رهبری شجاعانه را به چالش کشیده و ابزارهای صادقانه، ساده و عملی را برای انتخاب شجاعت به جای آسایش به شما میدهد. اغلب اوقات، شجاعت را یک ویژگی ذاتی میدانیم. بااینحال، این ویژگی کمتر مربوط میشود به اینکه افراد چه کسی هستند و بیشتر به نحوه رفتار و حضور آنها در موقعیتهای سخت مربوط است. مانع اساسی واقعی در مقابل رهبری شجاعانه، نحوه واکنش ما به ترس است. سد واقعی در رهبری شجاعانه، سلاح محافظ ماست. مانند افکار، احساسات و رفتارهایی که وقتی تمایل نداریم و نمیتوانیم درباره آسیبپذیری گفتوگو کنیم برای محافظت از خود استفاده میکنیم.قسمتی از کتاب رهبری شجاعانه:
همه ما میدانیم که برگشتن و روبهرو شدن با هر چیزی که ما را کله پا کرده، باعث صرفهجویی مقدار زیادی از زمان و ظرفیت ذهنی میشود. مزیت دیگر، وارد شدن به ناراحتی است! در حقیقت ارزیابی موقعیت از روبهرو، ترس کمتری از نگاه کردن به عقب حین دویدن دارد. در آن لحظات باید بایستیم و نفس بکشیم- نسبت به آنچه میخواهیم از آن دوری کنیم شفاف و آگاه شویم- سپس در مورد آنچه باید انجام شود تا آسیبپذیر شویم، به شفافیت دست پیدا کنیم. وقتی میبینیم در حال زیگزاگ رفتنیم- قایم شدن، تظاهر کردن، دوری کردن، به تعویق انداختن، توجیه، سرزنش، دروغ گفتن- باید به خود یادآوری کنیم که فرار کردن انرژی زیادی میگیرد و احتمالاً خارج از ارزشهای ماست. در همان نقطه باید به سمت آسیبپذیری رفته و آن تماس را بگیریم. یاد گرفتم با این جمله زندگی کنم: «هرگز نمیتوانید مقدار کافی از چیزی را به دست بیاورید که به آن نیاز ندارید.» ساده نیست! یکی از الگوهایی که در کارکردن با رهبران مشاهده کردهام این است که افراد بسیاری از جایگاه آسیب رساندن و کوچکی رهبری میکند و آنها از موقعیت قدرت خود، برای پر کردن آن فاصله عزت نفس استفاده میکنند. اما ما نمیتوانیم فاصله عزت نفس را با رهبری و استفاده از قدرت روی افراد دیگر پر کنیم، چون این دقیقاً چیزی نیست که ما میخواهیم. به بیان ساده، ما اشتباهاتمان را روی دیگران انجام میدهیم و هرگز نمیتوانیم مقدار کافی از آنچه میخواهیم به دست بیاوریم، چون به مشکل اصلی رسیدگی نمیکنیم. در کل میتوانیم بگوییم که همگی ما در کل روز، اشتباهاتمان را روی دیگران انجام میدهیم. اما وقتی تمایز قدرت رهبری را به آن اضافه میکنید، موضوع خطرناک میشود.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...