عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
معرفی کتاب: دام نصیحت (آنچه مغز از قدرت ما در تغییر دیگران آشکار میسازد)
«دام نصیحت» عنوان کتابی است به قلم مایکل بانگی استانیر که نشر کتاب مرو آن را به چاپ رسانده است. اولین هزینهی گرفتاری در «دام نصیحت»، الگوهای ناکارآمد رفتاری هستند که خودشان را در افراد، گروهها و سازمانها تکثیر میکنند. به عقیدهی جوزف فولکمن مدیرانی که به نصیحتکردن عادت کردهاند در مقابل نظرات دیگران مقاومت میکنند، از محبوبیت برخوردار نیستند و در کمک به پیشرفت دیگران ناتواناند. لیز وایسمن نیز معتقد است وجه تمایز مدیران تأثیرگذار با مدیران ناموفق، داشتن کنجکاوی هوشمندانه است.
به عقیدهی دنیل پینک سه محرک کلی برای انگیزه دادن به انسان وجود دارد: استقلال، مهارت و هدف. اگر کسی دائماً در معرض دریافت نصیحت بدون داشتن حق ابراز نظر باشد استقلال و مهارت -و همچنین به احتمال زیاد هدف- خود را از دست میدهد. وقتی حتی با نیت خیر به کسی دیکته میکنیم که چه کارهایی انجام دهد؛ یعنی توانایی فکر کردن ندارد و فقط قرار است افکار فرد دیگری را عملی کند. چنین فردی قطعاً برای به کار بردن تمام انرژی خود تشویق نمیشود و خلاقیت، روحیه، رقابت، تعهد، حس مدیریت و شجاعت انجام کارهای جدید را به کلی از دست میدهد. وقتی آنها را رهبری میکنید احساس میکنید مدیریت یک گروه بیش از حد وابسته را در دست گرفتهاید که برای هر کاری به شما مراجعه میکنند و اصلاً درکی از مفهوم استقلال ندارند.
صرفنظر از این حقیقت که با نصیحت کردن بیمورد دیگران انگیزه و احساس قدرت را از آنها میگیرید، علاقهی شما به نصیحت کردن دائمی این و آن باعث میشود یکبار اضافه به گرفتاریهای زندگی روزمرهی خود اضافه کنید. درواقع شما هر روز نهتنها وظایف خود، بلکه انجام وظایف دیگران را نیز به عهده میگیرید و دیگر وقت و فضای کافی برای انجام کارهای مفید نخواهید داشت.
اگر متوجه شدید به این صورت گرفتار شدهاید، شک نکنید که دیگران را هم در تنگنا قرار دادهاید. خودتان بیشازحد گرفتار کنترلکردن همهی کارها و اطلاعات میشوید که این خود باعث تقویت مشکل دیگری میشود: نصیحتشنوندگان اجازه پیدا نمیکنند که از خود مسئولیتپذیری نشان دهند و دام نصیحت انگیزههای آنها را از بین میبرد.
قرار گرفتن در دام نصیحت فقط به نصیحتکننده و نصیحتشونده آسیب نمیزند، بلکه کل تیم را تخریب میکند. تیمهایی که از نصیحتشنوندگان بیانگیزه و نصیحتکنندگان گرفتار تشکیل شدهاند، در پیدا کردن چالش واقعی و تمرکز بر روی آن ناتوان هستند. آنها مشغول کارهای بیهوده و کمارزش هستند و هیچکس بهدرستی مسئولیت خود را نمیداند. دام نصیحت مانع از جمعشدن نیروی تکتک افراد در قالب یک گروه منسجم میشود.
این کتاب مانند یک کتابچهی راهنما عمل میکند و به کاوش عمیق هر آنچه برای تغییرات رفتار خود لازم است میپردازد.
قسمتی از کتاب دام نصیحت:
ریچارد تالر جایزهی نوبل اقتصاد سال ۲۰۱۷ را بهخاطر آنچه مشارکت وی در اقتصاد رفتاری نامیده شد برد. او در کتاب خود درباره آمادهسازی چنین مینویسد: استعداد همهی ما چیزی فراتر از آن چیزی است که فکر میکنیم. یک مثال تکاندهنده: اگر در هنگام نوشیدن یک لیوان آب انگور قرمز موسیقی ملایمی گوش کنیم، طعم آن با هنگامی که موسیقی تند به گوشمان برسد تفاوت خواهد داشت. شما هم میتوانید از این مسئله الهام گرفته و خودتان را برای قرار گرفتن در بهترین حالت ممکن برای داشتن رفتار راهنماگونه آماده کنید.
وقتی قرار است یک گفتوگوی راهنماگونه را آغاز کنید، یا بهطور ناگهانی در میانهی چنین گفتوگویی قرار میگیرید یا احساس میکنید هیولای نصیحت در حال پرسهزدن در اطرافتان است، به خودتان بگویید: کنجکاوی را فراموش نکن. حالا البته این جمله برای هرکسی ممکن است متفاوت باشد. شاید یکی بگوید: «کنجکاوتر... کنجکاوتر» دیگری بگوید: «آرام باش... آرام باش» و از این طریق خودش را از نصیحت کردن منع کند. شما هم شاید سؤال مورد علاقهی خود را مطرح کنید و برای مثال با خودتان تکرار کنید: «و دیگر چه؟... و دیگر چه؟» تاکتیک دیگر این است که گفتوگویی را با عبارت «کنجکاو هستم که...» آغاز کنید و ببینید که واقعاً کنجکاو خواهید شد.
در کتاب «راه و رسم راهنمایی» به جملهای از وینستون چرچیل اشاره شده که گفته است: ما ساختمانهایمان را شکل میدهیم و بعداً این ساختمانها هستند که به ما شکل میدهند. در نگاه اول این مثال خوبی است برای شکل دادن محیط اطراف به منظور شکل دادن به رفتار خودمان. ولی شما میتوانید خیلی فراتر از این هم فکر کنید. چطور میتوانید محیط اطراف خود را طوری مرتب کنید که کمک کند تا کنجکاویتان برای مدت بیشتری حفظ شود؟