جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: «خواهرم، قاتل سریالی»
«خواهرم، قاتل سریالی» عنوان کتابی است از اویینکن بریتویت و چاپ نشر گویا. کورده، پرستار نیجریهای، خواهر کوچکتری دارد به اسم ایولا که عادت بدی دارد: کشتن دوستپسرهایش! اما او برای تمیزکاری و خلاصی از شر اجساد، متکی به مهارت و استعداد کورده است؛ چون او بهترین راهکارها را برای پاک کردن رد خون بلد است (سفیدکننده، سفیدکننده و سفیدکنندهی بیشتر). ایولا فرزند طلایی خانواده است: زیبا، جذاب و فریبنده. لوس و نُنُر و احتمالاً جامعهستیزی که خواهر صاف و ساده و مسئولیتپذیری مثل کورده هرگز نمیتواند امیدی برای رقابت با او داشته باشد؛ اما وقتی توجه ایولا به دکتر خوشتیپ و جذابی جلب میشود که ازقضا کورده مدتهاست عاشق اوست، مجبور میشود تصمیمی بگیرد. آیا او میتواند جان مردی را نجات دهد که عاشقش است و در عین حال، راز خواهرش را هم در سینه نگه دارد؟قسمتی از کتاب «خواهرم، قاتل سریالی»:
به این فکر میکنم که اگر ایولا دستگیر میشد، چه میشد؟ که برای یکبار هم که شده است، مسئولیت اعمالش را میپذیرفت؟ او را تصور میکنم که سعی میکند راهی برای رهایی از مخمصه پیدا کند، ولی در نهایت مجرم شناخته میشود. حتی فکرش هم مرا قلقلک میدهد. چند لحظهای غرق در لذت میشوم؛ اما دوباره خودم را مجبور میکنم دست از این فکرها بردارم. هرچه باشد، او خواهر من است. دلم نمیخواهد به زندان بیفتد و آنجا بپوسد. به علاوه، ایولا ایولاست و احتمالاً بتواند قاضی را متقاعد کند که بیگناه بوده است. مقصر کارهایی که او کرده، خود قربانیها بودهاند و او هم مثل هر آدم عاقل و بالغی که در چنین شرایطی قرار میگیرد، اقدام کرده است. - خانم؟ سرم را بلند میکنم. مستخدم جلوی رویم ایستاده و یک لیوان آب در دست دارد. لیوان را میگیرم و روی پیشانیام میگذارم. لیوان خیلی سرد است. چشمانم را میبندم و آهی میکشم. از او تشکر میکنم و به همان آرامی که آمده بود، میرود. صدای بلندی در سرم است، صدایی خیلی بلند و دیوانهکننده. ناله میکنم و پهلوبهپهلو میشوم. هیچ اشتیاقی برای بیدار شدن ندارم. روی تخت دراز کشیدهام و لباسهایم تنم است. هوا تاریک است و این صدای بلند از سر من نیست، صدای در است. بلند میشوم و مینشینم و سعی میکنم با اثر قوی مسکنی که خوردهام و هنوز از بین نرفته است، بجنگم. به سمت در میروم و قفلش را باز میکنم. ایولا من را کنار میزند.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...