جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: جزیرهی شاتر
رمانی است از دنیس لِهِین به ترجمه کوروش سلیم زاده. جزیرهی شاتر اولین کتاب ی است که از دنیس لهین به فارسی برگردانده شده. لهین در ایران بیشتر با فیلمهای رودخانهی مرموز (کلینت اییستوود)، بچهی گم شده (بن افلک) و جزیرهی شاتر (مارتین اسکورسیزی) که از روی رمانهایش ساخته شده شناخته میشود. لهین دوازده رمان نوشته که تمامشان در فهرست پرفروشترینهای مجلهی نیویورک تایمز قرار داشتهاند. جزیرهی شاتر آن طور که لهین گفته حاصل علاقهاش به رمانهای گوتیک، فیلمهای ردهی ب و فرهنگ پالپ است. به قول خودش جزیرهی شاتر ترکیبی است از خواهران برونته و فیلم هجوم ربایندگان جسد. موفقیت جزیرهی شاتر در بازار امریکا باعث شد تا کتاب هم به صورت کتاب گویا و هم در قالب یک داستان مصور دوباره به بازار عرضه شود. کتاب گویا توسط بازیگر امریکایی دیوید استرتایرن اجرا شده و نسخهی داستان مصور هم کار هنرمند فرانسوی کریستیان دِ میتر است. فیلم ساخته شده بر اساس این رمان هم که توسط مارتین اسکورسیزی ساخته شده یک تریلر روان شناختی است و در آن ستارههایی همچون لئوناردو دی کاپریو، بن کینگزلی، مارک روفالو، میشل ویلیامز و امیلی مورتیمر به نقش آفرینی پرداختهاند.در قسمتی از رمان جزیرهی شاتر میخوانیم:
سنگها را نیم مایلی که به سمت مرکز جزیره حرکت کردند ، زیر آسمانی که پشت ابرهای خاکستری مایل به آبی به سرعت رو به تاریکی میرفت پیدا کردند. سر راهشان از روی پرتگاه عمیقی عبور کردند که گیاهان دریایی روی دیوارهی آن دراز و کم پشت بودند. در تلاش برای باز کردن راهشان از میان درختها و صخرهها، سر تا پایشان را گل و لای پوشانده بود. کمی جلوتر دشت مسطح و کوچکی رو به رویشان ظاهر شد که کمابیش خالی و هموار بود. چند بوتهی پراکنده، برگهایی که با وزش باد روی زمین پراکنده شده بودند و سنگهای کوچکی که تدی حدس میزد باد همراه با برگ درختها به این جا آورده. تدی در نیمهی راهی که به لبهی پرتگاه منتهی میشد توقف کرد و نگاهی دوباره به قلوهسنگها انداخت. سنگها در کپههای کوچک ولی فشرده در سطح دشت پراکنده بودند. فاصلهی میان هر کپه از سنگها با کپهی دیگر کمتر از یک متر بود. تدی دستش را روی شانهی چاک گذاشت و با دست دیگر به سنگها اشاره کرد. -به نظرت تعدادشون چندتاست؟ چاک که متوجه منظور تدی نشده بود گفت: تعداد چی؟ -اون سنگها. میبینیشون؟ -آره. -یکی اون سنگها رو روی زمین چیده. فکر میکنی تعدادشون چند تاست؟ چاک نگاه عاقل اندر سفیهی به تدی انداخت و گفت: اینها که فقط سنگ هستن! -من کاملا جدی میگم.نمایی از فیلم ( Shutter Island )
چاک که هنوز از منظور تدی سر درنیاورده بود، کمی دیگر با نگاه مشکوکش به تدی خیره ماند، تا این که سرانجام سرش را برگرداند و توجهش را به دشت رو به رو معطوف کرد و بعد از چند لحظه گفت: من ده تا شمردم. -من هم همینطور. گل و لای لغزندهی زیر پایشان باعث شد چاک برای لحظهای سکندری بخورد. چیزی نمانده بود که با دستهای باز از پشت به زمین بخورد که تدی با یک دست بازوی چاک را گرفت و کمک کرد تا دوباره تعادلش را به دست آورد. چاک که پیدا بود حوصلهاش سر رفته، نگاه اخمآلودی به تدی انداخت و گفت: حالا میتونیم بریم پایین؟ به سختی راهشان را به پایینِ دشت باز کردند. تدی به سوی کپههای سنگ رفت و متوجه شد سنگها در دو ردیف چیده شدهاند، یکی در بالا و یکی در پایین. چند تا از کپهها به مراتب کوچکتر از بقیه بودند، چند تایی تنها از سه یا چهار قلوه سنگ تشکیل شده بودند، و شماره برخی به ده و یا حتا بیست میرسید. تدی در میان دو ردیف سنگها قدم زد، بعد ایستاد و رو به چاک کرد و گفت: ما اشتباه شمردیم. -یعنی چی؟ تدی منتظر ماند تا چاک هم به او بپیوندد تا از نزدیک به او نشان دهد. میون این دو تا کپه رو نگاه نکن. یه سنگ اینجا جدا افتاده. این خودش به تنهایی یک کپهی مجزا رو تشکیل میده. -توی این باد و بوران؟ گمون نکنم. شاید از روی یکی از کپهها افتاده. -امکان نداره. نگاه کن، فاصلهش با بقیهی کپهها برابره. با هر کدوم از کپهها نیم متر فاصله داره، نیم متر با سمت چپ و نیم متر با سمت راست. توی ردیف بعدی هم همین طوره. سنگهای تک افتاده با فاصلهی ثابت از دو طرف. -خب، که چی؟ -خب، اگه حالا بشمریشون شمار کپهها به سیزده تا میرسه. -فکر میکنی ریچل سولاندو این سنگها رو این جا گذاشته؟ به هر حال کار یه نفر بوده. -منظورت اینه که این هم یه رمز دیگهس؟ تدی کنار قلوه سنگها چمباته زد و. بارانیاش را روی سرش بالا کشیدو دو سوی بارانی را از هم باز کردتا فضای بیشتری برای حفاظت از دفترچه یادداشتش در برابر باران ایجاد کند. درست مثل یک خرچنگ از پهلو به حرکت درآمد. جلوِ هر کدام از کپهها توقف میکرد، تعداد سنگها را میشمرد و در دفترچهاش یادداشت میکرد. وقتی کارش به اتمام رسید، توی دفترچه سیزده عدد داشت: ۵-۱۴-۱۹-۴-۱۲-۱-۲۳-۴-۵-۹-۴-۱-۱۸ چاک گفت: شاید رمز بزرگترین گاو صندوق جهان باشه!...
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
ترجمه
4 سال پیش
واقعا فیلم قشنگیه مخصوصا اگر عاشق پایان بندی شوکه کننده باشین. فقط من نفهمیدم اخرش ریست شد یا نشد؟ :))
ترجمه
4 سال پیش
خیلی جالب بود من نمیدونستم این فیلم از رو کتاب ساخته شده