جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: تجاوز به سبک یک جنتلمن

معرفی کتاب: تجاوز به سبک یک جنتلمن

«تجاوز به سبک یک جنتلمن» با زیرعنوانِ روایت‌هایی تکان‌دهنده از قربانیان تجاوز در جنگ بوسنی، عنوان کتابی است نوشته‌ی الهام بن عباس که نشر ستاک آن را به چاپ رسانده است.  در سال ۲۰۱۴ میلادی، زمانی که خبر اسارت، خرید و فروش و سوءاستفاده‌ی جنسی از زنان ایزدی به دست گروه موسوم به دولت اسلامی در جهان پیچید، مردم، رسانه‌ها و سازمان‌های حقوق بشری در بهت و تأسف عمیقی فرو رفتند. در آن روزها مانند آنچه پیش‌تر به کرّات شاهد آن بوده‌ایم، رفتار گروهی افراطی و تندرو از مسلمانان سنی‌مذهب، به پای اسلام و تمامی مسلمانان نوشته شد.

اما آن زمان شاید کمتر کسی می‌دانست یا به‌خاطر داشت که قریب به بیست سال پیش، اتفاقاتی مشابه آنچه آن روزها جهان شاهد آن بود رخ داده است، حوادثی مشابه، اما این‌بار علیه زنان مسلمان و به دست صرب‌های افراطی مسیحی، آن هم نه در خاورمیانه‌ی پرماجرا، که در دل قاره‌ی سبز و البته در برابر نگاه‌های بی‌تفاوت سازمان‌های به ظاهر کمک‌رسان و نیروهای بین‌المللی حامی صلح.

نویسنده می‌گوید: من بوسنی و مردمانش را بیش از هر چیز از زبان همسرم می‌شناسم. این کتاب داستان متفاوتی دارد از آنچه تاکنون دراین‌باره گفته‌اند و شنیده‌ایم و خوانده‌ایم.

زمانی که همسرم فایل‌های ترجمه‌شده‌ی اظهارات این زنان را در اختیار من قرار داد تا رنج‌ها و مصائب آنان را در قالب روایاتی یک‌پارچه و البته با قلمی زنانه و مادرانه به نگارش دربیاورم، شاید پیش‌بینی مواجه شدن با این حجم از غم و درد و البته خشونت و قساوت را نداشتم، اما در پیمودن و به پایان رساندن این راه مصمم بودم و با پایان یافتن داستان هر روایت مصمم‌تر نیز شدم.

باتوجه به این موضوع که تجاوز و شکنجه‌های جنسی، نه یک رفتار و هوس‌رانی شخصی، بلکه یک رویه و تاکتیک جنگی در خلال جنگ در منطقه‌ی بوسنی بوده است، واضح است که تعداد قربانیان آن بسیار بسیار بیشتر از تعدادی است که ما به روایت داستان آن‌ها پرداخته‌ایم، به‌طوری که تعداد قربانیان آن را تا پنجاه هزار نفر تخمین زده‌اند. گستردگی این موضوع به حدی است که در بعضی مناطق، شاید کمتر زنی را بتوان یافت که از این ماجرا در امان مانده باشد. قربانیانی که بسیاری از آن‌ها به دلایلی که برای همه‌ی ما شناخته‌شده هستند، پس از جنگ هیچ صحبتی از آنچه بر سرشان آمده با هیچ‌کس، حتی نزدیک‌ترین دوستان و خویشاوندان خود نداشته و ماجرا را چون رازی سربه‌مهر نزد خود پنهان داشته‌اند.

روایت‌هایی که در این کتاب پیش رو خواهید داشت، تماماً واقعی و براساس گفته‌های صریح و دقیق قربانیان حقیقی این جنایات است. نقل‌های پراکنده‌ای از ماجرا که در قالب فرم‌هایی شبیه به اظهارنامه به دست من رسید و من با استناد به آن‌ها سعی کردم روایت‌هایی منسجم و قابل درک از آن‌ها بسازم. در این روایات هر آنچه از سرگذشت قربانیان و رنج‌هایی که بر آنان رفته می‌خوانید، همگی حقیقی و مستند بوده و در نقل آن‌ها کوچک ترین اغراقی نشده و داستانی تخیلی یا غیرواقعی چاشنی آن‌ها نشده است.

به دلیل حفظ حریم شخصی افراد و ترغیب قربانیان برای بازگو کردن صریح و بی‌پرده‌ی آنچه بر آنان گذشته، نام افراد برای ما فاش نشده و آنچه که در خلال روایات از محل زندگی، شغل یا سایر مشخصات شخصی قربانی ذکرشده، همگی مواردی بوده‌اند که شخص راوی خود تمایل به مطرح کردن آن‌ها داشته است.

آنچه نگارش روایت‌های این مجموعه را بسیار سخت و طاقت‌فرسا کرده، ماهیت تأسف‌آور و دلخراش این روایات بوده است. نویسنده می‌گوید: من به عنوان کسی که می‌باید مصاحبه‌ها و نقل‌های قربانیان را دقیق و جزء‌به‌جزء مطالعه می‌کردم و روایت کلی را از دل آن‌ها بیرون می‌کشیدم، گاه ناچار بودم بارها و بارها تمامی مطالب را از ابتدا تا انتها مرور کنم تا بتوانم باور کنم و بپذیرم که جنایتی که در برابر من است حقیقتاً اتفاق افتاده و من در درک آن‌ها اشتباه نمی‌کنم. به علاوه این فجایع گاه به‌قدری عمیق بودند که ساعت‌ها مرا در بهت فرو می‌برد یا پابه‌پای نگارش آن‌ها اشک می‌ریختم. گاه تصور رنج‌های قربانیان، تا روزهای متمادی ذهنم را درگیر خود می‌ساخت و مجبور بودم چند روزی کار نوشتن و خواندن دراین‌باره را رها کنم تا دوباره به نظمی منطقی برای ادامه‌ی کار برسم و البته غم‌هایی در این داستان‌ها هستند که تا همیشه در ذهن من باقی خواهند ماند. غم‌هایی از آن جنس که نه می‌بخشیم و نه فراموش می‌کنیم.

قسمتی از کتاب تجاوز به سبک یک جنتلمن:

مانند یک زلزله بود، مثل یک طوفان یا شبیه به یک گردباد. اما نه، شبیه هیچ‌کدام از این‌ها نبود. زلزله ویران می‌کند، طوفان زیر و رو می‌کند، گردباد هریک از آدم‌ها را به گوشه‌ای پرتاب می‌کند. اما هیچ‌کدام از این‌ها آدم‌ها را نمی‌شکنند. آدم‌ها را می‌کشند، اما در برابر کشته‌های خویش قهقهه‌ی شادمانی سر نمی‌دهند. هیچ‌کدام از این‌ها بر سر بازماندگان کشته‌های خویش فریاد نمی‌زنند که این روز، روز انتقام است. اصلاً برای هیچ‌کدام از این بلایا، اینکه قربانی‌شان از چه نژادی و معتقد به چه آیینی است اهمیتی ندارد. هیچ‌کدام از این بلایا، نان را زنده‌زنده، به گورِ بی‌آبرویی و بی‌حرمتی نمی‌کشانند.

بلایی که آن شب به روستای ما رسید، شبیه به هیچ‌کدام از این بلایای آسمانی نبود. این بلا زمینی بود. روی دو پا راه می‌رفت. بلاهای آن شب مانند ما دو چشم و دو گوش و سر و بدن داشتند. شبیه خود ما انسان‌ها بودند. آن‌ها تنها شبیه ما بودند اما غیرظاهرشان هیچ شباهتی به انسان‌ها نداشتند. آن‌ها آمده بودند تا نشان دهند این آفریده‌ی خداوند تا کجا می‌تواند بی‌رحم و ناپاک باشد؟ تا کجا می‌تواند قساوت را در حق هم‌نوع خود به کمال برساند؟

یکی از شب‌های جولای ۱۹۹۲ بود که آن‌ها به روستای ما رسیدند. از هر طرف صدای تیراندازی و فریاد به گوش می‌رسید. شب از شعله‌های خانه‌‌های در حال سوختن، مانند روز روشن شده بود. مردمِ بی‌پناه و وحشت‌زده روستا، با دست خالی و پای برهنه از خانه‌هایشان بیرون دویده بودند. مادران، کودکانشان را در آغوش گرفته بودند و مردها، بدن‌هایشان را سپر جان خانواده‌هایشان ساخته بودند. هیچ‌کس فرصت نکرده بود از خانه و کاشانه و اندوخته‌ی سالیان سال زندگی‌اش، چیزی جز جان خود و عزیزانش بردارد. همه هراسناک و وحشت‌زده، درحالی‌که گریه می‌کردند و از ترس می‌لرزیدند، به سوی روزنه‌ای کوچک برای زنده‌ماندن می‌دویدند. همه به سمت جنگل می‌دویدند، بلکه بتوانند از آن مهلکه رهایی یابند.

خرید کتاب تجاوز به سبک یک جنتلمن   

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.