جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: برگزیدۀ یک قرن موسیقی فیلم

معرفی کتاب: برگزیدۀ یک قرن موسیقی فیلم هنر سینما هنری است که با هنرهای دیگر ازجمله نقاشی، رقص و موسیقی، ارتباطی تنگاتنگ دارد. موسیقی یکی از عناصر مهم فیلم‌ها به‌ویژه فیلم‌های داستانی است و فیلم‌سازان اغلب، از آن برای انتقال بهتر ایده‌های خود و افزایش تأثیرات دراماتیک و حسی فیلم استفاده می‌کنند. موسیقی فیلم از دوران صامت تا امروز، راه درازی را پیموده و از آنجا که عنصر مکمل و جدایی‌ناپذیر فیلم‌ها بوده، سبک‌ها، فرم‌ها و ژانرهای متنوعی را پشت سر گذاشته و تحولات آن در گذر این سال‌ها، تابع تغییر سبک، مکتب، ژانر و جریان‌های سینمایی بوده است. آهنگ‌سازان بزرگی نیز قدم به عرصۀ این حوزه گذاشته‌اند و با به کارگیری خلاقیت، استعداد و مهارت‌های منحصربه‌فردشان، هم به غنای آثار سینمایی یاری رسانده‌اند و هم آثار فراموش نشدنی و ماندگاری بر جا گذاشته‌اند. امروزه، موسیقی فیلم، تفاوت‌ چشمگیری با گذشته دارد و با پیچیده‌تر شدن زبان سینما و فرم‌های بصری و روایت‌پردازی، فرم‌های موسیقی فیلم نیز تغییر کرده و شکل‌های پیچیده‌تری به خود گرفته است. پرویز جاهد در این فاصله، درک تماشاگران سینما نیز از موسیقی فیلم تغییر کرده و به همان نسبت، خواست‌ها و انتظاراتشان از این هنر دگرگون شده است. بااین‌حال هنوز هستند کسانی که همانند ایگور استراوینسکی شأن موسیقی را بالاتر از سینما می‌دانند و بر این باورند که هنر موسیقی پر ارج‌تر از آن است که به خدمت هنرهای دیگر درآید. در یک قرن موسیقی فیلم، منتخبی از موسیقی‌هایی که طی یک قرن، از ابتدای پیدایش سینمای ناطق تاکنون، برای سینما ساخته شده معرفی شده است. این مجموعه، هم شامل معرفی برخی نمونه‌های درخشان موسیقی فیلم است و هم مجموعه‌ای است از آثار یک آهنگ‌ساز فیلم یا موسیقی‌های یک ژانر و جریان خاص سینمایی، و از آثار کلاسیک گرفته تا فیلم‌های مدرن و پست‌مدرن را در بر می‌گیرد.

قسمتی از کتاب یک قرن موسیقی فیلم:

زبیگنیو پریزنر، آهنگساز لهستانی و سازندۀ موسیقی تریلوژی رنگ‌های کریستف کیشلوفسکی، از مهم‌ترین آهنگ‌سازان فیلم اروپای شرقی است. آهنگ‌سازی که به خاطر همکاری مستمرش با کیشلوفسکی و با فیلم‌های او به شهرت رسید، فیلم‌سازی که یکی از چهره‌های برجستۀ سینمای مدرن و روشن‌فکرانۀ لهستان و اروپای شرقی است که در فیلم‌هایش، تصویری تازه و تکان‌دهنده از زندگی پیچیدۀ انسان مدرن اروپایی ارائه کرده است. زبیگنِف پرایزنر متأسفانه همکاری خلاق پریزنر با کیشلوفسکی به خاطر مرگ نابه‌هنگام این فیلم‌ساز در ۵۴ سالگی و بر اثر سکته قلبی متوقف شد. موسیقی در فیلم‌های کیشلوفسکی، نقش کلیدی و بسیار مهمی دارد و بی‌آن، مفهوم فیلم او ناقص می‌شود. تجربۀ همکاری کیشلوفسکی با زبیگنیو، تجربه‌ای نادر و منحصربه‌فرد است. این همکاری که از دهۀ ۸۰ با ساختن موسیقی برای سریال ده فرمان شروع شد، تا فیلم قرمز، آخرین فیلم کیشلوفسکی پیش از مرگ، ادامه پیدا کرد. روش کار آن‌ها بدین‌گونه بود که زبیگنیو ارتباط صمیمانه و بسیار نزدیکی با کیشلوفسکی و فیلم‌نامه‌نویس او کریستوف پیه‌ژیه‌ویچ داشت و در تمام مراحل نگارش فیلم‌نامه و ساخت فیلم در کنار آن‌ها بود و با آن‌ها مشورت می‌کرد. کیشلوفسکی، قبل از ساخته شدن فیلم، از او می‌خواست موسیقی‌اش را بسازد و او با توجه به شناخت دقیقی که از کیشلوفسکی و دنیای او و فضای فیلم و شخصیت‌های آن داشت، تم‌های اصلی فیلم را می‌ساخت. کریستوف کیشلوفسکی فارغ‌التحصیل مدرسۀ سینمایی لودز لهستان بود. مدرسه‌ای که فیلم‌سازان بزرگی چون آندره وایدا، کریستوف زانوسی و یرژی اسکولیمووسکی از آن بیرون آمده‌اند. النی کاریندرو وی کارش را با ساختن فیلم‌های مستند شروع کرد. در کشوری ایدئولوژیک که هرگونه فعالیت هنری و سیاسی تحت کنترل حکومت توتالیتر بود و سینما به عنوان ابزار تبلیغات رژیم کمونیستی به شمار می‌رفت. اما فیلم‌سازی مستند برای کیشلوفسکی، وسیله‌ای برای نقد اجتماعی و سیاسی بود. او جنبه‌هایی از زندگی لهستانی را نشان می‌داد که حزب کمونیست نمایش آن را ممنوع کرده بود. او می‌خواست با فیلم‌هایش تعریف دیگری از جهان پیرامونش ارائه دهد؛ تعریفی که با تعریف قالبی و کلیشه‌ای حکومت، کاملاً مغایر بود. کیشلوفسکی در دهۀ هفتاد از مستندسازی کناره گرفت و به ساختن فیلم‌های داستانی پرداخت. فیلم‌هایی که درون‌مایۀ تلخ و تراژیک و سبک استیلیزۀ آن‌ها بیانگر اندیشه‌ها و دغدغه‌های فلسفی و زیبایی‌شناختی سازندۀ آن‌هاست. وی در دهۀ ۸۰ مجموعۀ ده فرمان را براساس مفاهیم اخلاقی تورات و فرمان‌های حضرت موسی برای تلویزیون لهستان ساخت که شهرت زیادی برای او کسب کرد. اما با ساختن فیلم زندگی دو گانۀ ورونیکا، شهرت او به خارج از مرزهای لهستان رسید. پس از آن، کیشلوفسکی سه‌گانۀ رنگ‌ها را با الهام از سه رنگ پرچم فرانسه، یعنی آبی، سفید و قرمز، ساخت که هریک نشانه‌ای از شعارهای سیاسی و اجتماعی انقلاب فرانسه، یعنی آزادی، برابری و برادری است و در میان آن‌ها رنگ آبی به نشانۀ آزادی، از همه برجسته‌تر است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.