جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: برادران کارامازوف
برادران کارامازوف شاهکار بزرگ داستایفسکی با ترجمه صالح حسینی و چاپ انتشارات ناهید است. رمانی چنان بزرگ که حتی فروید هم شیفتهی آن بود. خودِ داستایفسکی در مورد این رمان میگوید: با پرداختن به زندگینامهی قهرمان رمانم، آلکسی فیودوروویچ کارامازوف، خودم را تا اندازهای بلاتکلیف میدانم. به این معنی که هرچند آلکسی فیودوروویچ را قهرمان مینامم، میدانم که به هیچ روی آدمِ بزرگی نیست، و از اینرو پرسشهای ناگزیری از این دست را پیشبینی میکنم: "جناب آلکسی فیودوروویچ را به سبب چه خصلت برجستهای به قهرمانی رمانت برگزیدهای؟ چه کار شایانی کرده است؟ به چه و نزد که شهرت دارد؟ چرا منِ خواننده وقتم را با پرداختن به واقعیات زندگی او تلف کنم؟" پرسش آخری از همه گرانبارتر است، چون جوابی جز این ندارم که شاید از خودِ رمان به آن پی ببری. این آدم، آدمی است غریب و حتی ناهمرنگ. اما غرابت و ناهمرنگی به جای گرهگشایی مایهی دردسر است، خاصه در جایی که همه برآنند جزئیات را روی هم بگذارند و در آشفتگی کلی به معنایی مشترک دست یابند.قسمتی از کتاب برادران کارامازوف:
میوسف، با حال و هوایی شاهانه گفت: آقایان، اجازه بدهید حکایت کوتاهی را برایتان بگویم. چند سال پیش، بعد از کودتای دسامبر، قضا را در پاریس به دیدن شخصیتی بسیار متنفذ در دولت رفتم، و در خانهاش آدم بسیار جالبی را دیدم. این شخص دقیقا جاسوس نبود بلکه سرپرست گردانی از جاسوسان سیاسی بود-مقامی نسبتا پرقدرت در نوع خودش. کنجکاوی وادارم کرد فرصت گفتگو با او را از دست ندهم و از آنجا که به عنوان مهمان نیامده بود، بلکه در مقام کارمندی زیردست که گزارش مخصوصی آورده بود و از آنجا که متوجه پذیرایی رئیسش از من شد، چنین وانمود کرد که بی پرده سخن میگوید، البته تا حدودی. میشود گفت مودب بود، همانگونه که فرانسویها میدانند چگونه مودب باشند، به خصوص نسبت به غریبه. اما من حسابی از حرفهایش سر در میآوردم. موضوع انقلابیون سوسیالیست بود که آنوقتها محاکمهشان میکردند. از فشردهی گفتگو میگذرم و به نقل یکی از اظهارات بسیار عجیبی که از زبان این شخص در رفت اکتفا میکنم. گفت: از این سوسیالیستها و آنارشیستها و ملحدان و انقلابیون ترسی نداریم؛ دمی از آنها غافل نیستیم و از کردارشان باخبریم. منتها در بین آنها چندتایی آدم عجیب هست که به خدا ایمان دارند و مسیحیاند، اما در عین حال سوسیالیست هم هستند. از این آدمهاست که بسیار میترسیم. آدمهای ترسناکی هستند! از سوسیالیست مسیحی بیشتر از سوسیالیستِ ملحد باید ترسید. آن زمان این گفته به نظرم جالب آمد و حالا، آقایان، گفتار او ناگهان اینجا به یادم آمده است. پدر پایسی، بی هیچ حاشیهروی، پرسید: گفتار او را بر ما منطبق میکنید و به دیدهی سوسیالیست بر ما مینگرید؟ اما پیش از آنکه پیوتر الکساندروویچ فکر کند چه جوابی بدهد، در باز شد و دمیتری فیودوروویچ که تا آن وقت در انتظار آمدنش بودند، وارد شد. در واقع، از انتظار برای آمدنش دست کشیده بود و پیداییِ ناگهانی او لحظهای مایهی شگفتی شد. برای خرید کتاب برادران کارامازوف از فروشگاه کلیک کنید
در حال بارگزاری دیدگاه ها...