جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: ماجرای اقامت پنهانی میگل لیتین در شیلی

معرفی کتاب: ماجرای اقامت پنهانی میگل لیتین در شیلی در آغاز سال ۱۹۸۵، سینماگر شیلیایی میگل لیتین -که نامش در فهرست پنج هزار تبعیدی شیلیایی است که ورودشان به کشور اکیدا ممنوع است- پنهانی وارد شیلی شد و شش هفته در این کشور بود و در این مدت توانست بیش از سی و دو هزار متر فیلم درباره‌ی واقعیت زندگی کشورش، دوازده سال پس از برقراری دیکتاتوری نظامی، تهیه کند. لیتین، پس از تغییر قیافه، تغییر شیوه‌ی پوشش و گفتار، با در دست داشتن اوراق هویت جعلی و به کمک سازمان‌های دموکراتیک مخفی و زیر حمایت آنها، در این مدت سراسر خاک شیلی را درنوردید و حتی به داخل دیوارهای کاخ ریاست جمهوری راه یافت و موفق شد سه گروه از سینماگران اروپایی که همزمان با وی زیر عناوین قانونی گوناگون به شیلی وارد شده بودند و نیز شش گروه جوان از اعضای مقاومت داخلی شیلی را در کنار فیلمبرداری رهبری کند. نتیجه‌ی کار یک فیلم چهار ساعته‌ی تلویزیونی و یک فیلم دو ساعته‌ی سینمایی است که در سال ۱۹۸۷ اکران شد. مارکز می‌گوید: شش ماه پیش، هنگامی که میگل لیتین ماجرای خودش را در مادرید برای من نقل کرد و چگونگی آن را شرح داد، به نظرم رسید که پشت سر فیلم دیگری به حالت تعلیق وجود دارد که اگر بدان پرداخته نشود ممکن است داستان آن برای همیشه ناگفته بماند. این بود که لیتین را قانع کردم که یک هفته‌ی تمام به پرسش‌های من جواب دهد  و در گفت‌وگویی با من که نوار اصلی‌اش بیش از ۱۸ ساعت طول می‌کشد شرکت کند. این گفت‌وگو در بر دارنده خاطره‌ی کامل این ماجرای انسانی است، با همه‌ی مسائل حرفه‌ای و سیاسی‌اش که فشرده‌ای از آن‌ها را در ده فصل آورده‌ام.

قسمتی از کتاب:

جمعه‌ی دومین هفته ماموریت ما، فرانکی و من تصمیم گرفتیم روز بعد را با گشت و گذار با اتومبیل در داخل کشور شروع کنیم و پیش از هر جا به کونسپسیون برویم. تا اینجا همه‌ی کارهای مربوط به سانتیاگو را انجام داده بودیم مگر برخی ملاقات‌ها با رهبران زیر زمینی یا یا علنی، و فیلمبرداری در داخل کاخ مونه‌دا. برای رسیدن به بخش اول مقدمات پیچیده‌ای لازم بود و النا با همشمندی ستایش انگیزی سرگرم تهیه همین مقدمات بود. ولی فیلمبرداری در داخل کاخ ریاست جمهوری، علی الاصول پذیرفته شده بود، گیرم اجاره نامه‌ی کتبی‌اش را هفته‌ی بعد به ما می‌دادند. این بود که فرانکی و من برای اتمام کار در ولایات وقت داشتیم. به همین منظور، به گروه فرانسوی تلفن کردیم که به محض پایان گرفتن کارش در شمال به سانتیاگو برگردد و با گروه هلندی هم تماس گرفتیم که کارش را در جنوب تا بندر پوتر تو مونت ادامه دهد و همان جا منتظر دستورهای بعدی بماند. من نیز به سهم خود می‌بایست کارم را با گروه ایتالیایی دنبال کنم.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.