جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: حس عاشقی
حس عاشقی با زیرعنوان تحولی نوین در دانش روابط عاشقانه، کتابی است از دکتر سو جانسون. حس عاشقی برای هر آن کس که میخواهد بداند عشق چگونه عمل میکند الزامیترین کتاب است. سو جانسون با بهرهگیری از دانش علمی، به ما کمک میکند تا عشق را بفهمیم و با نحوهی بازیابی و اصلاح آن آشنا شویم. این کتاب حقیقتاً نقطهی عطفی است برای کسانی که خواهان پیوندی پایدار و سرشار از شور و محبت هستند. با وجود این اثر، دیگر لازم نیست در تاریکی نادانی، حیران باشیم و از رابطهای مخرب به رابطهای دیگر فرار کنیم. این کتاب را بخوانید و بیاموزید که چگونه برای ارتباطی عاشقانه، زندگیای همانند یک بهشت امن بسازید. دکتر جیمز کان، مدیر آزمایشگاه تحقیقات علوم اعصاب دانشگاه ویرجینیا، درباره این کتاب میگوید: «سو جانسون برای ما آشکار میکند که عشق از منظر علم نیز قابل فهم است. او، هم به چگونگی بازسازی و بهبود روابط عاطفی میپردازد و هم زمینههای عصبشناختی، فیزیولوژیکی و روانشناختی آن را توضیح میدهد.» همچنین فیلیپ شاور معتقد است: «دکتر جانسون ارتباط شگفتانگیزی بین تازهترین یافتههای علمی و کاربردهای درمانی برقرار کرده است و مثالها و تمرینهای زیادی تدارک دیده است. او با اشتیاقی مثالزدنی، به ما نشان میدهد که چگونه میتوانیم روابط مشکلدارمان را شفا و جامعه را ارتقاء دهیم. این کتاب، اثری پر انرژی، شگفتآور و حیاتبخش است.»دکتر سو جانسون
قسمتی از کتاب حس عاشقی:
روش هر فرد برای روبهرو شدن با هیجاناتش و ارتباط برقرار کردن با دیگران، غالباً ریشهی ژنتیکی دارد و این موضوع براساس طبیعت هر فرد مشخص میشود نه پرورش او. این امکان وجود دارد که خلقوخوی ذاتی هر فرد کموبیش او را مستعد بعضی ویژگیها میگرداند، مثلاً اینکه انسان آرامی باشد یا تحریکپذیر؛ اما شواهد علمی زیادی وجود دارد که الگوهای تکرارشونده در تعاملات اولیه با مراقبان، بسیار تأثیرگذار هستند و میتواند پاسخهای مادامالعمر انسان به هیجانهای منفی و استرس را شکل دهد. میشل میانی، روانشناس دانشگاه مک گیل، هنگام تحقیق روی موشها، به این نتیجه دست یافت که پرورش و مراقبت شدید مادر، مثل تیمار کردن و لیسیدن فرزندان، در بهبود تنظیم پاسخهای فرزندان در مقابل ترس و رفتار سازگارانهی بزرگسالی در موقعیتهای خطرناک، بسیار تأثیرگذار بوده است. موشهایی که با مراقبت کامل بزرگ شده بودند، حتی در شرایط بسیار سخت محدود و تنشزا، از قبیل قرار دادن موشها در قوطیهای پر آب و مشاهدهی رفتار آنها که آیا شنا میکنند یا غرق میشوند، نیز آرام و خونسرد میماندند. من چنین تصویری از موشهای در آب دارم که گویی چند حیوان کوچکِ ناز پرورده و تنبلاند که به پشت لَم دادهاند و در آب بالا پایین میروند و با خوشحالی این سرود را زمزمه میکنند: «مامان من عاشق من است و هیچ اتفاق بدی نمیافتد.» دیگر موشها که از مادری مراقبتکننده بهرهمند نبودند، با عصبانیت شروع به دستوپا زدن کرده، سرشان را بیرون آب نگه داشته و جیغ میزدند. انگار که میگفتند: «تو چطور توانستی همچین کاری با من بکنی... من در حال غرق شدنم.» (البته میشل نمیگذاشت که موشهای ناایمن غرق شوند؛ درواقع روانشناسها خیلی انسانهای حساس و بامحبتی هستند!) همچنین سطح هورمونهای استرس موشهای عزیزشده در مقایسه با گروه دیگر، پایینتر بود.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...