جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
محفل فلسفی یکشنبهها/ یک رمان کارآگاهی- فلسفی
کتاب محفل فلسفی یکشنبهها، نوشته الکساندر مککال اسمیت، به همت نشر هرمس به چاپ رسیده است و رمانی است معمایی-کارآگاهی با درونمایهای فلسفی. شخصیت اصلی کتاب زنی روشنفکر است اهل فلسفه اخلاق و علاقهمند به هنر و ادبیات. داستان در شهر ادینبروی اسکاتلند میگذرد و در طول آن، معمای مرگ جوانی که زن شاهد آن بوده، با تأملات خاص این زن و ارتباطش با جامعه و نزدیکانش و نیز دغدغههای فلسفی و اخلاقیِ او در هم میآمیزد و با ارجاعهایی گسترده به تاریخ و اسطوره و فلسفه و هنر و روانشناسی و سیاست و اقتصاد در غرب، رمانی عمیق و چند وجهی پدید میآورد. الکساندر مککال اسمیت نویسنده تحسینشده بریتانیایی، متولد ۱۹۴۸ در زیمباوه است. او کودکیاش را در این کشور افریقایی گذراند و در بوتسوانا و سوازیلند هم کار کرد. او سالهاست استاد حقوق پزشکی در دانشگاه ادینبروی اسکاتلند است. این نویسنده، علاوه بر کتابهای جذاب و مفرح متعددی که برای کودکان و نوجوانان نوشته است، چند سری کتاب منتشر کرده که محبوبترین و معروفترینشان دو مجموعه است که مایههای کارآگاهی-معمایی دارند و نویسندهشان با آنها به شهرت جهانی رسیده است: یکی مجموعه دفتر کارآگاهی شماره یک بانوان و دیگری مجموعه ایزابل دلهاوزی. این سری رمانها مایههای قویِ فلسفه اخلاق دارند و شخصیت اصلیشان، زنی فیلسوف به نام ایزابل دلهاوزی، ویراستار یک مجله اخلاقیات کاربردی است و به نوعی یک خانم مارپل جوان، مدرن، مرفه و روشنفکر است که به هنر و ادبیات علاقهمند است. نویسنده بریتانیاییِ این رمان از پرکارترین و تحسینشدهترین نویسندگان معاصر است و سالهاست که در کنار نویسندگی، در دانشگاه ادینبروی اسکاتلند حقوق پزشکی نیز تدریس میکند.قسمتی از کتاب محفل فلسفی یکشنبهها:
ایزابل آرام پرسید: «چه اتفاقی افتاده؟ به نظر شما چه اتفاقی افتاده؟» هِن شانه بالا انداخت و گفت: «سقوط کرده. تنها اتفاقی که میتونسته بیفته همینه. از اون حادثههای فجیع. به یه دلیلی، داشته بالا سرش رو نگاه میکرده که افتاده. مگه احتمال دیگهای هم میشه داد؟» ایزابل گفت: «ممکنه از زندگیش راضی نبوده باشه؟» نظرش را با احتیاط بیان کرد، چون ممکن بود با واکنش تندی روبهرو شود ولی این طور نشد. -منظورتون خودکشیه؟ -بله، خودکشی. هِن سر تکان داد و گفت: «امکان نداره. وگرنه من میفهمیدم. حتماً میفهمیدم. از زندگیش ناراضی نبود.» ایزابل در جمله هن دقیق شد: وگرنه من میفهمیدم. چرا باید میفهمیده؟ دلیلش روشن بود: چون با او زندگی کرده. آدم روحیات کسانی را که با آنها در یک خانه زندگی میکند درمییابد. -خب، پس نشونهای از نارضایتی توش نبود؟ -نه، هیچی. هن مکث کرد و بعد ادامه داد: «این جور آدمی نبود. خودکشی یه جور جا زدنه. اون... اون آدمی بود که میتونستی روش حساب کنی. آدم قابل اعتمادی بود. با وجدان بود. متوجه منظورم که هستین؟» هِن حرف میزد و ایزابل نگاهش میکرد؛ لغت وجدان دیگر زیاد به گوش آدم نمیرسید، که واقعاً عجیب و نگرانکننده بود. حتماً به ناپدید شدن گناه از زندگی مردم مربوط میشد، که از یک نظر چیز بدی هم نبود، چون گناه بود که بیجهت کوهی از نارضایتی و ناخشنودی به بار آورده بود. محفل فلسفی یکشنبهها را پژمان طهرانیان ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۳۲۱ صفحه پالتویی با جلد نرم و قیمت ۴۴ هزار تومان چاپ و روانه کتابفروشیها شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...