جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
قرار با ستاره/ صادق چوبک
از مجموعه کتابهای «قرار با ستاره» نشر گویا، کتاب صادق چوبک به کوشش فروغ شایگان به چاپ رسیده است. پیرامون فلسفهی خلق این مجموعه از طرف ناشر گفته شده: در کتابهای درسی، معمولاً خبری از ادبیات معاصر نیست. کتابهای نوجوانانه هم گاهی لوس و بچگانهاند و سراغ مسائل روز و اجتماعی نمیروند. همیشه دوست داشتیم کتابهایی باشد که ما را با ستارههای ادبیات معاصر کشورمان آشنا کند. مجموعههایی جذاب با نگاه جوانپسند و تحلیلهای کاربردی که زیباییها و شگفتیهای متون ادبی را بنمایاند و بیش از آموزش به دنبال ایجاد پرسش و کنجکاوی باشد. کتاب مجله (bookazine) قرار با ستاره، فارغ از سیاست و تعصب، با علاقهمندان نوجوان و جوان ادبیات معاصر سخن میگوید. فروغ شایگان میگوید: «پانزده سالم بود که با صادق چوبک آشنا شدم، البته با آثارش!» کتاب «خیمه شببازی» را از کتابفروشی محله قسطی خریدم و پس از آن «تنگسیر» را خواندم. کتابهایی با جلدی از طرح خطی چهرهی چوبک که یونیفورم جلد کتابهایش بود. هر مطلبی که درباره چوبک مییافتم با اشتیاق میخواندم و میدانستم که او در کنار بزرگ علوی، صادق هدایت و آلاحمد از پیشتازان داستاننویسی در ایران است که شیوهی جدید داستاننویسی را در ایران پایهگذاری کردهاند. البته بدیهی است که این شیوهی جدید تحت تأثیر کسانی بود که سالها قبل از آنها در روسیه، اروپا و امریکا نوشتن داستان را شروع کرده بودند. تسلط چوبک بر زبان انگلیسی باعث شده بود تا بتواند داستانهای نویسندگان انگلیسی زبان، خاصه امریکایی، را بخواند و برخی از شگردهای داستانی آنها را به کار ببرد. داستانهای او واقعگراست و در بیشتر آنها تنگناها و سختیهای طبقهی فرودست جامعه را به تصویر میکشد. واقعیتهایی که شاید بسیاری از مردم از آنها بیخبرند. او میخواست این واقعیتهای تلخ را، که در جامعهی عقبماندهی کمتر از یک قرن پیش وجود داشت، در برابر چشم مخاطب عریان کند. شخصیت اصلی برخی از داستانهای او نوجوان هستند، نوجوانانی محروم و دردمند. داستانهایی مثل: «عروسک فروشی»، «دزد قالپاق» و «یحیی». در داستان «بعدازظهر آخر پاییز» جریان ذهنی یک کودک نه ساله و در بخشی از رمان «سنگ صبور» جریان ذهن کودکی پنج ساله را روایت میکند. او در داستانهایش به حیوانات توجهی خاص دارد و راوی زندگی و رنج حیواناتی است که در مجاورت انسان زندگی میکنند. حیوانات یا موضوع و محور اصلی هستند، مثل داستانهای «انتری که لوطیش مرده بود»، «همراه»، «قفس» و «پاچه خیزک» یا در نقش همراه و یاور شخصیت داستان ظاهر میشوند، مثل «مردی در قفس»، «کفترباز» و «آتما سگ من».قسمتی از کتاب قرار با ستاره، اثر صادق چوبک:
تهران و عشق و مرارت نوشتن زندگی در شهری غریب برایش دشوار بود و بارها تصمیم به ترک تحصیل گرفت، ولی به اصرار مادر در تهران ماندگار شد. به هنگام تحصیل در کالج امریکایی، با خانم قدسی کحالزاده، که به کالج دخترانه امریکاییها میرفت، آشنا شد و پس از گرفتن دیپلم با او ازدواج کرد. در آن هنگام صادق ۲۱ ساله و قدسی بیست ساله بود. آنها تا پایان عمر همراه و همدم باقی ماندند و حاصل این همراهی دو پسر با نامهای روزبه (متولد سال ۱۳۲۳) و بابک (متولد سال ۱۳۲۶) است. رمان «تنگسیر» به خانم قدسی و مجموعه داستان «روز اول قبر» به روزبه تقدیم شده است. اولین داستانش به نام «نفتی» در هفتهنامه «مردم برای روشنفکران» چاپ شد. او شبها تا دیروقت مینوشت و مینوشت و بارها نوشتههایش را اصلاح میکرد. برای مثال، داستان سنگ صبور را به گفتهی خودش دوازدهبار بازنویسی کرده است. دوران شکوفایی هنر صادق چوبک، که مهمترین آثارش را در آن سالها نوشت از ۲۵ تا ۵۰ سالگی بود (۱۳۲۰ تا ۱۳۴۵). او در دورانی مینوشت که ایران دچار بحرانهای شدید سیاسی و اجتماعی بود. ناکامیهای انقلاب مشروطه، وقوع جنگ جهانی دوم و مبارزات مردم در جریان ملی شدن صنعت نفت، هریک بر جامعهی ایران تأثیری عمیق برجای گذاشته بود. کودتای امریکایی ۲۸ مرداد در سال ۱۳۳۲ فاجعهی تاریخی دیگری بود که چوبک با تمام وجود آن را حس کرد. او شاهد حمله به منزل دکتر مصدق، نخستوزیر ملی ایران، بود و از دیدن این صحنه سخت آزرده شد. در زندگینامه خودنوشتش میگوید: «من مثل اکثر ایرانیان شیفتهی این مرد و سیاست او بودم. من گمان میکنم این شخص بزرگترین و وطنپرستترین کسی است که در طول تاریخ به زمامداری پرداخته و دومی ندارد. بدبختانه طولی نکشید که ایران عزادار شد و این سوگواری تا همین امروز ادامه دارد. آمدن تانکها و سربازان، تخریب خانه دکتر مصدق را از نزدیک شاهد بودم؛ زیرا در آپارتمانی در خیابان کاخ در طبقهی چهارم روبهروی خانهی دکتر مصدق میزیستم که مشرف بر آن خانه بود و عملیات را میدیدم تا اینکه چند گلوله به در و دیوار و ناودان خانهی ما خورد و مجبور شدم دست زن و بچهها را بگیرم و به سوی یوسفآباد، منزل پدر همسرم، راهی شوم.» بسیاری از داستانهایش به زبانهای زنده دنیا ترجمه شد. اولینبار در سال ۱۳۲۶، پیتر اوری داستان «انتری که لوطیش مرده بود» را به انگلیسی ترجمه کرد. در سال ۱۳۵۳، پروفسور ویلیام هانوی داستان «مسیو الیاس» را به انگلیسی برگرداند. رمان «تنگسیر» به ۱۸ زبان زنده دنیا ترجمه شد و همچنین دیگر آثار او به زبانهای مختلف از جمله روسی ترجمه و چاپ شد. در سال ۱۳۴۱ ابراهیم گلستان، اولین فیلمساز مؤلف ایران، خواست براساس داستان «چرا دریا طوفانی شد » فیلم «دریا» را تهیه کند. بازیگران این فیلم فروغ فرخزاد، تاجی احمدی، پرویز بهرام، زکریا هاشمی، اکبر مشکین و رامین فرزاد اتنخاب شده بودند. تستهای مقدماتی فیلم انجام شد ولی متأسفانه به سرانجام نرسید. در سال ۱۳۵۳، فیلمساز برجستهی ایرانی، امیر نادری، فیلمی درخشان از کتاب «تنگسیر» ساخت که با اقبال فراوانی روبهرو شد. در همین سالها بود که چوبک با مسعود فرزاد، نویسنده و مترجم، و پرویز خانلری، نویسنده و شاعر، آشنا شد و آنها او را با صادق هدایت، داستاننویس برجستهی آن زمان، آشنا کردند. در شروع این دوستی، چوبک ۱۹ ساله و هدایت ۳۳ ساله بود. آنها دوستان نزدیکی شدند و این ارتباط عمیق و پایدار تا زمان مرگ هدایت ادامه داشت. آنها با هم سفر میرفتند و ساعتها درباره ادبیات گفتوگو میکردند. چوبک پیش از چاپ، داستانهایش را برای هدایت میخواند. ابتدا چوبک تحت تأثیر داستاننویسی هدایت بود ولی خیلی زود مسیر شخصیاش را در نوشتن پیدا کرد. خود او در گفتوگویی با شاعر معاصر، نصرت رحمانی در این زمینه میگوید: «هدایت به نظر من یک انسان کامل بود. در همهچیز، در انساندوستی، در جوانمردی، در وطنپرستی و بیطرفی، انسانی بینظیر بود. صادق هدایت آنقدر از خودش جوهر داشت که همیشه گوشهای از دامن سخاوت او به دست دیگران بود.» قرار با ستاره؛ صادق چوبک در ۱۰۰ صفحه با جلد نرم و قیمت ۵۲ هزار تومان چاپ و روانه کتابفروشیها شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...