جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
فیلمنامه اصلی: کلاهبردار
«کلاهبردار»، Il Bidone، فیلمی است به کارگردانی فدریکو فلینی و محصول سال ۱۹۵۵ سینمای ایتالیا. در این فیلم بازیگرانی همچون برودریک کرافورد، جولیتا ماسینا، ریچارد بیس هارت، فرانکو فابریزی، سو الن بلیک، آلبرتو دو آمیسیس، جیاکو مو گابریلی و ایرنه سفارو به نقشآفرینی پرداختهاند. فیلمنامهی این فیلم را فلینی به همراه انیو فلایانو و تولیو پینللی به اتفاق نوشتهاند، نینو روتا برای آن موسیقی متن ساخته و ماریو سراندری و جوزپه واری هم آن را تدوین کردهاند. «کلاهبردار» فلینی روایت سه کلاهبردار رمی است که قصد دارند گنجهای مدفون شدهای را با کلاه گذاشتن بر سر دو زن سادهلوح بهدست آورند. آنها حتی لباس کشیش میخرند و به اعترافات مردم گوش میدهند تا به این وسیله، آنها را سرکیسه کنند. روایت وارد مسیری میشود که یکی از این کلاهبرداران تصمیم میگیرد تا به دو نفر دیگر نارو بزند، تصمیمی که البته پیامدهای خوبی برای او در بر ندارد. «کلاهبردار» در فصل پایانبندی هم فیلم تلخی است؛ فیلمی که شاید برحسب نامش این انتظار را در مخاطب بهوجود میآورد که با فیلمی کمدی طرف است؛ اما این نقد تند و تیز فلینی است بر جامعهای درگیر با مناسبات منفعت شخصی به عریانترین شکل ممکن آن.قسمتی از فیلمنامه فیلم «کلاهبردار» ساخته فدریکو فلینی:
اوگوستو: با اجازه... (می خواند) (خطاب به کسی که شاید برایش مهم باشد: در توبهای شرمآور از برای کار شری که مرتکب شدهام و با وحشت از کیفری که باید برای گناهانم در میان شعلههای ابدی جهنم بپردازم، به موجب این دستخط دستور میدهم که تمام ثروتی که از راه جنایت توسط اینجانب به دست آمده و کنار جسد قربانیام مدفون شده، چون مالکین مشروع آن اکنون مردهاند، جزء داراییهای مالکین زمین شود که در آنجا یافت شدهاند، به یک شرط فقط ... (مکثی میکند و مؤقرانه به نامه اشاره میکند.) دارم از روی دستنویس اصلی میخونم. (دوباره میخواند)... به یک شرط فقط: اینکه مالکین زمین باید پانصد تا مراسم عشای ربانی بهخاطر آمرزش روح من برپا کنند...) با آه عمیق مالیخولیایی واری چشمانش را میبندد. دو زن، هم نگران و هم اعتماد کرده، به یکدیگر نگاه میکنند. زن اول: از ما خواسته شده مراسم عشای ربانی برپا کنیم؟ زن دوم: باید به کشیش محلیمون اونا رو بگیم؟... اوگوستو با حرکتی ظریف اشاره میکند نه. اوگوستو:(پدرانه) نه، نه، نه... من باید اونا رو توی سن پترز بخونم. این جوری خیلی بهتره. پیکاسو: (لبخند مبهمی میزند) پونصد تا عشای ربانی در یک هزار لیره میکنه به عبارتی هر... (با لبخندی آشکار) خیلی نمیشه اصلاً... زن اول: (عملاً و تا حدودی ترسیده) پونصد هزار... اوگوستو دوباره شروع به خواندن از روی کاغذ میکند. اوگوستو: (میخواند) «باید مالکین زمین از این طلای نامشروع صرف نظر کنند، من به درگاه عالیجناب استدعا دارم که آن را بین فقرا پخش کنند...» روبرتو دست از جویدن برداشته و پیکاسو در پنهان کردن عصبیتش چندان موفق نیست. لحظهی حساسی است. هر دو زن به طلا نگاه میکنند. به یکدیگر نگاه میکنند. پیرزن اول آخرین دفاع را امتحان میکند. زن اول: برای همهاش باید پول پرداخت کنیم؟ پیکاسو: این چیزیه که اینجا نوشته... اوگوستو دستهایش را کاملاً از هم باز میکند و بهآرامی سرش را به علامت تأیید تکان میدهد. بعد با اطمینان رازآمیزی، گویی که زن قبلاً آن را پذیرفته اضافه میکند: اوگوستو: و همیشه به یاد داشته باشید که این رازی فوقالعاده مهم است... قتلی در اینجا صورت گرفته... شاید حتی پای خودتان هم به میان کشیده شود. (با همدردی) اصلاً نباید از آن با کسی صحبت کنید.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...