جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

فیلمنامه اصلی: آنی هال

فیلمنامه اصلی: آنی هال

«آنی هال» فیلمی است ساخته‌ی وودی آلن. آلن شیدای نیویورک است؛ شهری که بخش بزرگی از هویت و جهان‌بینی او را شکل داده و به‌راستی که وودی آلن را جز با نیویورک نمی‌توان تعریف کرد. این جزیره‌ی تنها، در بیشتر آثار او حضوری پررنگ دارد، چون منهتن (۱۹۷۹)، روزگار رادیو (۱۹۸۷)، اپیزد سوم از داستان‌های نیویورکی (ویرانه‌های اودیپی)‌ (۱۹۸۹) و یکی از جدیدترین فیلم‌هایش یک روز بارانی در نیویورک (۲۰۱۹)؛ اما در «آنی هال»، جایگاه این شهرِ همیشه بیدار متفاوت است چرا که او، یعنی نیویورک، بازیگر نقش مکمل زن.

مشکلات و درگیری‌های آلوی با آنی همان مشکلات و درگیری‌های او با نیویورک است و با اینکه اولی انسان‌ است و دومی یک شهر؛ ولی تا حد زیادی جنسِ‌ درگیری‌ها یکی ا‌ست. آلوی، عاشق هر دو آن‌هاست، احساسش را خرجشان کرده و نمی‌تواند دور از آن‌ها زندگی کند و هدفش تغییر و تبدیل آن‌ها به آنچه خود می‌پسندد است، چراکه هویت حقیقی آلوی سینگر با آن دو تعریف می‌شود، هویت مردانه، احساسی و دانشمندش با آنی و هویت شهری، فرهنگی_هنری، سیاسی و یهودی‌اش -جدا از اعتقاد قلبی- با نیویورک؛ که البته در رابطه با مورد دوم نمی‌توان تمایز زیادی بین آلوی سینگر و شخصِ وودی آلن قائل شد.

او برای حفظ هویتش تقلا و تلاش می‌کند، دست به مبارزه می‌زند و تا حد توان، خود را به دیواره‌های اتاقک تنگِ‌ اجبار و ناچاری می‌کوبد و عاقبت وقتی دچار دوگانگی می‌شود و زورش به فروریختن جدارهای سختِ جبر نمی‌رسد، در پی چاره، خزیده به کنجی، به کهکشان خیال پناهنده می‌شود و بیشتر مواقع هم علاجی نمی‌یابد.

وودی آلن در آنی هال با جمع اضداد در روابط انسانی و شهری و عاشقانه و البته نقد تندوتیزش بر روشنفکرانِ ظاهری که در باطن بی‌مایگان‌اند، هنرِ طنزگویی آغشته به تلخی‌اش را استادانه به رخ می‌کشد.

قسمتی از کتاب آنی هال (نشر شورآفرین)

آلوی و آنی همراه با جمعیت زیادی در صفِ فیلم مصیبت و همدردی ایستاده‌اند و منتظر ورود به سالن هستند. مردی که پشت سر آلوی ایستاده، او را کلافه کرده چرا که سعی دارد با حرف‌های روشنفکرنمایانه و غلوآمیز، خانمِ همراهش را تحت تأثیر قرار دهد. آلوی که اعصابش بابت حرف‌های مرد خراب شده، ادای او را در می‌آورد.

مرد: سه‌شنبه‌ی پیش فیلم فلینی رو دیدیم. فیلم خوبی نیست. ساختار فیلم هیچ انسجامی نداره. می‌دونی، حس می‌کنی اصلن خودش هم نمی‌دونه می‌خواد چی بگه. البته من همیشه این حس رو دارم که اون از اساس یه فیلمساز فنی به حساب می‌آد. بدون‌شک جاده فیلم فوق‌العاده‌ایه. توی استفاده از انرژی منفی بهترینه؛ اما این هسته‌ی منسجم ساده.

آلوی آشکارا نسبت به مونولوگ بلند مرد ناراحت می‌شود و در همان حین آنی شروع می‌کند به خواندن روزنامه‌اش. آلوی میان صحبت‌های مرد حرف می‌زند.

آلوی: اَ، اَ... الانه که سکته کنم.

آنی (در حال مطالعه): خب، بهش گوش نکن.

صدای مرد روی صدای آنی و آلوی شنیده می‌شود.

مرد: می‌دونی، حتمن باید از یه فکر و ایده، به یه فکر و ایده‌ی دیگه رسیده باشه. متوجه منظورم هستی؟

آلوی (آه می‌کشد): چطوری گوش ندم؟ داره عقایدش رو بغل گوشم داد می‌زنه.

مرد: درست مثل جولیتای ارواح یا ساتریکون، باور نکردنیه. دیگه داره افراط می‌کنه. می‌دونی، اون واقعن داره افراط می‌کنه. اون یکی از افراطی‌ترین فیلم‌سازهاس. اون واقعن...

آلوی میان صحبت‌های مرد حرف می‌زند.

آلوی: این هم از گل‌واژه‌ی امروز: «افراطی»

صدای مرد روی صدای آلوی.

مرد: اصلن حواسش نیست. خب، بذار برات این‌طوری بگم.

آلوی رو به آنی می‌کند که هنوز در حال مطالعه ا‌ست و صدایش بالاتر از صدای مرد شنیده می‌شود.

آلوی: تو واسه چی این‌قدر گرفته‌ای؟

آنی: جلسه‌ی مشاوره‌ی امروزم رو از دست دادم. خواب موندم.

آلوی: چطور ممکنه خواب مونده باشی؟

آنی: زنگ ساعت.

نفس آلوی بند آمده.

آلوی: تو می‌دونی با این سهل‌انگاری‌هات چه ظلمی در حق من می‌کنی؟

آنی: می‌دونم، به‌خاطر مشکل زناشویی‌مون، درسته؟

صدای فکری آلوی: خیلی خب، خیلی خب. من نمی‌خوام همه‌ی این‌هایی که توی صنف وایسادن، چیزی از مشکلات رابطه‌ی ما دو تا بدونن. یا نکنه قراره همه‌ی اهالی نیویورک راجع به مشکل ما بدونن؟

مرد: ... مثل ساموئل بکته، می‌دونی؟ من تکنیکش رو تحسین می‌کنم؛ ولی اون نمی‌تونه... نمی‌تونه بهم ضربه بزنه و حیرت‌زدم کنه.

آلوی (رو به آنی) اگه یه ضربه و تکون اساسی می‌خواد چطوره بکوبم تو شکمش؟

آنی: بس کن آلوی!

آلوی: آخه خب داره رو گردنم تف می‌کنه! می‌دونی، وقتی حرف می‌زنه تف می‌کنه رو گردنم.

مرد: و بعد، مهم‌تر از همه‌ی این‌ها دیدگاه یه کمدینه.

آنی: راستی، می‌دونی؟ تو این‌قدر خودمحور و خودخواهی که اگه من جلسه‌ی مشاوره‌م رو از دست بدم، فقط داری به این فکر می‌کنی که این اتفاق چه تأثیری روی تو داره!

مرد سیگار روشن می‌کند و همچنان حرف می‌زند.

مرد: یه دختره‌ی ترسو همونیه که باید باشه.

آلوی دومرتبه به مرد واکنش نشان می‌دهد.

آلوی: احتمالن قرار اولشونه، نه؟

و مرد ادامه می‌دهد...

خرید کتاب آنی هال (نشر شورآفرین)

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.