جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

فیلمنامه‌ی اورجینال: بچه‌های بهشت Les Enfants du Paradis (1945)

فیلمنامه‌ی اورجینال: بچه‌های بهشت Les Enfants du Paradis (1945) «بچه‌های بهشت» فیلمی است به کارگردانی مارسل کارنه و محصول سال ۱۹۴۵ سینمای فرانسه. در این فیلم بازیگرانی چون آرلتی، ژان لویی بارو، پی یر براسور، مارسل هران، پی یر رنوار، ماریا کازاره، اتین دوکرو و مارسل پرز به نقش‌آفرینی پرداخته‌اند. فیلمنامه‌ی این فیلم را ژاک پره ور نوشته و اس. ان. پاته سینما نیز تهیه‌کننده‌ی آن بوده است. بی‌شک این فیلم شاهکار کارنه و پره ور و مشحون از هنر و هوشمندی است. با وجود این، تا اندازه‌ای بی‌روح و سرد است و حتی به این مطلب راه می‌دهد که بگوییم کارنه و پره ور در نظر داشتند فیلمی تماشایی ارائه بدهند و نیز بگوییم که رمانتیسم فیلم نفس‌گیر است. ژان لویی بارو بازی درخشانی ارائه می‌دهد و ثابت می‌کند که در نمایش‌های تقلیدی دست کمی از دوبورو ندارد. بازی براسور در نقش لومتر درنده خو، آرلتی در نقش گارانس دلربا و ماریا کازارس در نقش ناتالی روحانی درخور توجه است، حال آنکه مارسل اران و لوئی سالو بازی متعادلی ارائه می‌دهند. ژان مارکن و گاستون مودو در ایفای نقش‌های خود موفق‌اند. تولید فیلم در اوت ۱۹۴۳ شروع شد؛ اما اتمام آن تا پایان اشغال فرانسه به دست آلمان به تأخیر افتاد. فیلم از موفقیت جهانی بسیاری برخوردار شد.

قسمتی از فیلمنامه‌ی فیلم «بچه‌های بهشت» نوشته‌ی مارسل کارنه:

فردریک (ناتوان در باور کردن آنچه چشم‌هایش می‌بیند.): گارانس! هی، گارانس! گارانس پشت پنجره ظاهر می‌شود. گارانس (غافلگیر شده و لبخند زنان): فردریک! فردریک: چه لباس زیبایی... ولی من اون یکی رو ترجیح می‌دم! گارانس: طبیعت به همه‌ی سلیقه‌ها اجازه‌ی بروز می‌ده! فردریک: دقیقاً! گارانس: اینجا رو چطوری پیدا کردی؟ اینجا زندگی می‌کنی؟ فردریک: بله. گارانس: خب، باید بگم، این یه ملاقات اتفاقیه، این یه ملاقات کاملاً اتفاقیه! نمایی از زاویه مقابل. فردریک، تمام رخ و گارانس، تکیه داده به بالکن، سه ربع پشتش پیداست و نیمی از بدنش بیرون از قاب. فردریک (با نرمی و به کنایه): پاریس برای آن‌هایی که با چنین شور و حرارتی عاشق یکدیگرند، خیلی کوچک است. (ناگهان) تنهایی که، هان؟ گارانس (نمای نزدیک، آهی می‌کشد): افسوس، آری... تنهای تنها. مانده‌ام تا کفاره پس بدهم. نمایی از زاویه مقابل از فردریک در نمای متوسط نزدیک. بعد شماری از نماهای نزدیک با زاویه‌ی مقابل با تأکید بر کسی که دارد حرف می‌زند. فردریک: طفلکی گارانس، راستی این وقت شب، تنهای تنها، نمی‌ترسی؟ گارانس: اوه، خورشید به‌زودی طلوع خواهد کرد.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.